در سال 2012 ، یاکوب نیلسن ، مدیر گروه تحقیقاتی نیلسن ، یک قطعه جذاب با عنوان “چشم انداز تونل و توجه انتخابی” نوشت تا مشکلات مربوط به دید تونل را بررسی کند. نیلسن استدلال کرد که دید تونل یک واکنش طبیعی است که مانع توانایی حل مشکلات می شود.

برای شکستن دید تونل ، شما باید بر طوفان فکری سوالات جدید تمرکز کنید تا ایده ها.

سوالات طوفان فکری به شما کمک می کند تا مشکلاتی را که باید با آنها کنار بیایید بهتر درک کنید

چند سال پیش ، من عضو یک انکوباتور تجاری در شهری بودم که در آن زندگی می کردم. از مدیر اجرایی خواسته شد که استعفا دهد. در یکی از میکسرهای ما ، رئیس به دلیل اشاره کرد.

وی بدون اشاره به نام مدیر اجرایی گفت: “بعضی اوقات مردم کارها را اشتباه انجام نمی دهند ، اما روی کارهای اشتباه تمرکز می کنند.”

حتی درخشان ترین تصمیم گیرندگان نیز قربانی ابتکارات ابتکاری خاصی می شوند. راه حل های آنها بر اساس مفروضات نادرست در مورد ماهیت مشکل است.

بهترین راه برای اجتناب از این دام ، این است که به جای ایده هایی برای حل مشکل درک شده ، فرایند حل مشکل را با طوفان مغزی مطرح کنید. وارن برگر ، روزنامه نگار و سردبیر وب سایت “یک سوال زیباتر” ، اظهار می کند که طرح سوالات جدید بهترین راه برای بهبود کیفیت تصمیم گیری است: [1]

“در حالی که ممکن است به نظر غلط بیاید (چه کسی به سوالات نیاز دارد؟ ما به پاسخ نیاز داریم!) ، تشویق مردم برای طرح سوالات زیاد در مورد یک مسئله یا مشکل می تواند منجر به تجزیه و تحلیل عمیق تر و درک بهتر آن مشکل شود – که در نهایت می تواند ایده های هوشمندانه تری به همراه داشته باشد. در مورد چگونگی مقابله با آن. “

کریستی شافنر ، یکی از مدیران مایکروسافت ، می گوید که آنها از مدل QFT برای حل مشکلات استفاده می کنند ، که بر شکل دهی سوالات جدید برای درک بهتر ماهیت مشکل تمرکز دارد. سایر مدیران فرایندهای مشابهی را دنبال می کنند.

قبل از تلاش برای یافتن راه حل ، ابتدا باید مشکل را به طور دقیق شناسایی کنیم

مشکل مدلهای تصمیم گیری سنتی این است که تصمیم گیرندگان اغلب راه حل هایی را برای مشکلاتی که وجود ندارند تدوین می کنند. دواین اسپرادلین ، مدیرعامل Buzz Points و مشارکت کننده در Harvard Business Review می نویسد که کیفیت راه حل های شرکت او در سال 2011 به دلیل رویکرد جدید حل مسئله که بر یافتن سوالات طوفان فکری متمرکز بود ، 59 درصد بهبود یافته است: [2 ]

“از زمان راه اندازی ما ، بیش از 10 سال پیش ، ما بیش از 2000 مشکل را مدیریت کرده و بیش از نیمی از آنها را حل کرده ایم – نسبت بسیار بالاتری از آنچه اکثر سازمانها به تنهایی به دست می آورند. در واقع ، میزان موفقیت ما در طول سالها به طرز چشمگیری بهبود یافته است (34 in در 2006 ، 39 in در 2009 و 57 in در 2011) ، که تابعی از افزایش کیفیت سوالات ما و جامعه حل کننده ما است. “

اجازه ندهید سوالاتی که می پرسید حواس شما را پرت کند

شکستن مدل تفکر گروهی مهم است. با این حال ، تمرکز بیش از حد بر روی نقش وکیل مدافع شیطان به قیمت توسعه درک غنی تر از مشکل آسان است.

متأسفانه ، بسیاری از سوالات پرسیده شده به تصمیم گیرندگان کمک نمی کند تا مشکلی را که برای حل آن تلاش می کنند بهتر درک کنند. شما باید مطمئن شوید که در حال پرسیدن سوالاتی هستید که در واقع قابل حل هستند. باید سوالاتی بپرسید که به درک بهتر مشکل کمک کند.

سوالات جدیدی را برای درک ماهیت مشکل مطرح کنید ، اما به خاطر خودشان س newالات جدیدی مطرح نکنید.

[1]^مدرسه آموزش و سیاست اجتماعی: Groupthink: نقش رهبری در تقویت و کاهش آسیب در تصمیم گیری تیمی [2]^بررسی مشاغل هاروارد: آیا مشکل درستی را حل می کنید؟ < /a>

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی