هیچ کس مریض شدن یا صدمه زدن را دوست ندارد. سعی کنید تصور کنید اگر بدانید که برای همیشه مریض یا صدمه دیده اید چه احساسی خواهید داشت. یک فرد با شکستگی پا اغلب می تواند آرامش خود را در این مورد پیدا کند که فقط باید برای مدت محدودی از محدودیت تحرک و درد رنج ببرد ، اما سایر افراد خوش شانس نیستند.

در حین کار در زمینه روانشناسی ، با تعدادی از افرادی که از بیماریهای مزمن مانند بیماری پارکینسون یا عوارض پایدار حوادث فاجعه بار پزشکی مانند سکته مغزی رنج می بردند ، تماس گرفتم. اغلب ، افرادی که با بیماری یا بیماری مزمن تشخیص داده شده اند از افسردگی همزمان رنج می برند ، که نوعی افسردگی ناشی از یک بیماری جسمی یا روانی اولیه است. با این حال ، افسردگی همزمان باید به اندازه اختلال افسردگی اساسی جدی گرفته شود و برخی از کارها می توانند برای درمان افسردگی یکی از عزیزان انجام دهند.
عکس مرتبط با افسردگی در روانشناسی Psychological depression

دو مورد که همه برای رشد نیاز دارند

من معتقدم که هر فرد به دو چیز نیاز دارد ، سالم یا خوب. اول ، هر فرد نیاز به یک سیستم حمایتی فراتر از پزشکانی دارد که برای کمک به آنها مزد می گیرند. هیچ سیستم پشتیبانی “مناسب” وجود ندارد. برخی از مردم به شدت به حمایت خانواده متکی هستند در حالی که دیگران به دوستان و همسایگان مراجعه می کنند. من دریافتم که چالش برانگیزترین فردی که می توان با او کار کرد کسی بود که در دنیا عزیزی نداشت ، زیرا سرپرستان اغلب نیاز به همراهی و مراقبت دارند. در بهترین حالت ، عزیزان می توانند به عنوان سرپرست عمل کرده و از طریق همراهی واقعی ، پشتیبانی مستمر را ارائه دهند.

دومین چیزی که هر فرد به آن نیاز دارد معنی است. اغلب ، محدودیت تحرک ، پیامدهای شرم آور یک اختلال گفتاری ، یا دست و پا چلفتی به دلیل یک اختلال عصبی می تواند بیرون رفتن و روبرو شدن با جهان را دشوار کند. من از صمیم قلب معتقدم که هر فردی این ظرفیت را دارد که بتواند کاری مهم انجام دهد ، چه در تابلوی پیام های آنلاین پشتیبانی کند ، یا در بیمارستان شیرینی چرخ کند ، در کتابفروشی داوطلب شود ، یا شغلی پاره وقت داشته باشد یا بر گذراندن وقت با عزیزان تمرکز کند. یکی این ایده که یک فرد می تواند پس از ابتلا به یک بیماری آسیب زا ، کاری معنی دار انجام دهد ، می تواند یک رویا تلقی شود ، اما راه های زیادی برای کمک به تغییر الگوهای فکری فرد از “من بی فایده هستم” به “من یک فرد خوب و خوب هستم” شخص مهم.”

گفتاردرمانی/درمان های روان درمانی

هیچ گزینه ای برای درمان افسردگی وجود ندارد ، اگرچه برخی از محبوب ترین و پذیرفته شده ترین درمان ها شامل گفتگو درمانی و درمان روان درمانی (یعنی مصرف داروهای ضد افسردگی) است. اغلب ، کار با یک درمانگر علاوه بر مصرف داروهای تجویزی می تواند بهترین نتایج را به همراه داشته باشد. به خاطر داشته باشید که یک درمانگر خوب تمایلی به ملاقات با بیماران دوبار در هفته نخواهد داشت و به طور مشابه ، افراد اغلب از داروهای ضد افسردگی محبوب مانند SSRI یا SNRI برای مدت زمان محدود استفاده می کنند. قیاس خوبی که من دوست دارم از آن استفاده کنم این است که اکثر افراد از آسیب زانو رهایی می یابند: آنها ممکن است نیاز به استفاده از عصای زیر بغل ، مراجعه به فیزیوتراپ و استفاده از داروهای ضد التهابی برای مدتی داشته باشند تا بتوانند بهبود یابند. افرادی که از افسردگی رنج می برند تفاوت چندانی با هم ندارند – به جای اینکه نیاز به درمان یا دارو را یک شکست تلقی کنید ، بهتر است آن را به عنوان یک برنامه درمانی موقتی در نظر بگیرید تا فرد بتواند شفا یابد.

چیزی برای انتظار داشته باشید

خطرناک ترین قسمت افسردگی این است که افسردگی شدید همراه با یک وضعیت پزشکی قابل توجه می تواند باعث شود افراد اراده زندگی را از دست بدهند. هنگامی که فرد در حالت ناامیدی کامل قرار می گیرد ، سیستم دفاعی بدن او کم می شود و مستعد ابتلا به سایر بیماری های جدی می شود (به عنوان مثال سرماخوردگی به آسانی می تواند به ذات الریه منتقل شود و احتمال عوارض بیشتری دارد). سعی کنید همیشه چیزی واقع بینانه در انتظار داشته باشید ، مانند سفر به مرکز اسب درمانی ، غذای خانگی مورد علاقه ، دیدار نوه ها یا سفر به بازی های بیس بال. گاهی اوقات گذراندن وقت با کیفیت می تواند بهترین انگیزه برای زندگی ، پیشرفت و پیشرفت باشد.

افسردگی همزمان یک بیماری جدی است که باید درمان شود. با پیشرفت روزافزون در زمینه دارو درمانی و گفتگو درمانی ، افسردگی به مراتب بیشتر از چند دهه قبل قابل درمان است. از قضا ، مراقبان ممکن است دریابند که با کمک به درمان افسردگی یکی از عزیزان ، می توانند کیفیت زندگی خود را نیز بهبود بخشند.