عمار از ام سلمه نقل میکند که اجنه برای حسین (علیه السلام) نوحه سرایی میکردند و گریه مینمودند. [۳۳۳] تاثیر تکوینی شهادت امام حسین (علیه السلام) در نظام کائنات و حزن پیامبر (صلی الله علیه و آله) بهخاطر آن حکایت از واقعهای عظیم و الهی دارد که مخصوص خاندان رسالت است.
ابنعباس می کند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در وسط روز با چهره ناراحت و غبارآلود با ظرف شیشهای در دست که چیزی در آن بود خواب دیدم. عرض کردم این چیست؟ فرمود خون حسین و اصحاب اواست. [۳۳۴]
در روایت انس وارد شده است که فرشته باران به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد. حضرت به ام سلمه گفت کنار درب حجره مراقب باش کسی وارد نشود در این موقع حسین (علیه السلام) آمد و با اصرار وارد شد و از دوش حضرت بالا رفت. فرشته خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت:آیا دوستش داری؟ حضرت فرمود بلی. فرشته گفت امتت او را خواهند کشت، اگر بخواهی مکان شهادتش را به تو نشان میدهم. آنگاه فرشته به دست حضرت زد و خاک سرخ رنگی را نشانش داد. ام سلمه آن خاک را در گوشه لباسش پنهان کرد تا اینکه خبر شهادت حسین (علیه السلام) را شنیدیم. [۳۳۵] مفاد روایت در حدیث دیگری هم نقل شده است. [۳۳۶]
۱۳- شرافت نسبی انحصاری اهلبیت (علیهم السلام) به پیامبر (صلی الله علیه و آله):
اهلبیت (علیهم السلام) نسبت خاص و استثنایی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دارند که آنها را از دیگر مسلمین متمایز میکند.این نسبت تشریفی در رفتار و کلمات پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد اهلبیت (علیهم السلام) کاملا مشهود است.
در مورد انصراف از واگذاری ماموریت به ابوبکر و جایگزینی علی (علیه السلام) در قرائت بخشی از سوره برائت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در جواب پرسش ابوبکر از علت لغو ماموریتش فرمود: «جبرئیل آمد و گفت بهجا آورندهاین ماموریت خودت یا فردی از خودت باید باشد». [۳۳۷]
«رجل منک» از اضافه تشریفی خاصی حکایت دارد که شامل مسلمان دیگر حتی با نسبت فامیل سببی نمیشود.
تعابیر معنی داری در مورد حسنین (علیهما السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در کلمات پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد شده است که از نسبت خاص حضرت با آن بزرگواران حکایت میکند. طبق روایتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در اشاره به حسن بن علی فرمود او از من است. [۳۳۸]
ابو بکیر نقل میکند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «قرض مرا جز خودم و علی کسی دیگر ادا نمیکند». [۳۳۹]
رسول الله میفرمود: «علی از من و من از علی هستم قرض و تعهد مرا جز خودم و علی ادا نمیکند».[۳۴۰] روایت در سنن ابنماجه حدیث شماره ۱۱۹ صفحه ۲۷ نقل شده است.
فردی بهنام مسوره در مقابل خواستگاری دخترش از سوی حسن بن حسن گفت:
بهخدا قسم نسب و خویشی و دامادی هیچ کس بهاندازه شما برای من محبوب تر نیست. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «فاطمه پاره تن من است هر چه باعث ناراحتی او شود مرا ناراحت و هر چه موجب خوشحالی او شود باعث خوشحالی من است و روابط نسبی در قیامت جز روابط نسبی و سببی و دامادی من از بین میرود. [۳۴۱]
حضرت در حدیثی فرمود: «بهتحقیق فاطمه پاره تن من است». [۳۴۲]
«دخترم فاطمه پاره تنم است، هر کسی که رعایت حال او نماید مرا مراعات کرده و هر که او را اذیت کند مرا اذیت کرده است». [۳۴۳]مفاد روایت در صحیحین وارد شده است. [۳۴۴]
«فاطمه پاره تنم است، هر که او را اذیت کند مرا اذیت کرده است و دشمن او دشمن من است». [۳۴۵]
ابو بکره نقل کرد:
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در منبر خطبه میخواند که حسن بن علی وارد شد و از منبر بالا رفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را در آغوش گرفت و دست تفقد به سرش کشید و فرمود:این فرزندم آقا است و شاید خدا بهواسطه او بین دو گروه بزرگ از مسلمین اصلاح ایجاد کند. [۳۴۶]
ابوذر نقل میکند پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به علی فرمود: «هرکسی از من جدا شود از خدا جدا شده است و هرکه از تو جدا شود از من گسسته است». [۳۴۷]
از مفاد روایت میتوان نتیجه گرفت جدایی و مفارقت از علی (علیه السلام) مفارقت از خدا است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هرکسی علی را اذیت کند مرا اذیت کرده است». [۳۴۸]
کلماتی همانند منی، ابنی، فارقنی نشانه وحدت روحی و اندیشهای پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهلبیت (علیهم السلام) است، لذا جدایی بین آنها امکان پذیر نیست.
۱۴- مقام اهلبیت (علیهم السلام) مقام تنافس و غبطه صحابه:
همراهان و صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله) بهخاطرایمان و هجرت و جهاد و فداکاری و. . . مورد تمجید قرآن گرفتهاند. [۳۴۹] منزلت اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و شخص امیرالمومنین علی (علیه السلام) ممتازترین عضو اهلبیت (علیهم السلام) بهدلیل احراز بالاترین تراز عناوین ارزشی اسلامی ممدوح در قرآن، مورد تنافس صحابی مورد احترام اهلسنت است.
از ابنعمر چنین نقل شده است:
به فرزند ابی طالب سه چیز داده شده است که اگر یکی از آنها را من داشتم از مالکیت شتران سرخ موی برایم محبوبتر بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) دخترش را به عقد او در آورد که برایش فرزند آورد، درب تمام خانهها را به مسجد جز درب خانه او بست و روز خ
یبر پرچم مبارزه را به او داد. [۳۵۰]
مطلب بن عبدالله بن حنطب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل میکند که با اشاره به علی فرمود:
بهخدا قسم مردی از من و یا همانند خودم را مامور میکنم که گردن شما را بزند و نسلتان را مشخص کند و اموالتان را اخذ نماید، عمر در این هنگام گفت: تا آن روز علاقهای به امارت و ریاست نداشتم ولی امید داشتم بگویند من آن فرد هستم. در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست علی را گرفت و دو مرتبه فرمود:این همان مرد است. [۳۵۱]
مفاد روایت با تعابیری مشابه در مورد اعطای رایت و تفاوت در عبارت از قول سعد بن ابی وقاص در صحیحین وارد شده است که مقامات علی (علیه السلام) مورد غبطه و تنافس قرار گرفته است.
سعد بن ابی وقاص در مقابل پرسش معاویه که چرا ابو تراب را دشنام نمیدهی، پاسخ داد:
بهخاطر سه مطلبی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد او فرمود و انجام داد او را هرگز دشنام نمیدهم که اگر یکی از آن افتخارات نصیب من میشد از داشتن شتران سرخ موی برایم محبوبتر بود. از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدم در زمانی که علی را جانشین خود در برخی جنگها قرارداد، و علی خطاب به او عرض کرد مرا با زنان و کودکان وامیگذاری، فرمود: راضی نمیشوی نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی باشی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد آمد و در روز خیبر شنیدم از پیامبر (صلی الله علیه و آله) که فرمود: پرچم را به کسی اعطا خواهم کرد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند، ایشان در ما نظر کرد و فرمود: علی را به حضور بیاورید، او را وقتی آوردند که چشم درد داشت، حضرت از آب دهان به چشم علی مالید و پرچم را به او داد و فتح بزرگی خدا نصیب کرد و وقتیآیه مباهله نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی، فاطمه، حسن و حسین را خواست و گفت: خدایا اینها اهل من هستند. [۳۵۲]
در احادیث فوق خلیفه دوم و پسرش و سعد بن ابی وقاص که هر سه از شخصیتهای محبوب و مورد احترام اهلسنت هستند، به مناقب و منزلت علی (علیه السلام) در خصوص تزویج دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، عدم سد باب به مسجد، اعطای پرچم در روز خیبر، امارت در سرکوبی سرکشان، جانشینی در مدینه و مباهله، غبطه میخورند. منزلتهای مشابه برای احدی از صحابه که مورد تنافس دیگر صحابه باشد، نقل نشده است.
ذکر مسانید برخی روایتها از صحاح برای نسبت سنجی صحت و تایید قوت سند احادیث منقول در کتاب المسند و فضائل الصحابه ابنحنبل و میزان مقبولیت آن در بین اهلسنت است.
۱۵- تصریح به بطلان مواضع دشمنان و مخالفین اهلبیت (علیهم السلام):
موضع گیری و قضاوت در مورد شخص یا اشخاص و اندیشهها گاهی مستقیم و گاهی بهصورت غیر مستقیم انجام میشود. در آثار ابنحنبل برای تعیین جایگاه اهلبیت (علیهم السلام) از هر دو شیوه استفاده شده است. در این بخش با ذکر رذایل و انحرافات دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) ضمن تعیین جایگاه آنها، منزلت برتر اهلبیت (علیهم السلام) از نگاه ابنحنبل از باب «تعرف الاشیاء باضدادها» مورد توجه قرار گرفته است.
عائشه از مخالفین علی (علیه السلام) و سران غائله جنگ جمل است. قضاوت و رفتار او در مورد علی (علیه السلام) از اسناد ماندگار در مورد منزلت فاخر حضرت بهشمار میرود.
بنا به نقلی عائشه پس از شنیدن وقایع عراق در حکومت علی (علیه السلام) از زبان مخبری بهنام عبدالله بن شداد گفت: «خدا علی را رحمت کند در موقع تعجب میگفت “راست گفت خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله)”، اهل عراق او را تکذیب کردند و در کلام نسبتهایی به او دادند». [۳۵۳]
ابنحنبل بیانی مفصل در مورد وقایع جنگ نهروان و مبارزه با خوارج و اهتمام امیرالمومنین علی (علیه السلام) برای جلو گیری از وقوع جنگ و حفظ خون مسلمین با نصیحت و خیر خواهی و ارسال نمایندگان و محاجههای قوی دارد. در پایان حدیث به حقانیت علی (علیه السلام) به اعتراف عائشه اشاره صریحی شده است.
ابوکثیر میگوید:
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |