شما در خط خرید در فروشگاه مواد غذایی هستید و توجه شما به شش مورد مختلف است. این بدترین زمان ممکن برای عصبانیت است و ظاهراً فریاد شروع می شود. چگونه به نظر می رسد بچه ها به طور جادویی دقیقاً می دانند که چه زمانی یک بحران بیشترین استرس را برای ما ایجاد می کند؟

بچه های ما سعی نمی کنند ما را شرمنده کنند یا برنامه های ما را خراب کنند ، در واقع اینطور نیست – آنها فقط به دنبال برآوردن نیازهای خود هستند و از آنجا که جوان هستند ، به طور باورنکردنی خود محوری هستند. احساس این که ما تحت استرس هستیم و انتخاب رفتارهایی که مفیدتر خواهد بود ، حتی برای یک کودک 5 ساله یک مهارت بسیار پیشرفته است. کودک 3 ساله شما نمی تواند دنیای احساسی شما را در نظر بگیرد. در واقع ، او تازه شروع به درک احساسات خود کرده است.

فرزند خردسال شما برای درک و مدیریت احساسات خود به کمک زیادی از شما نیاز دارد ، و هنگامی که این کمک (و گاهی حتی در مواقع لازم) انجام نشود ، خشم و عصبانیت ایجاد می شود. بنابراین چه کاری می توانید برای کاهش دفعات و مدت زمان آن بحران های اجتناب ناپذیر انجام دهید؟ اولین قدم این است که تشخیص دهید چه زمانی آنها از پایک پایین می آیند.

علائم هشدار دهنده

حتی در لحظاتی که به نظر می رسد عصبانیت بدون هشدار ظاهر می شود ، در واقع یک علت زمینه ای وجود دارد و کودک شما مدتی است در حال افزایش است. احتمالاً متوجه نشده اید که در آن لحظه چه اتفاقی می افتد. این به هر حال کاملاً قابل درک است – منظورم این است که ما واقعاً هر چند وقت یکبار می توانیم توجه کامل خود را به فرزندانمان معطوف کنیم؟ خوب ، مگر اینکه 24 ساعت شبانه روز با آنها وقت بگذرانید ، مطمئناً از دیدگاه آنها کافی نیست.

در اینجا چند روش ساده برای شروع دیدن عصبانیت از راه دور آمده است.

با پرسیدن این سوالات از خود شروع کنید:

آیا فرزند من است:

1) از تماس چشمی اجتناب می کنید یا از من چشم پوشی می کنید؟

وقتی بچه ها بیش از حد بر احساسات خود فشار می آورند ، از تماس چشمی اجتناب می کنند و محیط اطراف خود را به عنوان یک مکانیسم دفاعی نادیده می گیرند. باور کنید ، آنها این کار را برای ناراحت کردن شما انجام نمی دهند: برعکس ، آنها در واقع تمام تلاش خود را برای تنظیم احساسات خود و جلوگیری از بحران می کنند.

2) ناله یا چسبیدن؟

ناله و چسبیدن هر دو نشانه این است که فرزند شما بیش از آنچه در حال حاضر به شما نیاز دارد به شما نیاز دارد. با نادیده گرفتن این علائم هشدار دهنده ، شما اساساً به فرزند خود می گویید که برای برآوردن نیازهای او باید افزایش یابد. از سوی دیگر ، اگر بتوانید به این علامت هشدار دهنده توجه کنید و مستقیماً با عشق و توجه بیشتر به آن بپردازید ، به احتمال زیاد به طور کلی از عصبانیت خودداری خواهید کرد.

اما در مورد کسانی که می گویند عشق و توجه به کودکان در هنگام ناله کردن ، آنها را تشویق می کند تا بیشتر این کار را انجام دهند؟ مطمئناً می توانید کودک را تربیت کنید که به شیوه خاصی با تقویت مثبت یا منفی عمل کند ، اما ناله و چسبیدن راه های طبیعی برای بیان احساس ناامنی و نارضایتی است. استراتژی من این است که به جای تمرکز بر رفتارهایی که در نتیجه نیازها ظاهر می شوند ، به طور مستقیم به نیازهای اساسی بپردازم. من نمی توانم تصور کنم که مشکل ناامنی را با از بین بردن چیزی که کودک شما از آن مستأصل است حل کنید: عشق و توجه شما.

3) خسته یا گرسنه هستید؟

من می دانم که وقتی خسته یا گرسنه هستم احساساتم تشدید می شود و این برای بچه های ما یکسان است. در واقع ، من تا آنجا پیش می روم که می گویم خستگی و گرسنگی علت اصلی خشم کودکان نوپا است. مطمئناً ممکن است محرک دیگری نیز وجود داشته باشد ، مانند عدم دریافت جام رنگی مناسب ، اما آیا این فنجان باعث عصبانیت شده است؟ من فکر می کنم به احتمال زیاد قند خون پایین یا چرت زدن از دست رفته مقصر واقعی هستند.

4) در شرف انتقال ، یا در موقعیت اجتماعی ناآشنا؟

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
انتقال برای جوانان و بزرگسالان یکسان است ، اما برای کودکان خردسال ، هرگونه گذار فرصتی برای بیان احساسات محروم است. این امر به ویژه در مورد زمانی که سعی می کنید به کودک کمک کنید از چیزی که از آن لذت می برد و به سمت چیزهای کم سرگرم کننده تر می رود ، مانند بالا رفتن از اتومبیل ، کمک می کند. موقعیت های اجتماعی ناآشنا نیز می تواند باعث شود که این احساسات فرورفته به طرز چشمگیری ظاهر شوند صرفاً به این دلیل که کودکان مهارت های تنظیم هیجان را که ما بزرگسالان از طریق تجربه زندگی خود به دست آورده ایم ، ندارند. ما آموخته ایم که زمانهای مناسب و نامناسب برای ابراز احساسات ما وجود دارد ، موقعیتهایی که خود را برای گشودگی نشان می دهد ، و موارد دیگر که در آنها مسئولیت اجتماعی این است که ترک کنیم و با احساسات خود در جای دیگر برخورد کنیم. کودکان خردسال از این آگاهی برخوردار نیستند و نیاز دارند که ما آنها را به سمت رفتار مناسب تر راهنمایی کنیم ، در صورتی که فکر می کنیم مورد نیاز است.

بنابراین ، این چهار سسوالی است که باید در طول روز از خود بپرسید تا ببینید آیا در افق خشم وجود دارد یا خیر. اگر به هریک از آنها بله پاسخ می دهید ، به دنبال فروپاشی . و اگر به بیش از یک پاسخ مثبت دادید ، بلافاصله اقدام فرار کنید! چه نوع اقدام فراری را درخواست می کنید؟ خوب ، به شما حقیقت را می گویم ، اقدامی که من توصیه اصلا گریزی نیست

4 مرحله برای مدیریت بحران ها با سهولت و لطف:

1) احساسات فرزند خود را بشناسید

گاهی اوقات این می تواند گلوله جادویی باشد که به جای آن یک عصبانیت احتمالی را به چنگ زدن تبدیل می کند. در اصل ، شما به فرزند خود این پیام را می دهید که احساسات او مهم است و شما درک می کنید که چه اتفاقی برای او می افتد. من شگفت زده شده ام که چگونه عمل ساده همدلی می تواند انرژی کودک را به طور کامل از سرکش به خواسته تبدیل کند. فقط با تصدیق احساسات فرزند خود با عبارتی مانند: “می بینم که واقعاً از این بابت ناراحت هستید” ، راه را برای ارتباط بیشتر و احترام و درک متقابل باز می کنید.

2) تنفس ، آرامش و تماس چشمی برقرار کنید

اگر ناراحت هستید ، احتمالاً کودک شما به افزایش خود ادامه می دهد. از سوی دیگر ، اگر می توانید آرامش خود را حفظ کنید و فقط نفس بکشید و آرام باشید ، از تنظیم احساسات که فرزند شما هنوز در حال یادگیری است ، الگوبرداری می کنید. اگر این کار برای شما دشوار است ، کمی وقت بگذارید تا با یک دوست یا مشاور صحبت کنید یا در مورد احساساتی که هنگام از دست دادن فرزندتان ایجاد می کند ، مجله بنویسید. اگر می توانید استراحت کنید ، با کودک خود تماس چشمی برقرار کنید و به او همدلی خاموش نشان دهید. “میشه لطفا چشماتو ببینم؟” این س سوالی است که من بسیار می پرسم ، به ویژه وقتی با کودک خردسالی کار می کنم که به نظر نمی رسد گوش دهد. گاهی اوقات فقط نشان دادن فرزندتان که از طریق تماس چشمی محبت آمیز به او اهمیت می دهید می تواند شکاف را برطرف کرده و روحیه همکاری را تشویق کند.

3) در آغوش گرفتن یا راحتی دیگر

در آغوش گرفتن ، دراز کشیدن ، شوخی مورد علاقه – اینها تنها چند مورد از راه هایی است که می توانید به پراکندگی موقعیت کمک کرده و راههای سالم برای کنترل احساسات را به فرزند خود بیاموزید. مهربانی در اینجا کلید دارد. با تشخیص اینکه فرزند شما از تنها راهی که می داند تقاضای کمک می کند ، می توانید یک نبرد قدرت بالقوه را به یک لحظه ارتباط عاشقانه تبدیل کنید.

4) به فرزند خود اطلاع دهید که چه اتفاقی می افتد

در دنیای مدرن ما اتفاقات زیادی در حال رخ دادن است: من به سختی می توانم همه چیز را برای خودم مستقیم نگه دارم ، بنابراین حتی نمی توانم تصور کنم که بزرگ شدن در میانه این دنیای شلوغ ، متمرکز بر فناوری و رانندگی سریع چگونه باید باشد. ما در آن زندگی می کنیم. هر زمان که می توانید ، درباره فرزندتان در مورد اتفاقاتی که قرار است رخ دهد ، توضیح * دهید. اگر او قبلاً از چیزی ناراحت شده است ، سعی کنید او را از دیدگاه وسیع تری در جریان اتفاقات قرار دهید. “من می بینم که شما ناراحت هستید و دلیل اینکه ما باید همین الان بریم این است که ساعت 2:45 است و ما قرار است ساعت 3:00 با دوستان خود ملاقات کنیم.”