عبرت از وقایع و حوادث
الف- عبرت از جنگ بدر
فرازهایی از قرآن کریم به جنگ بدر اشاره دارد. که هرکدام بسیار آموزنده و مایه عبرت است تا اینکه مسلمانان این حقایق را که در گذشته به وقوع پیوسته به خاطر بسپارند و در همه عمر از آن الهام بگیرند. برای روشن شدن این امر نخست جریان این جهاد اسلامی را به طور اجمال بیان میکنم.
در سال دوم هجرت ابوسفیان، بزرگ مکه در رأس یک کاروان تجارتی از شام به سوی مدینه باز میگشت، پیامبر x به یاران خود دستور داد آماده حرکت به طرف این کاروان شوند و با مصادره کردن این سرمایهها، ضربه سختی بر قدرت اقتصادی و در نتیجه بر قدرت نظامی دشمن وارد کنند.
ابوسفیان وقتی از این تصمیم آگاه شد، قاصدی را به سرعت به مکه فرستاد تا جریان را به اطلاع اهل مکه برساند. وقتی مردم مکه از این جریان مطلع شدند، چون بسیاری از مردم در این کاروان سهمی داشتند به سرعت بسیج شدند و حدود نهصد و پنجاه نفر مرد جنگی که جمعی از آنها بزرگان و سرشناسان مکه بودند با هفتصد شتر و صد رأس اسب به حرکت در آمدند و فرماندهی لشکر به عهده ابوجهل بود. از سوی دیگر ابوسفیان برای اینکه خود را از تعرض مسلمانان مصون بدارد، مسیر خود را تغییر داد و به سرعت به سوی مکه گام بر میداشت. پیامبر اکرم x با سیصد و سیزده نفر که تقریباً مجموع مسلمانان مبارز اسلام را در آن روز تشکیل میدادند، به نزدیکی سرزمین بدر، بین راه مکه مدینه رسیده بودند که خبر حرکت سپاه قریش به ایشان رسید. پیامبر دستور فرمودند، که مسلمانان آماده حمله به سپاه دشمن شوند. لشکر قریش نیز وارد سرزمین بدر شد، و دو سپاه با یکدیگر درگیر شده و نتیجه این جنگ پیروزی سپاه اسلام بود. [1]
وجوه عبرت در این جنگ
جنگ بدر نخستین جنگی بود که به وسیله آن مسلمانان آزمایش شدند، و برخلاف اینکه ترسش عدهای از دلاوران مسلمانان را فرا گرفته بود (چنانچه میخواستند این کار زار به تأخیر بیفتد) مسلمانان در این جنگ پیروز شدند و خداوند تعالی در قرآن در مورد آنها فرموده است: «کَمَا أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِیقًا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکَارِهُونَ * یُجَادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَیَّنَ کَأَنَّمَا یُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ یَنْظُرُونَ [2] » [3]
از نعمتهایی که خداوند به مجاهدان جنگ بدر عطا فرمود القای ترس بر دل دشمنان بود که خداوند آن را مایه عبرت صاحبان بصیرت میداند.
«قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَهٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَهٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَأُخْرَى کَافِرَهٌ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَاللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشَاءُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَهً لأولِی الأبْصَارِ» [4] «در دو گروهی که (در میدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتی) برای شما بود: یک گروه، در راه خدا نبرد میکرد؛ و جمع دیگری که کافر بود، (در راه شیطان و بت،) در حالی که آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، میدیدند. (و این خود عاملی برای وحشت و شکست آنها شد.) و خداوند، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، با یاری خود، تأیید میکند. در این، عبرتی است برای بینایان »
پس پیروزی با خداست نه با مال و اولاد، و مؤمنین اگر در جنگ بدر پیروز شدند، با مال و اولاد نبود، برای اینکه مردمی اندک و فقیر و ذلیل بودند. و نفراتشان به یک سوم کفار نمیرسید و نیروی اندکشان قابل قیاس با نیروی چند برابر کفار نبود، چرا که کفار قریب به هزار نفر جنگجو بودند، همه دارای سلاح، مرکب، اسب و شتر بوده و اموال و امکاناتی بی اندازه داشتند، ولی مسلمانان سیصد و سیزده نفر بودند.[5]
ب- عبرت از جنگ احد
برای اینکه بدانیم در جنگ احد چه مسائلی به وجود آمد که مایه عبرت برای آیندگان شد. نخست این جهاد را مورد بررسی قرار میدهیم.
بعد از جنگ بدر و شکست قریش فریاد «انتقام، انتقام» در شهر مکه طنین انداز بود و قریش با هر وسیلهای که در اختیار داشتند مردم را به جنگ با مسلمانان تحریک میکردند. در سال سوم هجرت، قریش با سه هزار سوار و دو هزار پیاده و با تجهیزات کافی از مکه خارج شدند. عباس عموی پیامبر که هنوز اسلام نیاورده بود، به خاطر علاقهمندی به برادرزادهاش، ایشان را از هجوم قریش مطلع کرد. پیامبر پس از چند روز همه اصحاب و اهل مدینه را دعوت کردند و جلسهای را تشکیل دادند تا با مسلمانان در مورد نحوه جنگ مشورت نمایند. عدهای گفتند داخل شهر باشیم و با دشمن بجنگیم و عدهای خواستار بیرون رفتن از شهر و جنگیدن در خارج شهر بودند و چون طرفداران قوم دوم بیشتر بودند پیامبر همان را قبول کرد در صورتی که خود پیامبر تمایل به خروج از مدینه را نداشتند، ولی به مشورت احترام گذاشتند. و به همراه لشکر خود به طرف احد حرکت کردند، لشکر پیامبر هفتصد نفر بودند. پیامبر «عبدالله ابن جبیر» را با پنجاه نفر تیرانداز ماهر، مأمور ساخت، در دهانه شکاف کوه قرار بگیرد و به آنها توصیه فرمودند حتی اگر ما شکست خوردیم از این سنگر دور نشوید. و ابوسفیان «خالد بن ولید» را با دویست سرباز مراقب این گردنه کرد. وقتی جنگ شروع شد در ابتدا پیروزی با اسلام بود و لشکر کفر پا به فرار گذاشت. این عقب نشینی قریش باعث شد جمعی از تازه مسلمانان به خیال اینکه دشمن شکست خورده است برای جمع آوری غنائم پستهای خود را ترک کنند، حتی تیراندازهایی که مأمور شکاف کوه بودند، پستهای خود را ترک کردند و به جز ده نفر بقیه به سوی جمع آوری غنائم رفتند.
[1] مکارم ناصر، پیشین ، ج7، ص93.
[2] سوره انفال، آیات 5 و 6.
[3] مفید محمد بن محمد، الارشاد، ج 1، ص 67.
[4] سوره آل عمران، آیه 13.
[5] طباطبایی محمد حسین، پیشین، ج3، ص93.
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
عبرت از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه و آثار تربیتی آن