افراد در روابط تمایل دارند خود را بخشی از چیزی بزرگتر از خود یا مجموع اجزای تشکیل دهنده آن بدانند. این گرایش توسط دیگران خارج از رابطه تقویت می شود که می دانند دعوت از یکی بدون دیگری غیر سیاسی است. با این حال ، برای هر دو طرف در رابطه مهم است که تا حدی استقلال و استقلال خود را حفظ کنند. این نه تنها برای حفظ احساس خود بسیار مهم است ، بلکه به ایجاد تجربیات متنوع تر برای هر دو طرف کمک می کند. در اینجا هفت راه مستقل بودن رابطه بلند مدت شما را بهبود می بخشد.

1- همه نیاز به اشتراک گذاری ندارند.

بخشی از مستقل بودن این است که چیزی از خودتان را برای خود نگه دارید. این با دروغگویی یکسان نیست. اگر احساس می کنید باید در مورد هر چیزی به دیگران دروغ بگویید (از اهمیت بیشتری نسبت به جایی که هنگام خرید هدیه تولد او رفتید) ، وقت آن است که نگاهی سخت و طولانی به خود داشته باشید. رابطه و اینکه چرا در آن هستید اما شما باید آزاد باشید که همه چیز را در مورد خودتان یکباره توضیح ندهید ، و شخص مهم دیگر شما نیز نباید این فشار را احساس کند. فهرست نویسی آخرین حرکت هر فرد و بازگشت آن به مرز تعقیب است و مطمئناً به احساس استقلال در هر دو طرف کمک نمی کند.

2- به سرگرمی ای دست یابید که حداقل به زمان کمی از دیگران نیاز داشته باشد.

سرگرمی ها برای ما خوب است. آنها به ما این فرصت را می دهند که از دغدغه های عادی زندگی روزمره خود دور شویم ، خلاقیت خود را تحمل کنیم و کاری انجام دهیم که فقط سرگرم کننده است. مطالعات نشان می دهد که یافتن سرگرمی مانند نقاشی ، نوشتن یا حتی پیاده روی مزایای سلامتی و روحی مانند کاهش فشار خون ، افزایش توانایی حل مسئله خلاقانه و احساس رضایت و استقلال بیشتر را ارائه می دهد. برای به دست آوردن حداکثر سود ، چیزی را که دوست دارید بیابید و به طور خاص خود را دوست نداشته باشید. این یک راه عالی برای تأیید استقلال شما است در حالی که کاری را انجام می دهید که معشوق شما پس از انجام آن قادر خواهد بود از آن قدردانی کند. سرگرمی یک طرفه نیست. هر دو طرف باید با خیال راحت راه های جدیدی را برای بیان خود بیابند.

3- یک رابطه را استراحت کنید.

این بدان معنا نیست که شما باید “افراد دیگر را ببینید” یا درگیر هر یک از دیگر افراد شوید نشانه این است که رابطه شما عملاً به پایان رسیده است . با این وجود ، هیچ وقت مشکلی وجود ندارد که بخواهید کمی فضای کافی داشته باشید. خودتان یک تعطیلات کوچک داشته باشید. به کمپ بروید ، ماهیگیری کنید یا فقط به ساحل بروید و استراحت کنید. فاصله چند روزه می تواند دید جدیدی در رابطه با شما ایجاد کند و همچنین باعث جذابیت بیشتر شرکت طرف مقابل شود. همانطور که در ضرب المثل قدیمی می گویند: “غیبت باعث می شود که قلب دوست داشتنی شود”. یاد بگیرید که برای مدتی از شرکت دیگران قدردانی کنید. مستقل بودن به این معناست که مایل باشید به تنهایی و همچنین با شخص دیگری بایستید و می توانید احساس ارزشمندی خود را افزایش دهید ، حتی اگر نیمه دیگر شما آنجا نباشد.

4- دوستان و تجربیات جداگانه داشته باشید.

این امر تا حدودی با شماره 3 ارتباط دارد ، زیرا زوجی که اجزای تشکیل دهنده آنها نمی توانند تجربیات جداگانه ای داشته باشند ، ممکن است به طور خطرناکی نامتعادل باشند. وابستگی به یکدیگر خوب است ، اما وابستگی متقابل اغلب اولین علامت یک رابطه سوء استفاده اولیه برای هر دو جنس است. به همین دلیل ، هر فرد باید دارای هویت منحصر به فردی با دوستان خود و تجربیات خارج از رابطه باشد. باز هم ، این باید یک خیابان دو طرفه باشد. اگر هر یک از طرفین می گوید “اشکالی ندارد من دوست داشته باشم ، بولینگ بروم یا بازی کنم و پوکر بازی کنم ، اما باید در خانه بمانم” ، این بسیار ناعادلانه است و یک علامت هشداردهنده واضح از یک رابطه کنترل کننده و ناسالم . هنگامی که هر دو طرف آزادانه می آیند و می روند و می خواهند بدون شک و تردید در مورد زمان حضور در خانه یا کاری که انجام می دهند ، این اعتماد را جلب می کند و به هر دو طرف این امکان را می دهد که مستقل بودن از یکدیگر را جشن بگیرند در حالی که هنوز تصمیم به با هم بودن دارند.

5- «نه» گفتن و پذیرفتن را بیاموزید

“آیا من هم می توانم بیایم؟” آنجازمانها و موقعیتهایی است که در آن خوب است و در مواردی که به سادگی مناسب نیست. یکی از کلیدهای مهم مستقل بودن ، توانایی گفتن و پذیرش “نه” به عنوان یک پاسخ بدون تحمیل یا صدمه ناخواسته است. این نوع گفتگو ممکن است چیزی شبیه به موارد زیر باشد:

“دوست دارم امشب بیایی ، اما ما The Empire Strikes Back را تماشا می کنیم و سپس در مورد آخرین کتاب جیم باچر صحبت می کنیم در حالی که ما D & D بازی می کنیم ، و شما هیچ کتابی را دوست ندارید. از آن. فقط حوصله ات سر رفته بود. “

“اوه ، خوب.” [مکث] “خوب ، شاید بتوانم ببینم افرادی که از باشگاه کتابهای شهوانی در حال انجام هستند چه می کنند و می توانیم برای کوکتل بیرون برویم.”

“این ایده خوبی به نظر می رسد. اگر قرار است خیلی دیر بیرون بروید با من تماس بگیرید تا نگران نباشم ، خوب است؟ “

“من خواهم.” [لبخند می زند] “امشب خوش بگذره!”

این وسیله ای سالم برای برخورد با این وضعیت بدون احساسات آسیب دیده است. رد در اینجا هیچ ربطی به خواستن شخص در آنجا ندارد و ربطی به دانستن سلیقه طرف مقابل به اندازه کافی برای درک اینکه آنها از خود لذت نمی برند ، دارد. البته ، متکی بر این است که هر دو طرف در مورد اهداف خود کاملاً صادق هستند. با این حال ، ما می توانیم با خیال راحت در اینجا فرض کنیم که هر دو طرف از یک مکان صادقانه صحبت می کنند. ممکن است شخصی که از این سوال جواب می دهد خوشحال نباشد ، اما امتناع و نیاز ضمنی برای استقلال طرف شریک خود را می پذیرد. به همین دلیل ، این شخص به راهی فکر می کند که شریک نیز می تواند کاری انجام دهد. یک فرض اساسی وجود دارد که عصر با هردوی آنها در خانه و در آغوش یکدیگر به پایان می رسد و هیچ کدام احساس نمی کنند که به طرف شریک خود زنجیر شده اند. مستقل بودن گاهی به این معناست که بتوانید شرکت شخص مقابل را با ظرافت رد کنید و آن رد را با فضل مساوی بپذیرید.

6- رویاهای خود را از دست ندهید.

رویا ما را تعریف می کند. آنها ما را همان چیزی می کنند که هستیم و چیزی را برای تلاش در اختیار ما قرار می دهند. اینکه شما با شخصی وارد رابطه می شوید به این معنا نیست که باید رویاهایتان را فدای او کنید. در حقیقت ، دقیقاً عکس آن صادق است. یک رابطه واقعاً خوب و دوست داشتنی بر این است که هر دو طرف رویاها و خواسته های خود را در داخل و خارج از رابطه داشته باشند. برعکس ، یک شریک خوب کسی است که مایل است به ر partnerیاهای خود به شریک خود اجازه دهد بدون اینکه آنها را به زبان بیاورد یا مسخره کند. در صورت لزوم دانستن حمایت متقابل در دسترس است و درک اینکه هر دو شریک به فضایی برای تلاش برای رویاهایشان نیاز دارند ویژگی بارز یک رابطه قوی است. در نهایت ، رویاهای شما بخشی جدایی ناپذیر از شخصیت شما هستند. اگر شریک زندگی شما اصرار دارد که رویای شما باید به خواسته های خود برسد ، وقت آن است که دوباره ارزیابی کنید که آیا این شخص واقعاً فردی است که می خواهید با او باشید.

7- همان باش که هستی.

مستقل بودن به این معناست که کسی باشید و آنچه هستید ، نه نسخه دیگران از آنچه باید باشید. اگر شریک زندگی شما اصرار دارد مدل مو ، کمد لباس یا دوستان و علایق خود را تغییر دهید تا با دیدگاه آنها درباره شخصیت شما بهتر مطابقت داشته باشد ، بدیهی است که مشکلی وجود دارد. به همین ترتیب ، شریک زندگی خود را به هر نحوی که هستند دوست داشته باشید و علی رغم آن. هیچ دو نفری یکسان نیستند و تلاش برای مجبور کردن فردی به یک قالب باریک در هر دو طرف رابطه ناعادلانه است. مایل باشید در مواقع ضروری از خود دفاع کنید و هرگز از پرسیدن “چرا” نترسید. شما نمی توانید همزمان خودتان و نسخه دیگری از خودتان باشید. همانطور که شکسپیر می گوید: “این مهمتر از همه: برای خودت صادق باش. پس از آن نتیجه می گیرید که نمی توانید به هیچ کس دروغ بگویید. “