یکی از چیزهایی که انسانها در طول زندگی خود به دنبال آن هستند ، یک همراه دوست داشتنی است. به عبارت دیگر ، عشق واقعی را به جای عشق سطحی پیدا کنید. بسته به اینکه از چه کسی بخواهید ، به سختی می توان این کار را انجام داد و هر شخص داستان متفاوتی را برای شما تعریف می کند.

اما حقیقت امر این است که عشق شما را به جای برعکس می یابد. عشق واقعی به معنای واقعی دلسوزی ، آرامش ، اعتماد و بیشتر اوقات بیان حقیقت است. اینها برخی از اصول اصلی عشق واقعی هستند ، اما عشق سطحی یک دشمن فانی است. این عشق خود را به صورت عشق واقعی در می آورد و در بخشهای بعدی راههایی برای شناسایی احتمالی آن مورد بحث قرار می گیرد.

تمایز در ابتدا سخت است

وقتی برای اولین بار از عشق عبور می کنیم ، باید تا حدی عینیت خود را حفظ کرده و پاهای خود را زمین زده باشیم. زیرا همه این تغییرات ارزیابی شخصی را که ظاهراً عاشقش هستیم دشوارتر می کند.

داشتن عشق متفاوت از عاشق بودن یا تنفس آن است. شناخت سه مرحله عشق ضروری است. آنها عبارتند از: شهوت ، جاذبه و دلبستگی.

مرحله شهوت به عنوان هورمون محور شناخته می شود و منجر به میل می شود. پس از آن ، جاذبه جریان خون را به مرکز لذت مغز می رساند. این منجر به افزایش تثبیت شخص وابسته می شود.

“عشق شامل خیره شدن به یکدیگر نیست ، بلکه نگاه به بیرون در یک جهت است”

بنابراین ، چگونه می توان فهمید که این عشق واقعی است یا عشق سطحی؟ پاسخ را می توان بر اساس شرایطی که در آن زندگی می کنید رمزگشایی کرد. آنها ممکن است در نهایت عامل تعیین کننده موفقیت یا شکست یک رابطه باشند.

ذکر این نکته ضروری است که شما به عنوان یک فرد تغییر را تجربه خواهید کرد و در طول زندگی انتخاب هایی برای شما ارائه می شود. رشد شخصی شما متحول می شود و شخصیتی را که هستید باز می کند.

به طور طبیعی ، رویدادهای جدید در زندگی شما شما را به عنوان یک فرد از جمله افراد مهم دیگر آزمایش می کند. این بدان معناست که شما آن را دوست دارید یا نه ، روشن می کند که آیا شما عشق واقعی دارید یا سطحی.

وقتی با فرصتی مانند یک پیشنهاد جدید شغلی روبرو می شوید ، برای شرکتی در قسمت دیگری از کشور کار می کنید ، یا برای مدتی به دانشگاه یا کالج می روید ، مشخص می شود که آیا در کنار شریک زندگی خود باقی خواهید ماند یا نه.

یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که توسط آنتوان دو سنت اگزوپری می گوید: “عشق شامل خیره شدن به یکدیگر نیست ، بلکه این است که به بیرون در یک جهت نگاه کنیم”. این درباره تکمیل اهداف یکدیگر و پذیرش رشد شخصی در طول زمان است.

Psychology Today [1] مشاهدات بسیار مهمی درباره نحوه برخورد هر شریک با عشق با یکدیگر انجام می دهد. این به شرح زیر است: “در حالت ایده آل ، شرکای ما ما را به خاطر ماهیت خود دوست دارند: شخصیت ، شخصیت و ارزشهای ما ، همه عناصر بنیادی خودمان که با یافتن فرصتهای جدید برای رشد و توسعه کمتر تغییر می کند.”

به طور خلاصه ، وقتی نوبت به عشق می رسد ، ما باید از عناصر بنیادی که قبلاً ذکر شد درباره شخصیت خود ، به عنوان یک انسان استفاده کنیم. مطمئناً تفاوت هایی وجود دارد که شامل قومیت ، فرهنگ ، سنت ، محل تولد و غیره می شود. موضوع اصلی این است که ابتدا واقعاً کاوش کرده و بدانید که ما چه کسی هستیم و سپس به دنبال شریکی باشید که قلب شما را پر کند و نه یک خلاء خالی. به

آماده سازی و نتیجه گیری:

تفاوت بین عشق واقعی و عشق سطحی این است که بپذیرید آنچه بوده اید ، هستید و خواهید بود. این چیزی بیش از بت پرستی یا خرید هدایای گران قیمت است. این درباره هر فردی است که در زندگی یکدیگر ادغام می شود و به طرز شگفت انگیزی رشد می کند.

تغییر همراه با بسیاری از چالش ها برای هر رابطه یک چیز مثبت است. زندگی مقصد نیست ، یک سفر است. همه ما باید شریکی را پیدا کنیم که در هر شرایطی ما را دوست دارد ، غنی کرده و از ما حمایت می کند. وقتی برعکس اتفاق می افتد ، این بدان معناست که این عشق سطحی بوده است و نه برعکس.