نشستن و تعیین اهداف زندگی می تواند هیجان انگیز و انگیزه بخش باشد. این به ما هدف می دهد ، نیت واضحی را تعیین می کند ، باعث می شود ما احساس بهره وری کنیم و احساس حرکت رو به جلو را ایجاد می کند.
بهره وری

اما آیا تا به حال تهیه فهرستی ذهنی یا فیزیکی از اهداف خود را آغاز کرده اید تا به تعداد کمی برسید؟ سپس وقتی شروع به بازی بر روی آنها می کنید ، آنها یا کنار گذاشته می شوند یا فقط نیمی از آنها موفق می شوند؟ داشتن اهداف از کودکی در ذهن ما نقش بسته است ، اما آیا این همه اهداف مانع ما هستند؟

وارن بافت ، یکی از موفق ترین تجار در جهان امروز ، نیاز به داشتن این همه هدف را زیر سال می برد. در عوض ، او موفقیت خود را بر روی حذف ، گاهی اوقات اهداف مهم قرار می دهد ، تا بر روی چند مورد تمرکز کند که موفقیت مورد نظر ما را به ارمغان می آورد.

وارن بافت از خلبان خود خواسته تا 25 اولویت زندگی خود را لیست کند

برای نشان دادن ایده بافت ، یک داستان عالی در مورد خلبان شخصی 10 ساله هواپیما ، مایک فلینت ، وجود دارد و اینکه چگونه بافت به او کمک کرد تا تمرکز کرده و اهداف خود را با استفاده از استراتژی 2 لیست اولویت بندی کند.

بافت از فلینت خواسته است تا با دقت در مورد آن فکر کند و 25 هدف اصلی شغلی خود را بنویسد. هنگامی که فلینت وقت خود را صرف این کار کرد ، برگشت و آنها را به بافت ارائه داد. او سپس از فلینت خواست 5 مهمترین گل برتر را انتخاب کند.

بنابراین در این مرحله فلینت دو لیست جداگانه داشت – لیست 5 گل و لیست 20 گل باقی مانده.

مانند بسیاری از ما ، فلینت به این نتیجه رسید که او عمدتا روی 5 نفر برتر خود تمرکز می کند و هر زمان که بتواند زمان پیدا کند به سمت 20 نفر دیگر کار می کند.

با این حال ، بافت جلوی او را گرفت و گفت که این در واقع مسیر ناموفق شدن است زیرا او واقعاً باید لیست 20 نفره خود را به طور کلی دور بیندازد – مهم نیست که بسیاری از آنها چقدر مهم باشند – و بر آنها تمرکز کنید. > فقط در 5 مورد برتر

چرا؟ زیرا آن فهرست 20 نفره در اصل یک حواس پرتی است

افراد عادی نمی دانند که باید از چیزهای به ظاهر مهم در زندگی خود اجتناب کنند

دلیل اینکه ما هرگز با اهداف خود هرگز موفق نمی شویم این است که ما چند مورد مهم را اولویت بندی ، تمرکز و بنابراین کامل نمی کنیم.

بی انگیزه شدن و حواس پرتی شدن انسان است – دو احساسی که می تواند مرگ اهداف ما باشد. هرچه لیست اهداف ما بیشتر باشد ، شانس بیشتری برای تسلیم شدن و رفتن به هدف بعدی به امید موفقیت این هدف وجود دارد.

اگر آنچه مالکوم گلدول ادعا می کند حقیقت داشته باشد ، برای متخصص شدن در هر زمینه ای باید 10000 ساعت تمرین عمدی را صرف کسب دانش در آن زمینه کنیم. این معادل 20 ساعت در هفته برای تقریباً یک سال و در مجموع 10 سال است.

بنابراین لیست اصلی Flints را با 25 گل تصور کنید – این بدان معناست که 250 سال طول می کشد تا بر لیست کامل خود تسلط کامل پیدا کند. می بینید که داشتن اهداف زیاد چگونه می تواند شما را به سمت یک زندگی کمتر موفق و موفق هدایت کند.

مطمئن شوید که “لیست اجتناب از تمام هزینه ها” را حفظ کنید

وقتی صحبت از بهترین زندگی می شود ، به حداقل رساندن تبدیل شده است و این در مورد اهداف زندگی ما نیز صدق می کند. مانند موارد فیزیکی ما ، تصمیم گیری در مورد پرتاب کردن اهداف خاص از پنجره هنگامی که برای ما مهم هستند ، دشوار است. اما خود این فرآیند به ما اجازه می دهد تا اولویت ها و آنچه واقعا مهم است را مشخص کنیم.

سعی کنید 25 هدف را بنویسید – خواه اهداف بلندمدت باشند یا حتی اهداف کوتاه مدت هفتگی یا ماهانه – و روند اولویت بندی را برای کشف 5 هدف خود آغاز کنید.

اکنون ، به جای این که لیست 20 نفره را به طور واقعی کنار بگذارید ، این لیست را به عنوان هزینه اجتناب ناپذیر نامگذاری کنید تا به عنوان یادآوری آنچه نباید روی آن تمرکز کنید عمل کند. این لیستی است که زمان و تمرکز شما و در نهایت موفقیت شما را کاهش می دهد. به عبارت دیگر ، اگر شروع به کار بر روی این فهرست کنید در خطر داشتن 20 هدف نیمه تمام به جای 5 هدف تکمیل شده هستید.

5 هدف اصلی شما هر چه باشد ، خواه می خواهید زبان یا مهارتی جدید بیاموزید ، یا برای رسیدن به یک هدف شغلی خاص تلاش می کنید ، تلاش آگاهانه ای را انجام دهید تا به این اهداف پایبند باشید. برای رسیدن به این اهداف انگیزه داشته باشید و به لیست دوم خود سرگردان نباشید. به یاد داشته باشید ، سرمایه گذاری در زمان شما کلید موفقیت است و این زمان با اهداف بیشتری که در پیش گرفته اید به خطر می افتد.

موفقیتی را که می خواهید بدست آورید: اولویت بندی م efficientثر ، تمرکز دقیق و پایبندی به آن.