نقش و کارکرد دین:

دین به انسان چیزی می دهد که از هیچ چیز دیگری قابل دریافت نیست و آن اعتماد به حاصل کشش های زندگی، از طریق اتصال شخصی به قدرت یا قدر ت های متعالی جهان می باشد. هر دینی معمولاً برای مؤمنین به خود و وضع کلی جامعه مؤثر است به عنوان مثال؛ دین کمک می کند تا هر فرد متدین قدرت و رضایت بیشتری به دست آورد؛ به وی کمک می کند تا مصائب زندگی را بدون ناله و شکایت تحمل کند؛ کیفیت زندگی این جهان را ارتقاء می بخشد و سر انجام برای زندگی و رستگاری برنامه ای عملی مطرح می کند(هیوم،1380،ص19).

نقش برجسته ی دین ، برخلاف فلسفه، اخلاق و یا هر گونه فعالیت  های آرمان گرایانه و فرهنگی این است که برای افراد انسانی بالاترین درجه از رضایت را، از طریق ارتباط زنده با آن چه وی به عنوان قدرت یا قدرت های ما فوق بشری این جهان تشخیص می دهد، فراهم می آورد. آن چه یک دین خاص را از ادیان دیگر متمایز می کند نوع خدایی است که پیروان آن دین به آن اعتقاد دارند و نیز تجربه ی بشری که به نحو شایسته ای از اعتماد مزبور، حاصل می شود( هیوم،1380،صص19-20)

یکی از اندیشمندانی که در زمینه ی دین مطالعات و تحقیقاتی داشته، “ادی (1998)” است که وی به طور کلی شش کارکرد و نقش دین را برای جامعه و فرد بدین گونه بر می شمارد:

الف) دین برای انسان حمایت و تسلی به بار می آورد و از این طریق، هدف های تثبیت شده را پشتیبانی می کند.

ب) دین ازطریق آیین ها و مراسم ؛ اهمیت عاطفی، هویت و نقطه ی اتکای ثابتی در بحبوحه ی نا سازگاری های آزاد و عقاید به بار آورده، که این همان کارکرد کششی دین است و آموزش آموزه های مذهبی و اجرای مراسم مذهبی را در بر می گیرد.

ج) دین معیارهایی را به عنوان مبنای استفاده از الگوهای اجتماعی موجود فراهم می سازد و این همان کارکرد پیامبرانه ی دین است که می تواند مبنایی برای اعتراض اجتماعی فراهم سازد.

د) دین به شاخت انسان ازخودش کمک می کند و باعث می شود که او احساس هویت کند.

ح) دین در فراگرد رشد انسان، بسیار اهمیت دارد زیرا؛ به افراد در بحران های زندگی و مقاطع گذرا از یک وضعیت به وضعیت دیگر کمک می کند(همیلتون،1377،ص58).

به عقیده ی دورکیم یکی از عوامل مؤثر بر هویت دینی افراد، شرکت در مناسک دینی است. برگزاری مناسک دینی، تجمع مردمی را به دنبال دارد، که دارای ارزش ها و باورهای مشترکی هستند. این تجمع؛ روح جمعی، انسجام و اتحاد مؤمنین به آن مذهب،  را به ارمغان می آورد. این تجمع، که با احساسات مشترک و هم جهت مشارکین همراه است، آن ها را از حوزه ی مادیات، به حوزه ی معنویات منتقل می کند که باعث “حرکت زایی مذهبی” می شود(دورکیم،1383،ص165). به نظر دورکیم علاوه بر کارکرد تجمع مردمی در برگزاری مراسم دینی، شادی و تفریح مردم نیز با برگزاری مراسم دینی تأمین می گردد. به عبارت دیگر هدف اصلی، اجرای باور های در برگزاری مراسم مذهبی است، ولی در کنارآن شرکت کنندگان شاد می شوند، لذت می برند و تفریح می کنند. بدین جهت است که دورکیم پیوندی نزدیک و ناگفتنی بین روزه و مهمانی، ایام مقدس و تعطیلات،  تعطیلات و شادی متصور می شود…« دورکیم تفریح را لازمه ی زندگی اجتماعی می داند و معتقد است؛ چون تفریح کارکرد بنیادی مناسک دینی به شمار می رود، لذا دین از لطف و جاذبه ای کاملاً مجزا از اهداف رسمی خود برخوردار است…»(دورکیم، 1383، ص 165).

-Hium

-Ede

-Hamilton