مقدمه

بیان مسئله
وقتی قواعد مربوط به اعمال حقوقی که در روابط بین اشخاص در قلمرو حقوق مدنی مورد استفاده قرار میگیرد مورد بررسی قرار میدهیم مشخص میگردد که این قواعد دارای یک روند خاصی است. به عنوان مثال در عقد بیع با انعقاد عقد، خریدار مالک مبیع و فروشنده مستحق ثمن میگردد به عبارتی عقد بیع، لازم و تملیکی است و بجز از طریق اعمال خیارات ویا اقاله قابل انحلال نیست و همچنین در عقود لازم دیگر همانند اجاره. اما این روند در حوزه حقوق تجارت قابل اعمال نیست. وقتی یکی از طرفین عقد بیع تاجر باشد وکالائی را از شخص دیگری خریداری نماید اما بعد از عقد بیع ورشکسته شود ولی هنوز ثمن را به فروشنده پرداخت نکرده است، در این صورت باتوجه به مواد قانونی حاکم (528الی 535ق ت) هرگاه عین مبیع نزد تاجر باشد میتواند مسترد نماید. به عبارتی عملاً با این روش موجب میگردد که قاعده مهم تملیکی بودن عقد بیع که در قلمرو قانون مدنی حاکم است نادیده گرفته شود. ویا در قلمرو قانون مدنی وقتی تعهدی بین طرفین منعقد شد به عنوان مثال هرگاه شخصی سندی را جهت وصول وجه آن در اختیار دیگری قرار دهد طرف دیگر موظف به ایفای تعهد تا انجام آن میباشد. ولی همین قاعده در قلمرو قانون تجارت در صورت ورشکستگی تاجر قابل اعمال نیست وتاجری که متعهد به وصول سندی بوده ولی هرگاه منجر به وصول نشده باشد موظف به استرداد سند به صاحب آن میباشد.
حال وقتی روند قانون تجارت با قانون مدنی مغایر است همین امر موجب میشود که تحقیق پیرامون این امر را جالب نماید و دقت نظر پیرامون فاصله قانون تجارت و قانون مدنی را بیشتر نماید وبه اهمیت قانون تجارت و فلسفه ناشی از این امر را به طور دقیق تری بپردازیم.

اهداف وضرورت تحقیق
از آنجا که در حوزه ورشکستگی از جمله در موضوع استرداد، قواعد حاکم بر آن به درستی تبیین نشده ودر حوزه کاربردی وعملی برای محاکم وهمچنین مدیران تصفیه مواد قانونی این بخش از ورشکستگی مبهم میباشد لذا با انجام این تحقیق، جامعه حقوقدانان از جمله وکلا، قضات، مدیران تصفیه واداره تصفیه امور ورشکستگی میتوانند از این پایان نامه در جهت اجرای صحیح احکام ورشکستگی اقدام نمایند.

سوالات تحقیق
1 – آیا صرف ورشکستی تاجر کافی برای طرح دعوای استرداد میباشد؟
2- فلسفه تدوین مقررات استرداد در ورشکستگی و موضوع این دعوا چیست؟

فرضیه ها
– به نظر می رسد که هرچند تاجری در مقام خریدار، حق العمل کار وغیره ورشکسته شود ولی صرف ورشکستگی موجبات استرداد را فراهم نمی آورد بلکه همراه با شرایطی باید باشد.
– به نظر می رسد قواعد حاکم در دعوی استرداد در سمتی باشد که حقوق اشخاص ثالث که عین اموال آنها نزد ورشکسته موجود است حفظ شود و موضوع دعوای استردا “عین متعلق به دیگری” میباشد.

نوع روش کار:
برای تحقیق در موضوع مورد بحث، نخست مواد قانونی مربوط مورد بررسی واقع شده است. همچنین نظرات علمای حقوق و همچنین آرای محاکم در مواردی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. روش گدآوری مطالب بر اساس روش کتابخانه ای می باشد.

پس از بیان مقدمه، مطالب در سه بخش مجزا به شرح زیر بیان میشوند:
دربخش اول کلیات ورشکستگی در چهار فصل بررسی میشود. در بخش دوم انواع ادعاهای اشخاص ثالث نسبت به اموال و اسناد و دعاوی استرداد مرتبط با آن؛ در چهار فصل بررسی میشوند.
و در بخش سوم طریق طرح دعوای استرداد در ورشکستگی نزد اداره تصفیه و دادگاه مورد بررسی قرار می گیرد.

و در پایان نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات بیان میشود.

بخش اول:
کلیات ورشکستگی

ورشکستگی یکی از مباحث مفصل حقوق تجارت است که مخصوص تاجر میباشد . لازم است در ابتدا مطالب مقدماتی راجع به ورشکستگی و تاجر ورشکسته بیان کنیم. مباحثی که در این بخش مطرح میکنیم عبارتند از تعریف ورشکستگی (فصل اول) ، تاریخچه قانونگذاری ورشکستگی در حقوق ایران (فصل دوم)، شرایط اساسی برای تحقق ورشکستگی (فصل سوم) و احراز ورشکستگی (فصل چهارم).

فصل اول: تعریف ورشکستگی
مبحث اول: تعریف لغوی
” ورشکستگی در لغت درماندگی در کسب و تجارت . حالت بازرگانی که در تجارت زیان دیده و بدهی او بیش از دارایی اش باشد ” .1

مبحث دوم: تعریف اصطلاحی
حقوقدانان در تعریف ورشکستگی اتفاق نظر ندارند . برخی از حقوقدانان بیان داشته اند :
” ورشکستگی عبارت است از درماندگی تاجر یا شرکت تجارتی در انجام عملیات تجارتی که با از دست دادن توانایی پرداخت دیون و عدم توانایی اقدام به تعهدات خود ، بلا اعتبار گشته”. 2
اما این تعریف به نحو دیگری از سوی بعضی از علما حقوق بیان شده است:
1 – ” ورشکستگی مختص به تاجری است که در پرداخت دیون او وقفه حاصل گردیده است”. 3
2 – ” ورشکستگی مترادف با سلب قدرت پرداخت میباشد “.4
نهایتاً ماده 412 قانون تجارت که خود عاملی برای اختلاف نظر حقوقدانان در بیان تعریف ورشکستگی شده است؛ مقرر میدارد: “ورشکستگی تاجر یا شرکت تجارتی در نتیجه توقف از تادیه وجوهی که بر عهده اوست حاصل می شود . حکم ورشکستگی تاجری را که حین فوت در حال توقف بوده تا یکسال بعد از مرگ او نیز می توان صادر نمود”.
اختلاف نظر ب
ی
ن حقوقدانان به لحاظ اصطلاح وقفه مطلق و یا وقفه حتی برای یکبار ایجاد شده است. با این توضیح که بعضی از حقوقدانان معتقدند باید به معنای واقعی ماده توجه کرد و در صورت توقف کامل تاجر و کسر دارایی وی بر دیونش، او را ورشکسته معرفی کرد. اما بعضی دیگر معتقدند باید به معنای ظاهری ماده توجه کرد، به نحوی که با اولین توقف در تأدیه دیون تاجر را ورشکسته اعلام نمود. این اختلاف نظر در بین اکثر حقوقدانان ایجاد شده است که توضیحات بیشتر آن را در مباحث آینده مطرح خواهیم نمود.

فصل دوم: تاریخچه قانونگذاری ورشکستگی در حقوق ایران
قانونگذاری در خصوص ورشکستگی در حقوق ایران به طور کلی، در دو مرحله صورت گرفته است. مرحله اول، قوانین ورشکستگی قبل از تصویب قوانین تجاری بوده است که اصولاً مقررات مخصوصی برای تجار در نظر گرفته نشده بود. در واقع ورشکستگی و اعسار هر دو مشمول قوانین واحد بودند. مرحله دیگر، قوانین مربوط به ورشکستگی بعد از تصویب قوانین تجاری در ایران است که در این مرحله، دو مقوله ورشکستگی و اعسار از هم جدا شده اند و هر کدام قوانین خاص خود را دارند.

مبحث اول: قوانین ورشکستگی قبل از تصویب قوانین تجاری
“در قدیم فرقی بین ورشکستگان چه تاجر و چه غیر تاجر از این جهت که مرتکب تقصیری شده بودند یا نه، قائل نمیشدند و نسبت به ورشکستگان سخت گیری زیادی میشد. مثلا در رم شخص ورشکسته مانند برده و غلام طلبکاران محسوب میشد و طلبکاران میتوانستند او را بکشند و به نسبت طلب خود قطعه قطعه کنند. البته کشتن و قطعه قطعه کردن تاجر ورشکسته سودی عاید طلبکاران نمینمود ولی این تهدید بزرگ باعث میشد که تجار دقت بیشتری در امور خود نموده و در مخارج زیاده روی نکنند. با توسعه تمدن و ترویج اصول جدید این سختگیری کاهش یافت. با وجود این، مجازات هایی برای تاجر ورشکسته پیش بینی شد. در صورت ورشکستگی، حق دخالت تاجر در اموالش از او سلب گردیده و کلیه دارایی های او تسلیم طلبکاران شده و آنها میتوانستند نسبت به طلب خود از دارایی ورشکسته استفاده کنند.
در ایران قبل از تصویب قانون تجارت مصوب سال های 1303 و 1304 مقررات مخصوصی برای ورشکستگی تجار وجود نداشت و کسانی که از پرداخت دیون خود عاجز بودند، مشمول مقررات افلاس میشدند. به این معنی که اموال بدهکار از تصرف او خارج میشد و با نظارت حاکم دین طلبکاران تقسیم میگردید و مفلس که بدون سوء نیت از پرداخت دین خود عاجز میماند، به اصطلاح معروف “المفلس ُ فی امان الله” تحت حمایت حاکم قرار میگرفت تا طلبکاران او را آزار ندهند، مگر در مواردی که مفلس مرتکب سوء استفاده شده بود که در اینصورت مجازات میگردید”. 5
همانطور که گفتیم مقررات اعسار و افلاس اصولاً نسبت به بدهکار سختگیری چندانی نداشتند اما مرور زمان روابط اقتصادی و بازرگانی توسعه و تحول یافتند و نیاز شد که میان معاملات اشخاص عادی و معاملات تجار تفاوتی حاصل شود تا جوابگوی ضرورت های امر تصفیه و تقسیم دارایی تاجر میان طلبکاران شود. این امر، قانونگذار ایران را واداشت که با استفاده از مقررات حقوقی اروپایی تاسیس ورشکستگی را با تصویب قوانین تجاری وارد حقوق ایران کند.6

مبحث دوم: قوانین ورشکستگی بعد از تصویب قوانین تجاری
“پس از تصویب قوانین تجاری در سالهای 1303 و 1304 مقررات توقف تاجر از پرداخت دیون و نیز تصفیه اموال و دارایی او و تقسیم آنها میان طلبکارانش از مقررات راجع به اشخاص غیر تاجر جدا شد. اشخاص غیر تاجر مشمول قواعد افلاس و اعسار و اشخاص تاجر مشمول مقررات ورشکستگی شدند.
مقررات افلاس و اعسار ایران از جهات بسیاری با افلاس در اسلام یکی است و قانون افلاس مصوب 1329 ه .ق و قانون اعسار و افلاس مصوب 1310 ه .ش از مقررات شرع اسلام نشأت گرفته است. این قوانین بعدا به موجب قانون اعسار مورخ 20/9/1313 نسخ شد. جدایی راه حقوق ورشکستگی و حقوق افلاس و اعسار نیز از تاریخ تصویب همین قانون به طور قاطع محقق گردید. همچنین در ماده 39 قانون اعسار اقامه دعوایی به نام دعوای افلاس منتفی و فقط دعوای اعسار پذیرفته شده است و بدین جهت واژه ی “افلاس” از قوانین ایران حذف شد. اولین اثر تاسیس ورشکستگی در حقوق ایران در قوانین تجاری سال های 1303 و 1304 مشهود است. در این قوانین فصل ویژه ای به ورشکستگی اختصاص یافته که از قانون وقت فرانسه اقتباس گردیده بود. این مقررات در قانون تجارت مصوب 13/12/1311 تکمیل شد. ویژگی مهم این قوانین دخالت دادگاه در تصفیه اموال ورشکسته است. به موجب قوانین 1303 و 1304، دادگاه برای تصفیه ی امور ورشکسته به طور موقت یک یا چند نفر را انتخاب میکرد و بعد از تعیین اموال ورشکسته هیأتی به نام “هیئت تصفیه قطعی” با کسب نظر طلبکاران ایجاد میشد تا اموال او را میان طلبکاران تقسیم کند، اما پس از تصویب قانون تجارت در سال 1311 این قاعده تغییر یافت و تعیین شخصی که امر تصفیه را انجام دهد (مدیر تصفیه) بر عهده دادگاه قرار گرفت .
از زمان تصویب این قانون تاکنون، مقررات ورشکستگی تحولی نیافته و 163 ماده ای که در این قانون به این مبحث اختصاص یافته (مواد 412 تا 575) بدون تغییر مانده است. اگر چه در قانون تجارت، (با دخالت دادگاه در امر تصفیه و نظارت شخصی به عنوان عنصر عضو ناظر در کار مدیر تصقیه) دخالت دولت در ورشکستگی پیش بینی شده است، این دخالت به هیچ وجه کافی نیست. عدم دخالت دولت در امر ورشکستگی موجب بی اعتمادی مراجعان به دادگستری بوده است، به همین دلیل، قانونگذار در تاریخ 24/4/1318 قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی را تصویب
کرد”. 7
” منظور قانونگذار از تاسیس اداره تصفیه امور ورشکستگی ایجاد سازمان مستقلی بود که بتواند با بی نظری، به امور ورشکستگان رسیدگی نموده و مطالبات ورشکسته را وصول و دیون او را پرداخت نماید و در اسرع اوقات امر تصفیه را انجام دهد. ماده 50 ق.ت.ا.و مقرر میدارد: “ورشکستگی باید از تاریخ وصول حکم آن به اداره تصفیه در ظرف هشت ماه تصفیه گردد . هنگام ضرورت رییس دادگاه استان میتواند این مدت را تمدید نماید.” در عمل نتایجی که از قانون انتظار میرفت، به دست نیامد و خیلی کم اتفاق میافتد که تصفیه ورشکستگی در مدت هشت ماهی که در قانون پیش بینی شده پایان یابد. کار اداره تصفیه مانند کار تمام ادارات دولتی سریع انجام نمیگردد و هزینه هایی که انجام میشود، قسمتی از دارایی ورشکسته را از بین میبرد و مهمتر از همه آنکه با وسایل و اشکالاتی که برای تطویل تصفیه موجود میباشد، اعتماد مردم به تصفیه امور ورشکستگان از بین رفته و کسانی که با تاجر ورشکسته طرف هستند، ترجیح میدهند از قسمتی از مطالبات خود صرف نظر نمایند و بدون آنکه تقاضای ورشکستگی بدهکار را نمایند، دوستانه موضوع را خاتمه دهند. با توجه به دلایل گفته شده این قانون عملاً درحال فروپاشی است”.8
البته باید خاطر نشان کرد یک لایحه جدید قانون تجارت تقدیم مجلس شورای اسلامی شده است که در حال حاضر مورد تصویب کامل قرار نگرفته است. لازم به ذکر است با تصویب کامل و تأیید نهایی شورای نگهبان و سپری شدن مراحل قانونگذاری این لایحه برای اجرا، سایر قوانین از جمله قانون تجارت مصوب 1311 و قانون تصفیه امور ورشکستگی نسخ خواهد شد که در مبحث بعد به بررسی این لایحه و مقایسه تطبیقی آن با قانون تجارت فعلی به طور مختصر خواهیم پرداخت.

مبحث سوم: بررسی تطبیقی مقررات ورشکستگی در قانون تجارت فعلی و لایحه جدید قانون تجارت9
معاملات تجاری بر اساس اصول حیاتی و مفید اعتبار و سرعت استوار گردیدهاند. از این رو قانونگذاران تمام توان خود را برای تقویت هرچه بیشتر این اصول بکار گرفتهاند. یکی از راهکارهای مهم و اقدامات انجام گرفته در این زمینه وضع مقررات مربوط به ورشکستگی است که حجم زیادی از قانون تجارت و لایحه به این مقررات اختصاص یافته است. این مقررات در قانون تجارت عمدتاً در راستای اجرای اصل تساوی حقوق طلبکاران وضع شده اما در لایحه جدید علاوه بر مدنظر قرار دادن این اصل رعایت منافع و غبطه اعتبار تاجر نیز لحاظ شده است.
قانون تجارت مصوب 1313 تنها یک آیین برای ورشکستگی در نظر گرفته و قرارداد ارفاقی را منوط به صدور حکم ورشکستگی دانسته است. این در حالیست که مقررات تازه تقنین شده لایحه هرچند در خصوص آیین های متعددی که در حقوق کشورهای پیشرفته بویژه کشور فرانسه به رسمیت شناخته شده مقررهای به چشم نمی خورد و اتفاق چندان مطلوبی واقع نشده ولی پیش بینی قرارداد ارفاقی پیشگیرانه، تمایز بین رای اعلام توقف و رای صدور حکم ورشکستگی و چندین مقرره دیگر گامهای رو به جلو تلقی و قواعد مطلوبی را به ارمغان آورده است.
آنچه در قواعد موضوعه ایران قابل مشاهده است اینکه با وجود همه تغییر و تحولات در حقوق فرانسه به عنوان منبع و منشا حقوق کشورمان (همانطور که در مبحث قبل نیز اشاره شد)، در حقوق ایران جمعاً 163 ماده از قانون تجارت سال 1311 و نظام نامه شماره 7068 مورخ 1311 در هفت ماده به ورشکستگی اختصاص داده شده است که عمدتاً از قانون سال 1807 فرانسه اقتباس شده است. در سال 1318 قانون وآیین نامه اداره تصفیه