پاسخ دهند و بااین کار توجه تقسیم شده را مطالعه کردند . مطالعات توجه تقسیم شده اطلاعات مفیدی را در باره محدودیت های پردازش افرادبدست میدهد و میتواند درباره مکانیسم های توجه و توانایی آنها مطالبی را به ما بگوید . دراین مطالعه سه محدودیت مهم دیده میشود اول مامیتوانیم یا به محیط خارج یا محیط داخل توجه کنیم . دوم اینکه بطور عمده اهداف جاری ما آنچه را تعیین می کنند که در دنیای واقعی ، باید به آن توجه کنیم .
65
سوم ، در دنیای واقعی ، مابطور کلی به اشیاء وافراد سه بعدی توجه میکنیم و با توجه به آنها تعیین میکنیم چه اقداماتی متناسب است (تیپر1، لورتی2، و بیلیس ، 1992).
این حالتهای تغییر یافته ) آگاهی ( و ) توجه ( در حالیکه کاهش هشیاری ناشی از بیماری نباشد) از دونوع مراقبه متعالی 1و خلسه2هستند. در مراقبه متعالی ، فرد جذب تجربه ای می شود که به الگوی ی فیزیولوژیکی خواب آلودگی منتهی میشود . در خلسه نیازی به ایجاد این حالت نیست وفرد ممکن است از نظر فیزیولوژیکی فعال باشد . در خلسه ، ممکن است با تلقیین هیپنوتیک فردی گروهی ، خود تلقینی ، یا درتجارب گروهی توام با هیجان بالا ( برخی از گروه ها ی سیاسی ، مراسم مذهبی ) ایجاد شود( کاپلان وسادوک ، 2004 ).
تغییر میزان توجه
( توجه )در افراد بهنجار در خواب ، رویا ، حالات هیپوتونیک ، خستگی ، کسالت کاهش می یابد . (توجه ) ممکن است درحالت عضوی به گونه ای آسیب شناختی ، (معمولا” با پایین آمدن هوشیاری ) کاهش یابد . برای نمونه میتوان از صدمه به سر ، حالتهای گیجی جسمی حاد1 مانند حالت ایجاد شده توسط دارو و الکل ، صرع ، بالا رفتن داخل جمجمه وضایعات ساقه مغز نام برد . در حالت روانزاد ( توجه ) ممکن است تغییر یابد ( برای مثال کاهش توجه در تجزیه هیستریک). همچنین محدود شدن (توجه ) یکی از سیمایه های بارز اختلالات پر جنبشی کودکی است (سازمان جهانی بهداشت 1992 ). بزرگسالان مانند والدین ومعلمین مشاهده خودرا بر سه جنبه از رفتار کودک متمرکز میکنند :
بی توجهی، تکانشی بودن و بیش فعالی در اکثر موارد ، بی توجهی در پسر بچه هایی دیده میشود که دارای ویژه گیهای زیر است :
معمولا” بین سنین 3 -10 سالگی بوده ، در پایان داده ها به فعالیت هایی که آغاز کرده شکست میخورد ، بنظر میرسد که گوش نمیدهد ، به آسانی حواسش پرت میشود ، در تمرکز برروی هر کاری که مستلزم حفظ توجه باشد مشکل دارد ، در تداوم یک فعالیت ( بازی ) ناتوان است ( لواسانی و شاهسوند ،1378).
66
آنها معمولا” با صداها ومحرکات بینایی حواسشان پرت میشود واز موضوع خارج شده واز کاری به کار دیگر می پردازند و کار هارا نیمه تمام رها میکنند (دکتر آذرنگی ، 1392 ) .
ساختارحافظه
برخی از نظریه پردازان حافظه ساختار اصلی حافظه را توصیف کرده اند ومیتوان رویکرد چند خزانه ای مبتنی برمشخصه های عمومی نظریات آنها بحث کرد. (اتکینسون شیفرین 1968 ).
انواع حافظه : سه نوع حافظه پیشنهاد شده است :
خزانه حسی ، که اطلاعات را برای کوتاه مدت نگه می دارند و مختص دستگاه حسی می باشد ( یا به یک دستگاه حسی محدود می شوند) .
یک خزانه کوتاه مدت ( حافظه فعال ) از توانایی بسیار محدود .
یک خزانه بلند مدت از توان نامحدود که اطلاعات را برای مدت ودیدی نگه میدارد . بین مناطق توجه وحافظه نقاط مشترک زیادی وجود دارد ( برادینت ، 1958 ) .
خزانه حسی
حس های ما بطور دائم با اطلاعات بمباران میشوند . که به اکثر آنها توجهی نمی شود . اگر شما هنگام خواندن این مطلب روی صندلی نشسته باشید ، اطلاعات لمسی آن بخشی از بدنتان که در تماس با صندلی می باشد ، بدست می آید . با این حال شاید تاکنون از این از این اطلاعات لمسی آگاه نبودید. اطلاعات هر دستگاه حسی به مدت کوتاهی پس از پایان تحریک ادامه دارد و به اخذ جوانب اصلی آن وپردازش بیشتر کمک میکند( برادینت ، 1958 ) .
ذخیره سازی به سه صورت سازمان یافته است :
67
حافظه فوری ( ذخیره حسی) اطلاعات به همان شکلی که دریافت شده اند ، برای مدتی کمتر از یک ثانیه حفظ می شوند . ذخیره سازی دیداری1 و شنیداری2 ( پژواکی ) جدا از یکدیگر بوده واطلاعات بصورت معنایی فراگشت نمی شوند.
این سطح معمولا” در اختلالات عضوی تحت تاثیرقرارنمی گیرد . البته حافظه فوری با توجه رابطه نزدیکی دارد .
بدلی و هیچ (1974) وبدلی ( 1986 ) مفهوم حافظه کاری را بجای خزانه کوتاه مدت بکاربردند. از آن زمان تاکنون ، مفهومی کردن سیستم حافظه روش کاری به یک پیچیدگی فزاینده تبدیل شده است . سیستم حافظه روش کاری چهار جزء دارد:
یک عامل اجرای مرکزی عاری از دستگاه حسی که به توجه شباهت دارد.
یک لوب واجی که اطلاعاتی را دریک شکل واجی ( گفتاری ) نگه می دارد.
یک لوح دیداری فضایی 1که به کدگذاری دیداری و فضایی اختصاص دارد.
یک میانجی رویدادی ، که یک سیستم موقت ذخیره سازی است که میتواند اطلاعات لوب واجی ، لوح دیداری فضایی ، و حافظه بلند مدت را حفظ کرده وادغام نماید ( بدلی ، 2001 ) .
یک میانجی رویدادی ، که یک سیستم موقت ذخیره سازی است که میتواند اطلاعات لوب واجی ، لوح دیداری فضایی ، و حافظه بلند مدت را حفظ کرده وادغام نماید ( بدلی ، 2001 ) .
ازنظر لوجی (1995 ) مدعی بود میتوان حافظه روش کاری دیداری – فضایی را به دو جزء تقسیم کرد :
خزانه حسی تصویری : برروی خزانه حسی تصویری تحقیقات گسترده ای انجام گرفته ، زمانی که اسپرلینگ یک مجموعه دیداری شامل سه ردیف چهار حرفی رابرای 50 هزارم ثانیه ارائه کرد ، آزمودنی های او بطور معمول توانستند چها
ر یا پنج حرف را گزارش کنند اما معی بودند حروف بیشتری را دیده بودند.
_____________________________________________
1.Sensitive Memory 2. Vedio Memory
68
خزانه حسی تصویری : برروی خزانه حسی تصویری تحقیقات گسترده ای انجام گرفته ، زمانی که اسپرلینگ یک مجموعه دیداری شامل سه ردیف چهار حرفی رابرای 50 هزارم ثانیه ارائه کرد ، آزمودنی های او بطور معمول توانستند چهار یا پنج حرف را گزارش کنند اما معی بودند حروف بیشتری را دیده بودند.
اسپرلینگ تصور کرد چون اطلاعات دیداری قبل از اینکه اگثر آنها گزارش شوند ، محو شده بودند . برای ازمایش این مطلب وی از آزمودنی های خود خواست تنها بخشی از اطلاعات ارائه شده را به یاد آورند . یافته های وی از فرضیه او حمایت میکردند ونشان داد اطلاعات در خزانه تصویری بعداز حدود 5/0 ثانیه ازبین میرود( اسپرلینگ ، 1960) . هنگامی که پیام دوم یا تعقیب نشده جلوتر از پیام تعقیب شده ارائه میگشت آن دو پیام وقتی که با فاصله دوثانیه از همدیگر قرارداشتند فقط بعنوان یک پیام شناسایی میشدند. این امر بیانگر این است که پایداری زمانی اطلاعات شنیداری مورد توجه قرار نگرفته ، انباره پژواکی در حدود 2 ثانیه است ( ایزنک1 و کین 2، 1994 ).
خزانه پژواکی( انباره پژواکی 3):
یک خزانه شنیداری موقت است که دروندادهایی راکه نسبتا” مورد پردازش قرار نگرفته اند در خود نگه میدارد . برای مثال شخصی را درنظر بگیرید که موقع خواندن روزنامه از او سؤالی میشود ، این شخص از مخاطب خود خواهد پرسید چی گفتید اما بعد پی میبرد که آنچه راکه گفته شده است را میداند. این قابلیت برگشت به انباره پژواکی بستگی دارد .
تریسمن ( 1964 ) از افراد خواست که پیام ارائه شده به یک گوش را تعقیب کنند ( با صدای بلند تکرارکنند) ودرهمان حال پیام مشابه دوم را که به گوش دیگر ارائه میشود نادیده بگیرند ( اسپرلینگ ، 1960).
_____________________________________
1.Isenk 2.Keen 3. Audio Memory
69
حافظه نهانی دیداری
حافظه نهانی دیداری اطلاعات مربوط به شکل دیداری ورنگ را ذخیره میکند.
کاتب درونی : که با اطلاعات فضایی و حرکتی سروکار دارد . آن اطلاعات را درحافظه نهانی دیداری ، مرور میکند وآن را ازاین حافظه به عامل اجرایی مرکزی منتقل کند.این کاتب در طراحی واجرای حرکات بدن و دست و پا دخیل میباشد(بدلی ، 2001 ). تمایز خزانه کوتاه مدت وبلند مدت همانند تمیزی است که ویلیام جیمز (1980 ) بین حافظه اولیه و حافظه ثانویه پیشنهاد نموده است .
حافظه کوتاه مدت :
یک ظرفیت و توانایی بسیار محدود آن ( تنها حدود هفت رقم را میتوان بیاد آورد) .
شکنندگی انباشت چون بطور معمول هر نوع حواسپرتی موجب فراموشی میشود.
با توجه به مقیاس های فراخنای و پدیده تاخر در یادآوری آزاد ، ظرفیت و توانایی حافظه کوتاه مدت سنجیده میشود . فراخنای عدد ، یک شاخص فراخنایی است که در آن ازمودنی ها مجموعه ای از ارقام تصادفی را به ترتیب صحیح ، پس از شنیدن همه ارقام تکرار میکنند، فراخنای حافظه فوری معمولا” 2 +7 واحد است ، چه این واحدها عدد باشند چه حرف باشند و چه کلمه ( میلر 1960 ).
میلر ادعا کرد که در حدود 7 قطعه بهم پیوسته اطلاعات میتوانند در حافظه کوتاه مدت نگه داشته میشود. برای مثال IBM برای کسانی که بانام شرکت آشنا هستند یک قطعه است اما برای کسانی که چنین آشنایی ندارند سه قطعه بحساب می آید ( سیمون ، 1974 ) .
__________________________________
1.Visual Memory
2. Audio Memory
3.Short Term Memory
70
حافظه بلند مدت1
مدت زمان این حافظه از چند دقیقه تا چند دهه قبل بوده وظرفیت آن بسیار زیاد است. اطلاعات به صورت رمز گذاری معنایی ویا بوسیله تداعی ذخیره میشوند . فراموشی ممکن است بدلیل از دست رفتن اطلاعات ویا شکست در بازیابی باشد. زبان وحوادث شخص ممکن است توسط مکانیسم های متفاوتی ذخیره شوند ( تالوینگ ، 1973 ). در نشانگان های یاد پریشی ذخیره سازی در حافظه درازمدت ونیز بازیابی از آن دچار اختلال شده است . اطلاعات بصورت سازمان یافته و گاهی نیز تحریف شده ذخیره می شوند . توصیف مراحل حافظه عمدتا” مربوط به حافظه بلند مدت بوده و از نظر پدیده شناسی به پنج مقوله زیر تقسیم میشود :
ثبت : ظرفیت اضافه کردن اطلاعات یا مطالب جدید به انباره حافظه که یا توسط فرا گرد یادگیری که در آن مطالب بطور مکرر ارائه می شوند ویا بوسیله ثبت دریکبار ارائه ، صورت می گیرد.
نگهداشت توانایی ذخیره کردن دانش که میتوان بعدا” آن را به هوشیاری بازگرداند.
بازیابی : ظرفیت آوردن مطالب ذخیره شده از حافظه . فقدان این فعالیت ، وجود یک ضایعه عضوی را نشان میدهد .
بازخوانی : بازگشت اطلاعات ذخیره شده و بخاطر سپرده شده به هوشیاری در این لحظه معین
بازشناسی : احساس آشنایی که با بازگشت مطالب ذخیره شده به هوشیاری را نشان میدهد.
حافظه معنایی 1، ذخیره اطلاعات به شکل خالص آن بدون تصریح زمانی یا مکانی بوده (روان آسیب شناسی نوشته کارل یاسپرس ) ولی حافظه اپیزوئیک (رویدادی) به حوادث تجربه شده شخصی اشاره دارد ( من امروز ماهی دودی خوردم ) ( بدلی ، 1990 ).
__________________________________
1.Long term memory 2. Semantic Memory
71
حافظه رویدادی1
تالوینگ بین دونوع حافظه رویدادی و معنایی تفکیک قایل بوده است .طبق نظر تالوینگ ، حافظه رویدادی به اندوزش و بازیابی رویدادهای خاص یا رویدادهایی که در زمان ومکان خاصی رخ داده است مربوط می شود مثلا” اینکه امروز صبح شما به هنگام صبحانه چه چیزی خوردید، یکنوع حافطه رویدادی است برعکس حافظه معنایی شامل ذخیره دانش ما ازدنیای پیرامون است (ت
الوینگ،1972 ).
اثر تاخر دریادآوری
اثر تاخر در یادآوری آزاد ( یاد آوری مواد ومطالب باهر ترتیب ونظمی ) به این یافته اشاره دارد که چند ماده پایانی یک فهرست معمولا” به مراتب بهتراز مواد میانی فهرست ، به نحو فوری و بی واسطه یاد آوری میشود . شمارش وارونه به مدت تنها ده ثانیه بین ارائه آخر فهرست وشروع یادآوری عمدتا” بر اثر تاخر تاثیر میگذارد ( کلانزر و کوینتر، 1966).
دویا سه واژه که مستعد اثر تاخر هستند ممکن است در آخر فهرست در انباره کوتاه مدت وجود داشته باشد ، بدین ترتیب ، این واژه ها ممکن است به ویژه آسیب پذیر باشند. با این همه دریافت زمانیکه آزمودنی ها بمدت 12 ثانیه پس از ارائه همه مواد فهرست اقدام به شمارش وارونه کردند بازهم اثر تاخر دریادآوری آزاد وجود داشت ( بیجورک و ویتن ، 1974 ).
مطابق دیدگاه اتکینسون وشیفرین (1986 ) شمرش وارونه می بایست اثر تاخر را حذف کند. یافته های مذکوررا میتوان با تمثیل تماشای یک ردیف تیر تلفن تبین نمود. تیرهای نزدیکتر متمایز تر از تیرهای دورتر هستند ، درست همانگونه که واژه های تازه تر فهرست ، بیشتر از واژه های قدیمی تر قابل تفکیک هستند( گلنبرگ 3 ، 1987 ) . (میلنر ، 1972 ).میزان فراموشی در حافظه کوتاه مدت را بصورت تجربی اندازه گیری کرد ونشان دادکه فعالیت یادآوری7 پس از 30 ثانیه روبه زوال میرود .
___________________________
1.Eposodic Memory 2. Talving
72
پیشینه تجربی پژوهش :
دراین مطالعه گلچینی از تحقیقات انجام گرفته در خصوص کشف EEG تا درمان نوروفیدبک برای ADHD جمع آوری شده. تاریخچه بیوفیدبک ( شامل نور فیدبک ) براساس علوم فناوری ، الکترونیک رفتارگرایی ، فیزیولوژی و نورولوژی بنیان گذاری شده است . نوآوری ها ، آزمایشها و پژوهش ها از ذهن افراد ی نشئت می گیرد که علوم فعلی را به چالش می کشند . کنش های اجرایی ، اصطلاحی است که فرایندهای شناختی متعددی را که در خدمت رفتارها و اعمال هدفمند هستند را در بر می گیرد . در اواخر 1950 دانشمندان نظریه کنترل خودآگاه بر سیستم عصبی خودکار را رد کردند وبا این حال در عرض یک دهه انسان ها یاد گرفتند سیگنالهای الکتریکی را در قشر مغز و عضلات خود تنظیم کنند.. بسیاری از افراد تحقیقات علمی ریچارد کیتون 1 را به عنوان اولین واقعه کلیدی بیو فیدبک مورد ملاحظه فرار میدهند. او در سال 1875 کشف کرد که نوسانات الکتریکی مغز ،فعالیت های ذهنی ( روانی ) را به دنبال دارد. آزمایشهای او شامل قرار دادن الکترودها برروی مغز باز حیوانات بود. او همچنین برخی فعالیت های الکتریکی را از پوست سر حیوانات در حالت بسته ضبط نمود( کریسول 2 ، 1995 ) .
در سال 1920 هانس برگر 3 الکترو آنسفاوگرافی (EEG) را برروی کاغذ ثبت کردودونوع متفاوت از امواج فیلتر شده را تشخیص داد. یعنی آلفا وبتا 10 هرتزبعنوان ریتم برگر شناخته شده است برگر کشف کرد که تفکر وهوشیاری با فرآوانی امواج بتا همراه است و طیف آن از محدوده 13 سیکل در ثانیه تا 30 سیکل در ثانیه است . مقاله کلیدی وی در سال 1929 چاپ شد . اواعتقاد داشت که نابهنجاری ها در EEG 4 منعکس کننده اختلالات بالینی است ( کریسول ، 1995; کانتر ،1999).
بسیاری از دست اندرکاران علم نوروفیدبک پروتکل های آموزشی را هم جهت فرضیات برگر طراحی کرده اند . آنها آموزش نوروفیدبک را. برای نوحی مغز ی که عملکردهای رفتاری وشناختی را تحت تاثیرقرارمیدهند ، بکار برده اند. سایر محققین سیگنالهای بیو لوژیکی بدن را مورد مطالعه قرارداده اند. کارل یونگ 1یکی از پزشکان بود که پاسخ گالوانیکی پوست (GSR) مورد بررسی قرارداد .

__________________________
1.Richard Caton
2.Criswell
3. Hans Berger
4.Electroencophalography
73
. اوزمانی که بیماران به تمرینات تداعی لغات پاسخ می دادند، تغییراتی را در فعالیت های الکتریکی پوست مشاهده کرد. او تلاش کرد تابین پاسخهای فیزیولوژیکی و موضوعات روان شناختی ارتباط برقرارکند .
کلمات از حیث نظری با محتوای هیجانی ، با نوسانات دستگاه سنجش GSR ارتباط داشت . بدیهی است بدن میتواند بعنوان علامتی برای فعالیت های دهنی مورد استفاده قرارگیرد(کریسول ، 1995). مهمتر اینکه اورابطه ی بین روان درمانی و فیزیولوژی را نشان داد.
در طی سال 1930 و ادگار آدرین و متیوس به صورت موفقیت آمیزی اندازه گیری های امواج الکتریکی برگر را تکرارکردند(رابینسون 2 a 2000 ) .
آنها همچنین تاثیر پذیری امواج مغزی را با دستگاه چشمک زن فلیکر و تحریکات نوری مورد مطالعه قرار دادند(بازینسکی ،1999 ) . آنها پیشگامان استفاده از تقویت کننده تفاضلی شناخته شدند . (تحقیقات