نقش رسانه های گروهی در پیشگیری از وقوع بزه
نقش رسانههای همگانی در انتقال آموزههای زندگی جمعی به مخاطبان، مورد تصدیق نظریهپردازان علوم اجتماعی قرار دارد. صاحبنظران و پژوهشگران جرمشناسی نیز به نوبه خود با تبیین نظری یا بررسی موردی رابطه جرم و رسانه، از دو منظر جرمخیزی یا پیشگیری از وقوع جرم به این موضوع پرداختهاند
– رسانههای گروهی، جرمزا یا جرمزدا؟
جرمشناسان وسایل ارتباط جمعی را ذیل عوامل اجتماعی یا محیط (انتخابی یا اتفاقی) جرم بررسی کرده بر نقش دوگانه آن در وقوع جرم یا پیشگیری از آن تأکید دارند.
الف: ماهیت نقش رسانه های گروهی در پیشگیری از بزهکاری در استراتژی رشد مدار
به اعتقاد یکی از جرمشناسان مطبوعات و نشریهها که در پرورش و یا انحراف افکار عمومی نقش مهمی را ایفا مینمایند، بهترین وسیله برای روشن شدن اذهان و تلفیق افکار و عقاید مورد نظراند. وی در مورد سینما، رادیو و تلویزیون نیز نظر مشابهی دارد.
راب وایت وفیونا هینس نیز از تأثیر فراوان رسانههای گروهی در مورد نحوه برداشت و استنباط افراد جامعه از جرم یاد میکنند. آنان با وجود انتقاد از نقش رسانهها در ایجاد برداشتهای عامهپسند از جرم و جوسازی در معرفی جرم مینویسند: رسانههای گروهی نه تنها در شکل دادن تعاریف از جرم و کنترل کردن جرایم تأثیر دارند، بلکه در عین حال در مورد ایجاد تغییرات قانونی لازم و نیز اجباری کردن دوباره برخی از شیوههای حفظ نظم نقش مهمی را ایفا میکنند.
به عبارت دیگر یکی از موضوعاتی که از منظر افزایش جرم در جامعه مورد توجه جرم شناسان و جامعه شناسان قرار گرفته، انعکاس مستقیم خشونت در برنامه ها و مطالب رسانههاست.
در تعریف خشونت رسانهای چنین گفته شده است: اگر خشونت را هر گونه هجوم به هنجارهای اجتماعی اعم از قانونی تعریف کنیم ، کلیه فیلم ها، نمایش ها و برنامه هایی که اعمال جنایی،قتل ، دزدی وبه طور کلی نقض قوانین را به نمایش میگذارد و همچنین فیلم ها و برنامههایی که با هدف به ابتذال کشاندن زندگی جوانان و القای این مطلب که ارزش گذاری برای لحظات زندگی امری بیهوده است ، به ارائه تصاویر و موضوعات سکس وهرزگی میپردازند و یا رفتارهای ناهنجاری نظیر اعتیاد به سیگار و سایر مواد مخدر را تبلیغ میکنند، همگی در حوزه خشونت رسانهای قرار میگیرند.
به اعتقاد پژوهشگران مسائل اجتماعی ،عدم شناخت نقش رسانهها، فرآیند تصمیم سازی و سیاستگذاری را در سطح کلان با مشکل مواجه میسازد و سبب سترون شدن نهادهای متولی نظم آفرینی و افزایش دامنه آسیب پذیریهای اجتماعی و نشو و نمای جرم و جنایت در جامعه میشود.
طرفداران نظریه تحریک کنندگی ، مدعی اند رسانهها از طریق ساز و کارهای ذیل باعث پرخاشگری در جامعه میشوند:
– یادگیری اجتماعی و تقلید و الگوبرداری از ارزشها ،هنجارهاو فنون پرخاشگری وخشونت
– بازداری زدایی به معنای کاهش خودداری بینندگان از انجام اعمال پرخاشگرانه
– حساسیت زدایی به معنای افزایش تحمل بینندگان و قبول خشونت و پرخاشگری دیگران
– برانگیختگی روانی یعنی افزایش برانگیختگی کلی فرد و تقویت پرخاشگری دراو.
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
بررسی نقش سیاستهای آموزشی- تربیتی در پیشگیری از بزهکاری