رابطه خود جرحی بدون خودکشی  و اقدام خودکشی

ارتباط نسبتاً پیچیده­ای بین خودآسیب رسانی و اقدام خودکشی وجود دارد. برخی از پژوهشگران خود جرحی  و اقدام خودکشی را در پیوستار رفتارهای خودآسیب رسانی در نظر می­گیرند که در آن  اقدام خودکشی شدیدترین نوع خودجرحی به حساب می آید؛ در حالیکه برخی از مدل ها خودجرحی بدون خودکشی را به صورت مستقل و بی ارتباط با اقدام خودکشی در نظر می گیرند ( زلوتنیک، 1997؛ سویموتو،1998 به نقل از گیورتین،لیود-ریچاردسون،اسپریتو، دونالدسون و بوئرگرز،2001). از یک طرف خودآسیب رسانی از نوع خودجرحی یکی از قوی ترین پیش بینی کننده های اقدام خودکشی است(آسارنو و همکاران،2011) و از طرف دیگر وجود افکار و داشتن برنامه خودکشی متغییری است که نوجوانان با خودجرحی تکرار شونده را از نوجوانی که فقط یک بار خودجرحی انجام می­دهند از هم جدا کند (پارکر و همکاران،2005). نتایج یک مطالعه مرور نظامند بر روی پژوهش های دارای طرح پی گیری نشان داده است حدود 1٪ از افراد با سابقه خودجرحی بدون خودکشی در عرض یک سال اقدام به خودکشی می کنند، در حالیکه 15٪ از افراد همان نوع رفتار خودجرحی بدون خودکشی را تکرار می کنند ولی نسبت اقدام خودکشی  در عرض 5 سال به 7٪ می­رسد (اونز، هوراکز،هاوز، 2002).

هم در طبقه بندی­های تشخیصی و هم  در ابزارهای سنجش روانی، خودآسیب رسانی با اقدام خودکشی در کنار یکدیگر مورد ارزیابی قرار می گیرند. برای مثال اوکارلو و همکاران(1996به نقلِ مک لافین 2008) خودآسیب رسانی را به عنوان یکی از رفتارهای مرتبط با خودکشی طبقه­بندی کرده­اند. بر اساس دیدگاه مک لافین (2008) رفتارهای مرتبط با خودکشی شامل رفتارهای مختلف و متنوعی است که ممکن است از رفتارهای ساده­ای مثل حرف زدن درباره خودکشی تا اقدام به خودکشی یا خود آسیب رسانی را شامل شود. در  طبقه­بندی اوکارلو (1996) اقدام خودکشی و خودآسیب رسانی هر دو به عنوان مشتقاتی از رفتارهای مرتبط با خودکشی در نظر گرفته شده­اند که تفاوت­شان درهدف های رفتاری است: در خود آسیب رسانی، هدف بازگشت به زندگی و غلبه بر مردن است؛ در حالیکه هدف اقدام به خودکشی مردن و از بین بردن خود است (مک لافین،2008). در شکل 2-2 روابط بین رفتارهای مختلف مرتبط با خودکشی با یکدیگر  نمایش داده شده است.

عوامل خطر  مشترک زیادی بین خود جرحی و اقدام خودکشی وجود دارد. سابقه اختلال افسردگی اساسی، اختلال شخصیت مرزی ، آزار جسمی و جنسی، رفتارهای بیرونی سازی، تکانشوری و مشکلات خانوادگی از جمله عوامل خطر مشترک این دو رفتار می­باشند (حیمزا،استیوارت، ویلوبی،2009). از جمله شباهت های خود جرحی و اقدام خودکشی این است که  هر دو در نقش تنظیم عاطفه عمل کنند ولی احتمالاًزمانی که فرد نتواند از طریق خود جرحی عواطفش را تنظیم کند رو به اقدام خود کشی می­آورد(والش،2008).

نتایج یک مطالعه فراتحلیل بر روی 53 پژوهش نشان داده است داشتن افکار خودکشی مهمترین همبسته و پیش بینی کننده اقدام خودکشی در افراد با سابقه خودجرحی است. براساس نتایج این فراتحلیل، سایر عوامل خطر پیش بینی کننده به ترتیب اهمیت عبارت بودند از تعداد دفعات خودجرحی، تعداد روش­های استفاده شده برای خودجرحی،  ناامیدی، اختلال شخصیت مرزی، تکانشوری، اختلال استرس پس ضربه­ای و افسردگی (ویکتور، کلونسکی،2014). نتایجی که در این پژوهش فراتحلیل به عنوان عامل خطر پیش­بینی­کننده گزارش شدند براساس مطالعاتی بود که افراد با سابقه خودجرحی و اقدام خودکشی را با افراد با سابقه خودجرحی با هم مقایسه کرده بودند (ویکتور، کلونسکی،2014).

به صورت کلی افرادی که سابقه هر دو رفتار خودجرحی و اقدام خودکشی را دارند نشانه های روانی شدیدتری را تجربه می کنند و مشکلات روانی اجتماعی­شان هم بیشتر است. برای مثال یافته های براچ و گویتزر (2010) در دانش آموزان دبیرستانی دارای سابقه خودجرحی و اقدام خودکشی نشان می دهد این نوجوانان در مقایسه با نوجوانانی که فقط سابقه خودجرحی دارند بی لذتی بیشتری را تجربه می کنند و ارزیابی شان از خود منفی­تر است. همچنین مقایسه نوجوانان این  دو گروه در موقعیت های بالینی نیز نشان می دهد میزان افسردگی، ناامیدی، تکانشوری، تعارض های خانوادگی و احتمال تشخیص اختلال افسردگی اساسی یا اختلال استرس پس ضربه ای در گروه با سابقه توامان خودجرحی و اقدام خودکشی بیشتر از گروه با سابقه خودجرحی است (دو گرتی و همکاران،2009 ؛جاکوبسون و همکاران،2008؛ به نقل از حیمزا،استیوارت، ویلوبی،2009). با این  حال وضعیت نوجوانان با رفتار توامان خود جرحی و اقدام خودکشی نسبت به نوجوانانی که صرفا‍ً رفتارهای خودکشی دارند از لحاظ شدت عوامل روانی اجتماعی منفی و عوامل خطر مانند افسردگی،ناامیدی و افکار خودکشی در یک اندازه است (آسارنو و همکاران،2011). شدت نشانه­های روانی نوجوانان خودکشی کننده بیشتر از نوجوانان خودجرحی کننده  است. در مطالعه ای بر روی جوانان دارای سابقه خودکشی با جوانان با سابقه خودجرحی مشخص شد، نوجوانان گروه اول به میزان بیشتری سابقه آزار دوره کودکی داشته اند، تشخیص اختلال افسردگی اساسی و اختلال استرس پس ضربه ای در ایشان محتمل تر است، رفتارهای آسیب رسان به سلامتی مانند عادت های بیمارگون خورد و خوراک را نیز بیشتر دارند (وایتلوک و ناکس،2007 به نقل از حیمزا،استیوارت، ویلوبی،2009).

چهار نظریه درباره ارتباط و تبیین ارتباط خودجرحی و اقدام خودکشی ارائه شده است که عبارتند از نظریه دروازه ای(بروچ و گیوتیرز،2010)، نظریه بین فردی خودکشی (جوینر،2005) و مدل تلفیقی خودجرحی و اقدام خودکشی (حیمزا،استیوارت، ویلوبی،2009) و نظریه متغییر سوم. برخی از پژوهشگران رابطه خودجرحی بدون خودکشی و اقدام خودکشی را صوری و ناشی از ارتباط هر دو متغییر با متغییر سومی مانند اختلال شخصیت مرزی هستند، نظریه ای که این گروه به آن اعتقاد دارند به اصطلاح به نظریه متغییر سوم شناخته می شوند.

anhedonia

third variable theory

Ocarlo

suicide related behaviors