است؛ به باور«مورهد گریفین»،«معمولاً تصمیم های گروهی به دلیل آنکه اشخاص بیشتری به فرآیند تصمیم گیری کمک می کنند،نسبت به تصمیم های فردی، برتری دارند. به هر حال، ممکن است گاهی شخص خاصی بهتر از یک گروه تصمیم بگیرد.
اگر موضوع حل مشکل باشد، گروه ها راه حل های بهتری در مقایسه با افراد ارائه می دهند ولی گروه ها در مقایسه با افراد، زمان طولانی تری را صرف ارائه راه حل و تصمیم گیری می کنند. بنابراین، در تصمیم گیری فردی از مشکلات خاص تصمیم گیری گروهی، پرهیز می شود.»( گریفین،۱۳۷۴ ، ص ۴۳۱ ) سرعت و دقت در تصمیم گیری فردی امام خمینی(ره) ، براین اساس قابل تفسیر است. براساس الگوی«مایکل برچر»از مراحل بحران (پیدایش،گسترش، کاهش و تأثیر)، یکی از مهم ترین خصایص برجسته و مؤثر رفتار سیاسی امام خمینی (ره) در خلال بحران ها، این بود که تداوم و تناوب تصمیمات امام در مراحل مختلف بحران ها و متناسب با شرایط هر مرحله ،صورت می گرفت. بررسی ماهیت رفتار امام (ره) در جریان مراحل مختلف بحران های سه گانه این پژوهش، واقعیت این مسأله را بر ما آشکار می کند.
در تحلیل هایی که در مورد تصمیم گیران بحران به عنوان مؤثرترین عناصر در فرایند مدیریت ارائه می گردد، علاوه بر ویژگی های« زمینه» و«زمانه» مدیریت بحران،«خصوصیات فردی تصمیم گیران» نیز مورد توجه قرار گرفته است. بیشتر نظریه پردازان تصمیم گیری مانند اغلب مورخان سیاسی بر این نظرند که «آگاهی از شرح زندگی سیاست گذاران- از جمله تحصیلات،مذهب،تجارب تعیین کننده زندگی،آموزش های حرفه ای،مسافرت های خارجی وفعالیت های سیاسی گذشته آنها- ممکن است به روشن ساختن ژرف ترین انگیزه ها و ارزش های کسانی که تصمیمات مشخصی را می گیرند،کمک کند.»مطابق نظریه تصمیم گیری، یکی از خصایص فردی موثر در تصمیمات، عنصر ادراک یا برداشت*است که از جایگاهی مرکزی در این نظریه برخوردار است.«اکثر نظریه پردازان تصمیم گیری هنگام بحث از«تعریف موقعیت»،تلقی تصمیم گیران از جهان را مهم تر از واقعیت عینی می دانند. حتی مواقعی که نظریه پردازان، «محیط عملیاتی تصمیم گیری را مؤثر در انتخاب های تصمیم گیران تلقی می نمایند، براین باورند که تنها با گذشتن از صافی تصورات تصمیم گیران است که این تأثیر،عملاً صورت می گیرد.»( دوئرتی و گراف،۱۳۷۲: ۷۲۱ – ۷۲۶ )
از جمله عوامل مؤثر در شکل دهی باورها و تصورات تصمیم گیران، «فرهنگ و ایدئولوژی» است که رابطه ای مستقیم را با تصمیم گیری استراتژیک برقرار می سازد. «فرهنگ و ایدئولوژی آنچه را که قابل قبول و غیر قابل قبول است،مشخص می کند. بنابراین،بر انواع راه کارهای استراتژیک پیش بینی شده برای برخورد با مشکل استراتژیک مشخص و بر معیارهای مورد استفاده برای ارزیابی این راه کارها، اثر می گذارد.»( چارلز ، ۱۳۷۰ : ۷۲ )
رهبران سیاسی انقلاب ها ، غالباًبرای کارآمدی تصمیمات و راه کارهای خود ناگزیر از توجه به بستر عملیاتی شدن تصمیمات خود هستند. بستری که نحوه و نوع تصمیم گیری در آن با بایدها ونبایدهای استراتژیک و انقلابی محدود و محصور شده است. امروزه برخلاف باور کلاسیک و نگرش سنتی، علاوه بر اهداف فردی ،«باورها و ارزش های افراد نیز در تصمیمات آنها مؤثر به شمار می آیند. ارزش ها خود برآمده از باورهای افراد است. به تعبیر دیگر باورهای ما، نگرش ها و ارزش های ما را شکل می دهد و نگرش ها و ارزش های ما،رفتار و تصمیم گیریمان را تحت الشعاع خود قرار می دهند. باورها و اعتقادات عمیق ترین لایه فرهنگ و شخصیت افراد و جوامع را تشکیل می دهند. باورها و اعتقادات عمیق ترین لایه فرهنگ و شخصیت افراد و جوامع را تشکیل می دهند..
برخی دیگر از ویژگی های فردی تصمیم گیرنده(رهبری سیاسی)که از یک سو تحت تأثیر باورها و فرهنگ فرد و از سوی دیگر مؤثر در تصمیمات وی می باشند، ابعاد شخصیتی همچون قاطعیت رهبر و مدیر سیاسی است. شخصیت های استوار، قاطع و قوی تر در تصمیم گیری های خود کمتر تحت تأثیر محیط پیرامون، ساختارها و یا نیروهای سیاسی دیگر قرار می گیرند. هر چه شخصیت تصمیم گیرنده ضعیف تر باشد، نقش این عوامل، افزایش می یابد. البته این وضعیت ناظر بر دو پیامد مثبت و منفی است که در پیامد منفی آن،احتمالاً هر گونه سرسختی و انعطاف ناپذیری تصمیم گیران،شرایط بحرانی را به وضعیت حادتر و پرداخت هزینه افزون تری، سوق دهد. اتخاذ مواضع امام خمینی(ره) در پایان یافتن بحران تسخیر سفارت آمریکا و جنگ عراق و ایران حاکی از«انعطاف پذیری» ناظر بر«مصلحت اندیشی» ایشان می باشد.در نهایت بررسی دو روش و الگوی تصمیم گیری که احتمالاً تأثیر مستقیمی در نحوه اتخاذ تصمیمات از سوی رهبری کاریزمایی-الهی انقلاب اسلامی و دیگر نهادهای مرتبط، بر جای گذاشته است، می تواند تحلیل ما را با بررسی واقعیات امر،ملموس تر سازد.
به نظر می رسد که ، یکی ازعلل «تطویل و تداوم دوره زمانی» بحران های دهه اول جمهوری اسلامی ، تفسیر بحران های این دوره براساس تجربیات گذشته رهبری انقلاب و دیگر نهادهای تصمیم گیر جمهوری اسلامی بود. بدین گونه که بحران اختلاف حزب ا… ولیبرال ها (میانه روها)، با «خطر تکرار مشروطه» مقایسه می شود و بحران تسخیر سفارت آمریکا برای جلوگیری از«خطر تکرار کودتای۲۸ مرداد» ، محسوب می شد. گوشه ای از سخنان امام خمینی(ره) در جمع شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی،بر خطر انحراف جمهوری اسلامی به افکار غربی از سوی رییس جمهور بنی صدر و اطرافیانش تأکید دارد:
«اگراینها(رییس جمهور بنی صدر و گروه های حامی وی)از روی عقل عمل کرده بودند،… حالا هم رییس جمهور همان بود وهم آن وکلایی که فاسد بودند همان جا بودند و می توانستند که به تدریج کم کم بکشانند این جمهوری اسلامی را به مسایل غربی… لکن خدا خواست اینکه اینها نتوانند خودداری کنند و سیاست را نمی فهمیدید، نمی فهمیدند که چه جور باید رفتار کرد، ملت را نشناخته بودند … این بود که دست پاچه شدند و زود خودشان را لو دادند … و خودشان، خودشان را از بین بردند.»( خمینی ، ۱۳۶۱ ، ج ۱۵ : ۱۳۹ )
الگوی دیگر تصمیم گیری که بررسی آن به نقش تصمیمات رهبری کاریزمایی-الهی انقلاب اسلامی، در فرایند تدبیر بحران ها، عینیت بیشتری می بخشد، مدل«قضاوت های شهودی و الهامی» است.«در این نوع تصمیم گیری که با«مدل بینش اضافی» نیز تعبیر می شود، یک رشته«جریانات فکری» مبهم که مبنای آن از لحاظ علمی قابل تعیین نمی باشد، اساس تصمیم گیری قرار می گیرد».آنچه به طور قطع می توان اظهار داشت این است که این قبیل تصمیم گیری ها از نمودهای رهبری در جوامع یا سازمان ها است. براین اساس،رهبران یک نیروی فکری اضافی دارند که در تعیین سیاست نقش اساسی دارد. البته آگاهی به جریان این بینش اضافی و اینکه چگونه مردانی به یک چنین خصوصیتی نائل می شوند، خیلی ناچیز است. تحقیقات مربوط به رهبری نشان داده است که حداقل بخشی از آنچه در رهبری مطرح می شود،مربوط به صفات و خصوصیات رهبری است.«صفات و خصوصیاتی از قبیل تموج فکری، بینش برتر، اراده استوار،انگیزه قوی،آینده نگری وسیع تر و خلاصه جامعیت فکری بیشتر که در موقعیت های خاصی آثار خود را به صورت تصمیماتی که تحلیل آن در قاموس جهت گیری های معمول نمی گنجد ، بروز می کند. تردیدی نیست که آثار این تصمیمات را در طول زمان و پس از اجرا می توان به ارزیابی گذاشت. هنگام تصمیم این دانایی،شجاعت، اراده،خویشتن داری و سازش ناپذیری و رهبری است که مبنای تصمیم قرار می گیرد.»( جمعی از اساتید مدیریت، ۱۳۷۸ : ۶۲ )
با توجه به تجارب گذشته،«برای تصمیمات خوب استراتژیک لازم است از «قضاوت های شهودی» استفاده کرد. به ویژه برای تصمیم گیری در شرایط بسیار نامطمئن یاهنگامی که فشارهای زیادی وارد می آید که تصمیمات درست باشند یا هنگامی که باید از بین چندین راه حل، یکی را انتخاب کرد، این شیوه تصمیم گیری مفید واقع خواهد شد.(فرد ،۱۳۷۹: ۲۸ )
از این مدل نیز می توان به تحلیل«درک و حس برتر»رهبری کاریزمایی-الهی انقلاب اسلامی پرداخت که به وی موقعیت شناسی خارق العاده در طول حیات سیاسی اش، اعطا می کرد. نخستین جلوه های این بینش شهودی را می توان در روز ۲۱ بهمن ماه ۱۳۵۷ مشاهده کرد که علی رغم اخطارهای مکرر رژیم پهلوی مبنی بر اعلام حکومت نظامی و همچنین نگرانی برخی سران انقلاب به توصیه امام خمینی (ره) مردم در خیابان ها حضور یافتند. در حالی که هر لحظه احتمال برخورد خشونت آمیز رژیم با مردم، در آن روز وجود داشت. بر طبق مدارک و اطلاعاتی که بعداً بدست آمد،مشخص شد که عوامل در سیستم سلطنتی برنامه گسترده ای را برای قلع و قمع انقلابیون و مصادره شرایط به نفع خود،ترتیب داده بودند.( الویری ،۱۳۵۷: ۷۳ . اطلاعات بیشتر از روزنامه کیهان، ۱۵ بهمن ۱۳۸۱ ) از این الگو غالباً جهت بررسی رفتار رهبری انقلاب در جزئیات هر یک از بحران ها نیز می توان بهره گرفت. با نگاهی گذرا بر شرایط و محیط تصمیم گیری در دهه اول حیات جمهوری اسلامی و همچنین ویژگی های تصمیم گیرانی که رهبری انقلاب در رأس آنان قرار می گیرد،این نکته را بر ما آشکار می سازد که عرصه بحران های انقلابی، تصمیم گیرانی انقلابی و قاطع را می طلبد که رفتاری متناسب با مقتضیات آن شرایط را از خود نشان دهد. اینجاست که نقش آفرینی محیط و فرد(انقلاب و رهبری کاریزمایی-الهی) تجلی می یابد. از این رو امام خمینی (ره) که رهبری اش متأثر از شرایط حاکم در هر دوره زمانی ،«آمیزه پیچیده ای از آرمان گرایی و واقع گرایی بود»،در تصمیماتش نیز تأثیر مستقیم داشت.«آیت ا… خمینی هم از گروگانگیری حمایت کرد و هم خود آنها را آزاد ساخت. او تصمیم به ادامه جنگ گرفت و هم سرانجام خودش به جنگ پایان بخشید.»( رمضانی ،۱۳۸۰ : ۶۹ )
۲-۵-رهبری
۲-۵-۱-مفهوم رهبری:
«رهبری» از دیرباز به عنوان یکی از مفاهیم اساسی مدیریت و سیاست به شمار رفته است که غالباً گشایش ماهرانه فوق العاده لحظات بن بست سیاست و تدبیر بر نقش و اهمیت «رهبری» افزوده است . رهبری در ادبیات مختلف نظامی، سیاسی، اداری و … بنا به ماهیت و عملکردش مورد تعریف و بازتعریف های متعددی قرار گرفته است.
رهبری دراسلام با وازه هایی چون امامت و ولایت مطرح می شود وزمانداری و رهبری سیاسی مردم تداوم رسالت پیامبر (ص) وامامت معصومین (ع) است .
در مکتب تشیع در عصر غیبت فقیه جامع الشرایط عهده دار ولایت و رهبری جامعه اسلامی می گردد . و این از بدیهیات و ضروریات عقلی است .درباره اهمیت رفیع و سرنوشت ساز نقش وکارکردهای ولی فقیه در نظام اسلامی حضرت امام خمینی (ره )می فرمایند : « اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری می شود.ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیه الهی است که خدای تبارک وتعالی قرار داده است.ولایت فقیه ضد دیکتاتوری است