خود را بر جای گذاشت و ناکامی هایی را در چندین عملیات (به ویژه در هویزه) در جبهه نبرد باعراق در پی داشت . رهبری انقلاب با لحن شدید تری نسبت به تحولات موضع گیری نمودند که در واقع شروع اخطارها و هشدارها علیه بحران سازان محسوب می شد تا از توسعه بحران در دیگر بخش های نظام سیاسی به ویژه در سطح توده ها جلوگیری نماید:
«…آن روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامی و اسلام بکنم،آن روز این طور نیست که باز من بنشینم و نصیحت کنم. دست همه را قطع خواهم کرد. اگر چنانچه اشخاص در این برهه زمان که ما ابتلا داریم به جنگ… در اطراف کشور سخنرانی کنند و سخنرانی آنها اسباب تشنج بشود… هر مقامی می خواهد باشد، من او را به جای خودش می نشانم … گوش های خودتان را باز کنید، من همان طوری که با شاه عمل کردم … با اشخاصی که بخواهند فساد کنند و تشنج ایجاد کنند … من همان را خواهم کرد اگر کسی با آرامش مخالفت کند، من با او سخت عمل خواهم کرد و این یک وظیفه شرعی است… خدا نکند که روزی پیش بیاید که من احساس وظیفه بکنم … اگر احساس وظیفه بشود، من به هر کس هر چه دادم پس می گیرم». ( همان :۲۷۰ – ۴۰ )
« من سفارشم به تمام اقشار ملت این است که راجع به مسایلی که در ایران طرح می شود فکر نکنید که باید حتماً شما هم اختلاف با هم پیدا بکنید. اختلافات رده بالا رفع می شود. دامن زدن شما به اختلافات باعث می شود که رده های بالا هم اختلافاتشان را نتوانند حل کنند. چنانچه توده های مردم با هم باشند و گوش به مسایلی که در رده های بالا طرح می شود ندهند،خودشان توجه کنند که با وحدت کلمه می توانند این جامعه را به سعادت خودش برسانند،اختلاف کلمه شاید موجب این شود که خدای نخواسته در جنگ مغلوب شویم یا حل این مشکل طول بکشد». ( همان :۱۳۲ )
اگر چه امام در جریان این بحران نیز در پی مهار ابعاد مخرب و تهدیدزای آن برآمد اما از فرصت ها و برکات نهفته در پس این بحران غافل نمانده و با اتخاذ مواضع و رویکردهای مدبرانه به بهره برداری از این فرصت ها پرداخت.
این«اولین رییس جمهور منتخب مردم»به زودی حقایق تاریخ را فراموش نمود. پیروزی بنی صدر بیش از آن که معلول محبوبیت خود وی باشد، محصول شناخته شدن او به عنوان دست پرورده امام خمینی(ره) بود و این حقیقتی است که وی از پذیرفتن آن سرباز می زد. به تعبیر«حسنین هیکل»«باید این حقیقت را مدنظر داشت که بنی صدر تنها به دلیل اینکه گمان می شد از حمایت آیت ا… خمینی برخوردار است، مورد انتخاب عموم قرار گرفت» ( هیکل ،۱۳۶۳ : ۱۹ )ولی وی با غفلت از اینکه محبوبیت او عمدتاً از حمایت شخصی امام از وی ناشی می شد در آخرین ماه های ریاست جمهوری خود به طور بی ثمر و به شکل رقت آوری تلاش کرد که در برابر امام خمینی، مردم ایران را جذب نماید. براساس تئوری جامعه شناختی انقلاب ها«در یک انقلاب هر چه که حمایت مردمی از رهبر بیشتر باشد، نیروهای مقابله کننده با او نظیر رهبران سیاسی دیگر یا به عبارت دقیق تر افراد مدعی رهبری سیاسی احساس خطر شکست بیشتری نموده و زودتر تسلیم می شوند». ( رفیع پور ، ۱۳۸۰،ج ۱ : ۱۱۳ )
در جریان انقلاب اسلامی و پس از پیروزی آن نیز افرادی که تلاش می کردند در برابر امام عرض اندام نمایند و مدعی رهبری سیاسی بودند، مجبور بودند یا تابع بی قید و شرط رهبر انقلاب شوند یا آن که صحنه را ترک نمایند،(در تجمعات انقلابیون در این دوره شعار ذیل سر داده می شد:« خمینی بت شکن بت جدید را بشکن»). در حقیقت در طی نخستین سال های حیات نظام جدید، این برای چندمین بار بود که در جریان بحران های این دوره موقعیت برتر و کاریزمایی-الهی امام خمینی(ره) در جایگاه رهبری مطاع جامعه تثبیت و تایید می گردید. این رهبری بلامنازع امام بود که از خلاء قدرت در سالهای نخست پس از پیروزی جلوگیری کرد.
با تشدید و تعمیق این بحران، امام (ره) در پی آن بود تا زمینه حمایت مردمی را مهیا سازد. طبق برخی از اصول مدیریت بحران که «مک کارتی» آن را بیان می دارد اولاً: باید از نشان دادن واکنش نادرست نسبت به بحران ممانعت به عمل آید. بدین گونه که مطابق این اصل در اجرای اقدامات واکنشی استراتژی های مقابله با بحران باید به گونه ای طراحی شود که جلوی وقوع حوادث تکراری و پیدایش زمینه های آن را بگیرد . ثانیاً: مشروعیت لازم برای ابتکارهای پاسخ به بحران از سوی تدبیرگران باید کسب شود. بنابراین، اصل مقامات مسئول در انجام واکنش در برابر تمامی فرصت های بحرانی باید برای کسب حمایت و ایجاد درکی درست از عملکردهای خود و استراتژی های جواب دهی شان در میان مردم و جامعه جهانی حداکثر تلاش خود را بکنند. در این راستا استفاده از اهرم زور باید به هنگام مناسب و برخوردار از حمایت مردمی با احتمال بالای موفقیت باشد و تنها در آخرین مرحله از آن استفاده شود و در نتیجه با تحدید نیروها تا حداقل ممکن و لازم می توان از میزان خسارت سیاسی و روان شناختی مربوط کاست که خود تأثیری مثبت بر جلب حمایت مردمی و ایجاد مشروعیت دارد. ( مک کارتی، ۱۳۸۰: ۷۳ – ۸۰ )
در راستای اهداف هماهنگ با این اصول مدیریت بحران، می توان اتخاذ تاکتیک«صبر و انتظار» امام خمینی(ره) در مواجهه با بحران جاری را بر این اساس تحلیل نمود که در آن ایجاد بستری مناسب جهت درک و پذیرش واقعیات بحران موجود برای بخش عظیمی از افراد و گروه های درگیر در این بحران و توده های حامی آنها ، از اهداف اصلی مدیریت بحران به شمار می رفت. این امر به شدت متاثر از خصیصه موقعیت شناسی شخص رهبری بود. امام با استفاده از تاکتیک مزبور ضمن تحدید جوانب مخرب بحران اجازه داد که این بحران مسیر طبیعی خود را طی نماید تا در فرصت مناسب به مهار آن بپردازد. مبنای اتخاذ چنین موضعی در قبال این بحران این استدلال امام بود که فرمودند:«بنی صدر با این رفتاری که دارد خودش زمینه سرنگونی خودش را فراهم می کند». ( روزنامه کیهان، سه شنبه ۳ تیر ۱۳۸۲ : ۱۲ ) از این رو در برابر اصرار سران حزب جمهوری اسلامی مبنی بر«واکنش قاطعانه رهبری در برابر بحران» امام فقط با توصیه به «صبر» واکنش نشان می داد. گله و شکایت بهشتی که در نامه وی به امام (ره) انعکاس یافته است حاکی از تداوم چنین سیاستی است:
«به خدا سوگند که تحمل این وضع برای این فرزندتان بسی دشوار است… در حالی که تنها پاسخ این باشد که صبر کنید، من هم صبر می کنم». ( روزنامه کیهان، چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۰ : ۱۴ )
این وضعیت حتی در آخرین روزهای بحران نیز که در مجلس تقاضای رسیدگی به صلاحیت سیاسی بنی صدر مطرح می گردد، تداوم می یابد. رییس مجلس در چارچوب تاکتیک مزبور طرح فوری کفایت سیاسی بنی صدر را به دلایل اینکه: «باید پخته تر شود و زمینه مردمی آن فراهم شود و اینکه امام (ره) نیز گفته اند عجله نشود و فرصتی نیز برای اصلاح بنی صدر داده شود»صلاح نمی داند.( روزنامه کیهان، چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۰ : ۱۴ ) با این تصریح که چند روز تاخیر در این کار باعث می شود که حامیان رییس جمهور «خودشان زمینه را مساعدتر کنند». اینکه همزمان با مهار بحران ،خلع بنی صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری تا بدین حد ساده برگزار شد، بدان دلیل بود که چندی قبل از این در نزد توده های انقلابی سقوط کرده بود ، در نتیجه هر گونه برخورد با بنی صدر و حامیان وی از نوعی مشروعیت و حمایت مردمی برخوردار شده بود.
زمانی که شرایط مطلوب جهت مهار بحران به وجود آمد یا به تعبیر دقیق تر«ضرورت مهار بحران» اقدام عملی را ایجاب می نمود. این بار هم رهبری انقلاب همچون بحران های دیگر به ایفای نقش سازنده تاریخی خویش پرداخت. در حالی که اداره جنگ با وجود بحران اختلاف دولتمردان و حامیانشان امری بسیار مشکل بود و ضمن اینکه درگیری های خیابانی نیز تشدید شده بود، بخش زیادی از انرژی و نیروی انقلابی در نتیجه این چالش های درونی نظام هدر می رفت. جمهوری اسلامی به سمت و سویی می رفت تا سومین «انقلاب در انقلاب» خویش را تجربه نماید و شور و شعور انقلابی همچنان در توده های حامی نظام زنده بماند. توده های انقلابی که با افشاگری های رهبرشان به ماهیت منازعات موجود پی برده بودند، بستری مناسب و موثر را در پاسخ دهی بحران مهیا ساختند. مواضع اتخاذ شده از سوی رهبری کاریزما نیز از لحظه تصمیم گیری جهت مهار بحران حکایت دارد که در حقیقت این هشدارها و اخطارها، کنترل و سپس مهار بحران را تجویز نموده و بر آن تاکید می نماید:
«من صلاح شما را می خواهم… من باید بگویم که شماها با اینکه در سیاست بزرگ شدید شم سیاسی ندارید، چنانچه آقای بنی صدر هم شم سیاسی نداشت… شما قدرت سیاسی ندارید ، بزرگترین دلیل این است که انسان یازده میلیون رای را تباه کند. این گذشت و ناگوار گذشت». ( خمینی،۱۳۶۲ ، ج ۱۵ : ۳۲ )
« برخلاف سیل خروشان شنا نکنید … من که می گویم دید سیاسی ندارید، برای این است… متاثرم از اینکه با دست خودشان اینها گور خودشان را کندند. من نمی خواستم این طور بشود… مردم را دعوت کردیم به شورش غلط بوده ، خلاف اسلام و قوانین کشوری بوده که تایید کردیم. ائتلاف کردیم باگروه منافق . من چند بار به این آقا[بنی صدر] گفتم که آقا این جمعیت تو را به باد فنا می دهند ، گوش نکرد. حالا هم دیر نشده… آن آقا بروند و عذرخواهی کنند از ملت. بگویند ملتی که به من رای داد من مطابق رای آنها عمل نکردم، از حالا به بعد عمل می کنم … شما رییس جمهوری قانونی باشید و روی قانون عمل کنید». ( همان: ۱۸ – ۱۹ )
«امروز و روزهای آینده روز شکست دشمنان قسم خورده اسلام است… روز شکست جریانی است که به اسلام معتقد نیست… روز شکست جریانی است که همیشه قلب مرا می آزارد . شکست جریانی است که بسیار خطرناک تر از تمامی جنایت ها و خیانت های رژیم پهلوی در طول حکومت ننگینشان بود… بدانید که من نزدیک به یک سال بود که صلاح نمی دیدم آنچه را می دانم برای ملت شرح دهم،چرا؟ تا آرامش کشور حفظ بشود… تا اینکه احساس مردم دیگر مساله از این حرف ها گذشته است و خطر ، اساس جمهوری اسلامی را… تهدید می کند… شما در هر کجا هستید با کمال دقت مراقبت کنید تا ضد انقلاب به مقاصد پلیدش نرسد… حضور شما مردم شجاع و با ایمان است که خط اصیل اسلام را بر ایران حاکم خواهد نمود… به هوش باشید که ایران در آستانه به ثمر رسیدن انقلاب اصیل شماست… اگر حضور شما نبود آبروی انقلاب شما را در جهان ریخته بودند». ( همان :۳۲ )
تاکیدات امام خمینی (ره) بر«حضور گسترده مردم» در صحنه بحران توجه بدون نکته ظریف سیاسی بود که رییس جمهور که با «رای مردم» به قدرت رسید ، خرج اجباری وی از قدرت با «حضور مردم» منطقی تر و پذیرفتی تر است. آن هم وقتی که یک رییس