آثار و پیامدهای گرایش به فرهنگ بیگانه:

بریدن از فرهنگ اسلامی – ملی و گرایش به فرهنگ بیگانه و غربزدگی، دارای اثار و پیامداهی زیانباری برای جامعه ی اسلامی است. که بطور اجمال به برخی از آنها میپردازیم:

آل احمد (3141) در کتاب«غربزدگی» ویژگیهای آدم غربزده رابه شرح زیر توصیف میکند:

« آدم غربزده هر هری مذهب است. به هیچ چیز اعتقاد ندارد نه ایمانی دارد، نه مسلکی نه مرامی، نه اعتقاد به خدا یا به بشریت 

البته گاهی هم به مسجد می رود، همانطور که به کلوپ یا حزب می رود یا به سینما، اما همه جا فقط تماشاچی است. درست مثل این که به تماشای فوتبال رفته است

آدم غربزده راحت طلب است. دم را غنیمت می داند البته به تعبیر فلاسفه، ماشینش که مرتب بود و سرو پزش دیگر هیچ نمی داند. اگر در عهد بوق «غم فرزند و نان و جامه و قوت» سعدی را باز می داشت از سیر در ملکوت، او که سرش به آخرش گرم است جز به خودش به کسی نمی رسد. آدم غربزده معمولاً تخصصی ندارد همه کاره و هیچکاره است. اما به هر صورت چون در سی خوانده و کتابی دیده و شاید مکتبی رفته، آدم غربزده شخصیت ندارد، چیزی است بی اصالت، خودش و خانه اش و حفرهایش بوی هیچ نمی دهد. بیشتر نماینده ی همه چیز و همه کس است  ملغمه ای است از انفرادی بی شخصیت و شخص خالی از خصیصه

آدم غربزده قرتی است. به خودش خیلی می رسد. به سرو پزش خیلی ور می رود. به کفش و لباس و ماشین و خانه اش، خیلی اهمیت میدهد. همیشه انکار از لای زر ورق باز شدها ست و از فلان «مزون» فرنگی آمده به هر صورت هر گوشه ی خانه ی او از مصنوعات فرنگ پر شده به این طریق آدم غربزده وفادارترین مصرف کننده مصنوعات غربی است/

آدم غربزده چشم به دست و دهان غرب است. کاری ندارد که در این دنیای کوچک خود مانی که گوشه ای از شرق است، چه می گذرد

به هر صورت اگر یک وقتی بود که با یک آیه قرآن یا یک خبر منقول به مربی همه ی دهانها بسته می شد و هر مخالفی سرجایش می نشست، حالا در هر باب نقل یک جمله از فلان فرنگی همه ی دهانه را می بندد

حالا دیگر وحی منزل از کتابهای آسمانی به کتابهای فرنگی نقل مکان کرده است یا به دهان مخبر رویتر و یونایتد پرس و .. .                       (ص 73-78)

مکارم شیرازی (1372) در تحقیق منتشر شده خود تحت عنوان «غربزدگی جوان» آثار و پیامدهای غربگرایی و گرایش به فرهنگ بیگانه را چنین شرح میدهد:

  1. کم اعتقادی به مذهب و سنن ملی، با توجه به اصل تاثیر ظاهر برباطن.
  2. رویارویی جوانان با اصل انقلاب، در اثر سیاسی شدن مساله ی غربگرایی جوانان و برخورد با آن.
  3. تضاد و دوگانگی اجتماعی و شکاف بین قدیم و جدید.
  4. از خود بیگانگی و احساس نیاز وابستگی به بیگانه.
  5. عقده ی حقارت و ناتوانی در فرد و جامعه در برابر تمدن و فرهنگ غرب.
  6. پوچگرایی که گریبانگیر انسان غربی است به غربگرایان شرقی نیز سرایت میکند.
  7. و 8. تجمل گرایی و مصرف زدگی به عنوان یک ارزش و برای جبران خلاءهای شخصیتی
  8. استعمار ادبی و تغییر الفاظ و کلام در سخن و نگارش. (ص 68-69)

ریشه ها و زمینه های گرایش به فرهنگ بیگانه

برای پی بردن به ریشه ها و زمینه های گرایش به فرهنگ بیگانه ، ابتدا باید نقاط ضعف فرهنگی و تربیتی جامعه ی خود و نیز نیازها و ویژگیها و ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یکی از اساسی ترین مسایل روانی نوجوانان «بحران هویت» است که می تواند زمینه ساز خود باختگی و بیگانگی از خود و یا پذیرش هویت های ساختگی و غیراصیل، مانند گرایش به فرهنگ بیگانه و غیراسلامی می گردد.

کرین (1370) در کتاب خود تحت عنوان «پیشگامان روان شناسی رشد» در زمینه «هویت یابی» چنین می گوید:

نخستین وظیفه ی نوجوان، برقراری احساس نوینی از «هویت خود» است. یعنی این احساس که نوجوان بداند که کیست؟ و جایگاه او کجاست؟ فوران انگیزه ی جنسی و رشد سریع جسمی و ذهنی، در دوره ی بلوغ، موجب «بحران هویت» و سردرگمی ازاین بابت می گردد. چون رشد بیش از حد و همه جانبه ی نوجوان، باعث می گردد که او به زحمت خویشتن را بشناسد، نوجوان در مورد این که چه کسی هست، اطمینان ندارد لذا بطور مضطربانه گرایش به همانندسازیی با افراد گروهها پیدا میکند.

 

نیازها و ویژگیهای نوجوانان:

نوجوانان به مقتضای سن و رشد خود دارای نیازها و ویژگیهای خاصی هستند که اگر به آنها پاسخ منطقی داده شود به ویژگیها توجه شود سلامت روان حاصل و رشد طبیعی انجام خواهد شد، در غیر اینصورت موجبات انحراف شخصیت آنها و رفتارهای نابهنجار فراهم می گردد.

حکیمی (1370) در کتاب خود تحت عنوان «کلام جاودانه» شش نیاز بسیار مهم را در حوزه ی زندگی فردی و اجتماعی نوجوانان، مطرح میکند و معتقد است که باید به آنها پاسخ داده شود و گر نه احتمال هر گونه آسیب پذیری برای آنها وجود دارد. این نیازها به ترتیب سه نیاز اول در مورد زندگی فردی و سه نیاز دیگر در حوزه ی زندگی اجتماعی نوجوانان قرار دارد، معتقد است که هر نظام حاکمی باید به این نیازها پاسخ مثبت دهد تا در اهداف خود موفق گردد. این نیازها عبارتند از:

1- الگوجویی:

نوجوانان و جوان به مقتضای سن خود الگو طلب است و به دنبال نمونه و الگویی است که مجموعه ی باورها، ارزشها و احساسها و شور و اقدامها و جهت گیریها و روشهایی را که دوست دارد و او مجسم ببیند، و او را سرمشق راهبر  زندگی خود قرار دهد. و از این طریق راد تکامل را طی نماید. بنابراین این قهرمان دوستی و الگوجویی برای نوجوان امری طبیعی است.

2- حرمت طلبی :

نیاز به احترام و مورد تایید قرار گرفتن فطری است، و نوجوان و جوان دوست دارد که از جایگاه و موقعیتی در خانواده و جامعه ی خود برخوردار باشد و مورد احترام دیگران واقع شود. برای رسیدن به این هدف مدام تلاش میکند و حتی در بعضی مواقع خود را به خطر می اندازد. لذا تمام کسانی که با نوجوانان و جوانان سروکار دارند باید حرمت آنها را نگهدارند.

3- استقلال خواهی:

نوجوان و جوان بطور طبیعی در جهت بریدن از خانواده و حرکت به سوی زندگی مستقل پیش می رود، و این لازمه ی ادامه زندگی طبیعی در بزرگسالی است. لذا باید به نوجوان و جوان در حد نیاز و طبیعی استقلال داده شود، تا مقدمات لازم برای زندگی آینده را کسب کنند.

4- آزادی خواهی :

نوجوان و جوان سراسر شور و غرور و استعداد است و لذا بیش از هرزمان دیگری به آزادی می اندیشد ،  و از دادن شعارهای آزادیخواهانه، غرق در خوشی و هیجان می گردد و حتی در این زمینه به فداکاری ها بزرگی دست می زند، لذا باید به این ویژگی و نیاز او توجه شود.

5- عدالت خواهی:

نوجوان و جوان به دلیل داشتن عواطف و احساسات شدید، زودتر از دیگران از وجود تبعیضها، بی عدالتیها ، ظلم و ستم ها ، سود پرستیها، فرصت طلبیها، برخورداریها، دروغها و فریبها و مانند اینها، آگاه گشته و بیش از همه نیز از آنها رنج می برد، و هر جایی عدالتی و تبعیضی و باشد، زبان به اعتراض گشوده و فریاد می زند و به مبارزه با آن بر می خیزد.

6- کمال طلبی و ترقی خواهی :

نوجوانان و جوانان بر خلاف کودکان که به حال توجه دارند، هم به گذشته و هم به آینده توجه دارند و همواره گامهای خویش را بر جاده ی آینده می بینند. لذا توجه دارند، و همواره گامهای خویش را بر جاده ی آینده می بینند. لذا از عقب ماندگی و ایستایی و رکود و ناتوانائیهای جامعه ی خود شکایت دارند و آنها را رنج می دهد، و دوستدار ترقی و پیشرفت و کمال همه جانبه هستند.

او ادامه میدهد :

با توجه به موارد فوق باید نقطه های حساس زندگی در نوجوانا و جوانا مشخص می گردد. نقطه هایی که نسل نوجوان و جوان از آنجاها ساخته میشود به مرحله ی تکامل می رسد و نیز از همانجا به تباهی و سقوط کشیده میشود.

و این مسایل در کل به «امید داشتن» و امید نداشتن» بر می گردد. مشکل بزرگ نوجوانان و جوانان ناامیدی و بی تفاوتی و بریدگی است. که در صورت تحقق آن، چه بخواهیم و چه نخواهیم، نسل نوجوان و جوان را از دست داده ایم و او را به  دست خود به سوی سستی باور، دوری از دین و مذهب ترک آداب و احکام، بی نشاطی و سرخوردگی و سردرگمی و یاس و بریدگی   و در نهایت، به تسلیم شدن در برابر فرهنگ بیگانه و سختیهای دیگر اگر چه هم پوچ و هیچ است سوق داده ایم.

نیازها چگونه عمل می کنند؟ اگر نیازهای انسان بر آورده نگردد در درون نوجوان عدم آرامش و تنش حاصل میشود. برای مثال اگر نوجوان و جوان نتواند در فضای انقلاب اسلامی الگوی خوبی برای زندگی خویش بدست آورد چگونه میشود او راقانع کرد و با چه خطبه و سخنرانی و موعظه و گردهمایی میتوان او را به تعهد و تعبد بازگرداند؟

یا اگر نوجوان مشاهده کند در جامعه ی قرآنی و اسلامی، فضای اسلامی و انسانی وجود ندارد و حرکت و کرامت انسانها پایمال می گردد به چه بحران روحی و سنگینی دچار می گردد؟

و یا اگر نوجوان ببیند که در باب دنیا و تعلقات و ثروت و مالکیت، جامعه از یک اقتصاد سالم برخوردار نیست و فاصله ی طبقاتی و معیشتی بیداد میکند و ارزشهای مادی،  جانشین ارزشهای اسلامی گردیده است و استثمار و بهره کشی و زراندوزی روز به روز بیشتر میشود آیا میتواند به آینده ای که در آن قسط اسلامی عدالت علوی حاکم باشد، امیدوار باشد و دچار بحران روحی و یاس نگردد؟

درمورد استقلال، آزادی و پیشرفت و کمال جویی اگر نیازهای نوجوان و جوان ارضا نگردد آیا در کالبد نسل نوجوان و جوان چه روحی میتواند زنده بماند؟ در مجموع اگر نوجوان و جوان تمام امیدهای خود را از دست دهد، دیگر به چه صراطی میتوان او را مستقیم داشت و میتوان او را از آسیب هجوم فرهنگی بیگانه حفظ کرد؟

بنابراین تهاجم فرهنگی به خودی خود ، کارگر نیست. زیرا در روزهای اوج انقلاب و در فاصله ی زمانی شهریور پنجاه و هفت تا شهریور پنجاه و هشت، گوش مردم به احدی بدهکار نبود و هیچگونه نگرانی از هجوم فرهنگی بیگانه نبود بلکه گرایش شدیدی نسبت به فرهنگ خودی در مردم بوجود آمده بود و تشبه به چهره های اسلام راستین و بازگشت به اسلام ناب اوج گرفته بود.

تهاجم فرهنگی همیشه در زمینه ی مساعد یعنی در خلاء میتواند مؤثر باشد. و به نسلی ربایی و ارزش ستیزی و فرهنگ ربایی و یا مسخ آن و دین تباهی دست می زند و اگر زمینه مناسب نباشد از آن مروجان هیچ کاری ساخته نیست. باید نگران حال خود و عملکرد و برخورد خود و هوشیاری و بیداری خود و شناخت و آگاهی خود و عدالت گستری خود باشیم.

اگر عملکردها را اصلاح کنیم، وکژیها و تجمل گرائیها و بی عدالتیها و ستمگریها و دنیا طلبی ها و را حذف کردیم و خلاصه به تعبیر قرآن کریمک

«قوامین بالقسط ، شهدا لله » یعنی اگر هماره بر پا دارندگان عداللت و چشمان ناظر خدا بر اجرای آن » گشتیم، نباید از هیچ چیزی نگران باشیم و در غیر اینصورت باید از همه چیز نگران باشیم.

آری در صورت اول، تهاجم فرهنگی و ایادی آن آلت دست و مسخره خواهند شد، نه منشا اثر و  قادر به حمله ی فرهنگی به انقلاب ما نخواهد شد.

ویژگیهای نوجوانان :

نوجوانان با توجه به سن رشد خود ویژگیهای خاص خود را دارند که شناخت این ویژگیها موجب شناخت بهتر آنها و در نتیجه برنامه ریزی مناسب جهت رشد سالم و شخصیت طبیعی و بهنجار آنان می گردد.

1- داشتن هوش نظری یا تفکر انتزاعی: پیاژه روان شناس معروف سویسی در این باره می گوید:

«تفکر مجرد، اوج پرواز فکری یک انسان از واقعیت است ولی بعدا تفکر مجرد با واقعیت آشتی میکند و به تدریج خود را با واقعیت وفق میدهد»

و نیز می گوید:

« نو جوانی سن متافیزیک در معنای خالص آنست. من آنقدر قوی است که میتواند نیاز را از نو بنا کند و آنقدر بزرگ است که میتواند آن را جزیی از خود کند»

(کرمی نوری و مرادی، 1370، ص 152)

2- شکاک بودن: نوجوان ساده اندیشیس و زودباوری دوران کودکی را ندارد و به ارزشیابی و قضاوت مجدد درباره ی اشخاص، اشیاء و پدیده ها می پردازد. و چون با دید انتقاد به همه چیز نگاه میکند از این رو ممکن است به همه چیز شک کند. برای مثال در مورد باورها و اعتقادات، و ارزشها و دین و مذهب و و این نه به معنای نفی و جودی آنها است، بلکه می خواهد دوباره آنها را بازسازی کند. و آنها را که از روی اجبار و تقلید پذیرفته با تحقیق و زیربنای استدلال ذهنی خود مواجه سازد و می خواهد به استقلال فکری دست یابد. از این رو در برابر گفته های والدین، معلمان و مربیان و بزرگسالان از لفظ اما و چرا؟ استفاده میکند که البته این روحیه امری طبیعی است و والدین و معلمان و مربیان نباید از این بابت نگران کردند.

(کرمی نوری و مرادی، 1370)

امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:

«ظن الانسان میزان عقله»                         (غرر الحکم ص 474)

یعنی شک و تردید انسان در موضوعات مختلف نشانه ی عقل و میزان رشد عقلی اوست.

3- خیرخواهی و فضیلت خواهی: اولیای اسلام نوجوانان را به عنوان نعمتهای پر ارج الهی شناخته و این موضوع را به صورتهای گوناگون ابراز داشته اند:

امام صادق علیه السلام یکی از ویژگیهای نوجوانان و جوانان را خیرخواهی معرفی میکند:

«علیک بالا حداث و فانهم اسرع علی کل خیر»             (روضه ی کافی ص 93)

«توجه تبلیغتی خود را به نسل جوان و نوجوان، معطوف دار، که آنها زودتر حق را می پذیرند و سریعتر به هر خیر و صلاحی گرایش پیدا می کنند»

4- میل به دین و مذهب: کرمی نوری و مرادی (1370) در کتاب روان شناسی تربیتی، نظرات چند تن از روان شناسان معروف را در این باره آورده است که عبارتند از:

موریس دوبس روان شناس و مربی معروف فرانسوی می گوید:

«در حدود 15 تا 17 سالگی، نوجوانان را از نو تشکیل دهند، بدی را محو و نابود سازند و عدالت مطلق را حکمفرما نمایند و سن شانزده سالگی سنی است که معمولاً آدمی در آن یا ایمان خود را از دست میدهد یا آنرا نگهمیدارد.»

استانلی هال روان شناس امریکایی و پدر روان شناسی نوجوانی، معتقد است که بین بحران بلوغ و جهش ناگهانی احساسات مذهبی، ارتباط وجود دارد.

پیاژه روان شناس معروف سویسی می گوید:

«مسایل مذهبی اکثر اوقات در دوره ی نوجوانی، ارزش واقعی پیدا می کنند، و در نظامهای زندگی ادغام میشوند. احساس مذهبی نوجوان، اغلب به صورت شددی یا خفیف، رنگ مسیح نمایی دارد.»

(ص 163)

اریکسون روان شناس معروف آلمانی، بیش از همه به اهمیت مذهب و هویت ایدئولوژیکی در دوره نوجوانی اشاره میکند و چنین می گوید:

«نوجوانان در سنین بین (12 الی 18 سالگی)، درکسب هویت فرهنگی خود که یک جزء مهمی از هویت عمومی آنها است، به دنبال ایده آلهای خانوادگی، اجتماعی، فلسفی و مذهبی می گردند. روان نوجوان روانی است عقیدتی (ایدئولوژیکی) که در جستجوی وحدت بخشدن به ایده ها و عقاید مختلف است. به عقیده ی او زمانی که نوجوان، قادربه یافتن ارزشهای پایدار و ثمبت در خانواده و فرهنگ خود نباشد، و ایدئولوژی منسجم و قابل قبولی به او ارائه نشود، دچار درهم ریختگی ایده آلی می گردد و هویت از هم پاشیده ای پیدا میکند. ایدئولوژی برای نوجوان وسیله ای است که تصویر معینی از احساس هویت فردی و جمعی فراهم میکند و به صورت ساده جوابهای مشخص و معینی به سوالات اساسی و مهم او میدهد. نوجوان با کسب یک هویت ایدئولوژیک به یک فلسفه ی زندگی دست پیدا میکند.

(همان، ص 163)

5- درونگرایی: یعنی نوجوان به واقعیتهای عینی جهان بی توجه است و ممکن است با فرو رفتن در تخیلات دور و دراز، خود را موضوع مطالعه ی خود قرار دهد. روان شناسان علل درونگرایی نوجوان را پیدایش ناگهانی صفات ثانویه ی جنسی ، تمایلات مربوط به سائقه ی تولید مثل، و گستردگی هوش نظری او می دانند.

6- شدت یافتن تخیلات و تجسمات:چون نوجوان از هوش نظری گسترده ای برخوردار است، امکان خیالپردازیهای افراطی برای او وجود دارد و واقعیتهای ملموس زندگی زمان حال تحت الشعاع تخیلات دور و در از نوجوان قرار میگیرد. دراین دوره رمانها و داستانهای ماجراجویانه و سفرهای شناخته و قطعات ادبی مورد توجه اغلب نوجوانان محسوب میشود.

7- شدت و نوسان حالات عاطفی: هارلوک یکی از روان شناسان در مورد حالات عاطفی و هیجانی نوجوان، مخصوصا در اواسط بلوغ پنج ویژگی را قایل است، که عبارتند از: شدت – فقدان کنترل- عدم ثبات یا تغییر ناگهانی از حالت خوشی به نا امیدی – افسردگی– و پیدایش احساسات عاقلانه مانند: خداجویی، وطن پرستی، وفاداری و احترام به دیگران.

(کرمی نوری و مرادی، 1370)

8- مستی: اسلام ضمن این که برای این دوره اهمیت قایل است و نوجوانی را از بزرگترین سرمایه های سعادت بشری و از نعمت های بزرگ الهی بحساب میآورد و از طرفی از این دوره تعبیر به جنون و مستی می کندک

قال رسول الله (صلی الله ):‍

«الشباب شعبه من الجنون»

(بحار جلد 17- ص 49)

«جوانی (نوجوانی) از اقسام جنون و دیوانگی است»

قال امام علی علیه السلام:

«اصناف السکر اربعه: سکر الشباب، و  سکر المال و سکر النوم و سکر الملک»

«مستی 4 نوع است: مستی جوانی، مستی ثروت، مستی خواب، و مستی ریاست»

با توجه به دیدگاه اسلام و روان شناسان معروف، دوره ی نوجوانی میتواند منشا تحولات و تغییرات خداگونه باشد و نیز میتواند منشاء تحولات غیرالهی و انحرافی باشد و فرد را در راه نادرست و فساد قرار دهد ، و این که نوجوان کدامیک از تحولات و تغییرات (الهی – غیرالهی) را در خود بروز دهد، بستگی زیادی به عوامل تربیتی و محیطی نوجوان دارد که در رشد شخصیت او موثرند.

مکارم شیرازی (1372) به برخی دیگر از ویژگیهای روانی – عاطفی نوجوان پرداخته است که به ذکر چند مورد آن اکتفا میشود:

9- نوجوان : به جالب و جاذب بودن وضع ظاهریش بسیار علاقمند میشود و مدتها از وقت خود را در برابر آینه سپری میکند.

10- تغییرات شدید : و ظاهری بدنی و فیزیولوژیک در او ایجاد شرم می کنند.

11- هر گونه توهین و سرزنش باعث ناراحتی های عاطفی نوجوان می گردد.

12- نوجوان طبعی انعطاف پذیر دارد و سریعتر از بزرگسالان تحت تاثیر عوامل فردی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مرتکب بزه و جرم می گردد.

با توجه به آنچه گذشت مشخص گردید که ریشه ی انحرافات رفتاری و از خود بیگانگی، در نوجوان «بحران هویت» است. که در اوایل بلوغ به آن دچار می گردد. او برای یافتن هویت مستقل و برجسته به الگوهای مختلفی که در محیط زندگی او وجود دارند توجه میکند و برجسته ترین و بهترین الگو را انتخاب میکند تا در بین خانواده ، دوستان و جامعه دارای شخصیتی برجسته و ممتاز گشته و مورد توجه قرار گیرد و چون در انتخاب الگو تحت تاثیر عواطف و احساسات عمل میکند و نه عقل و منطق، لذا جذب سرمشق و الگویی می گردد که جذاب تر، برجسته تر و در دسترس تر باشد. که ممکن است این الگو یا دوست و همسال باشد و یا یکی از افراد برجسته ی جامعه و یا هنر پیشه ی سینام و تلویزیون و ویدئو یا قهرمان داستانها باشد. درهر صورت مهم آنست که سه ویژگی مذکور در الگوی انتخابی وجود داشته باشد.

با توجه به این که در «بحران هویت» و هویت یابی نوجوان محیط اجتماعی تاثیر زیادی دارد و نیز بر سایر رفتارها از قبیل، اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، عاطفی و مؤثر است، بنابراین برای تبیین بهتر ریشه های اصلی رفتار نوجوان و از جمله گرایش به فرهنگ بیگانه به ذکر تاثیرات چند عامل محیطی که در شخصیت و خوی و رفتار او اثر دارد بطور خلاصه میپردازیم:

تاثیرات محیط اجتماعی در رشد و شخصیت:

محیط اجتماعی، در رفتار انسان تاثیرات مهمی می گذارد، و تجربه ی هر فرد نتیجه و محصول تاثیر متقابل بین فردو محیط اوست، و این تاثیرات و تجربه ها ممکن است سازنده و مثبت و یا مخرب و منفی باشد.

شریعتمداری (1369) در کتاب «روان شناسی تربیتی» عناصر و عوامل موجود  در محیط اجتماعی را که در رفتار و شخصیت انسان مؤثرند، به شرح زیر نام برده است:

  1. خانواده : موقعیت فرد در خانواده، ارتباط او با بزرگسالان خانواده ، وقایعی که در خانواده اتفاق می افتد، و طرز تربیت و معلومات اعضای خانواده، در رفتار فرد مؤثر است.
  2. همسایه : روابط افراد با همسایگان و موقعیت همسایگی در رفتار فرد مؤثر است
  3. مذهب و مراسم آن.
  4. شغل و نوع کار والدین.
  5. موسسات اجتماعی.
  6. خیابان و محل سکونت.
  7. مسافرت و تجربیاتی که فرد در ماسفرت کسب میکند.
  8. ارتباط و بستگی فرد با گروه همسن و همبازی خود.
  9. ایده آلها، آرزوها و الهاماتی که فرد از محیط و فرهنگ که کسب میکند و »

(ص 80-81)

شعاری نژاد (1367) در کتاب «روان شناسی رشد»، در مورد تاثیرات محیط اجتماعی بر رفتار فرد، عوامل زیر را مطرح می کند، که فهرست وار عبارتند از:

  1. خانواده : (نفوذ و اعتبار والدین ) وضع اقتصادی وضع روانی والدین، اصطکاک و بهم خودرگی میان والدین، بی علاقگی به کودک، انضباط، تعداد افراد خانواده و ارتباط کودک با خواهران و برادران)
  2. مدرسه: (تربیت و رشد ذهنی آن تاثیر و نفوذ اجتماعی ، رشد و تکامل عاطفی و گرایشها)
  3. وسایل ارتباطات جمعی: (فیلم، تاتر، رادیو، تلویزیون، جراید و )
  4. اجتماعات: (مساجد، کلیساها، جمعیتهای اخلاقی، دینی. سیاسی ، کلوپها و اردوهای تابستانی)

(ص 71-84)

تاثیر دوستان و همسالان بر رفتار نوجوانان:

با توجه به مساله ی استقلال طلبی و هویت یابی نوجوانان نقش دوستان و همسالان در رشد و شخصیت و رفتار آنها تاثیر مهمی دارد.

احمدی (1369) در کتاب «روان شناسی نوجوانان و جوانان» می گوید:

«نوجوانان به فعالیت و دوستی با همسالان، اهمیت فراوانی می دهند، و از زندگی مشترک با آنها لذت می برند. اجتماع نوجوانان، محیطی را فراهم میکند که در شخصیت هر یک از آنها اثر عمیق ، خواهد داشت. از این رو در بحث تکوین شخصیت باید جایگاه ویژه، برای عامل و رفاقت اختصاص دهیم. گروه همسالان ، دارای قدرت زیادی است، و میتواند