مهارتای یه رهبر موفق

اگه می خواید یه رهبر موفق باشین باید ۶ مهارت اصلی رهبران بزرگ رو یاد بگیرین و از اونا در روند رهبری خود استفاده کنین.

  1. توانایی الهام بخشیدن واسه پیروان

یه رهبر خوب باید بتونه واسه بقیه الهام بخش باشه. اون باید بتونه نه فقط ذهن پیروان، بلکه دل و جون اونا رو هم تصرف کنه و به تملک خود در آورد.

رهبری که فقط از اسلاح منطق استفاده می کنه پیروان بی حوصله ای داره که هیچ انگیزه ای ندارن و پس به سرعت جایگاه خود رو از دست میده.

رهبری هم که فقط عاطفی و احساساتی باشه پیروان پر انگیزه ای داره که نمی دونن هدفشون چیه! پس هر دوی اینا باید در کنار همدیگه باشن.

پس به عنوان یه رهبر شما باید الهام بخش پیروان تون باشین و از هیجانی که در اونا به وجود آورده اید واسه رسیدن به هدف استفاده کنین. به اونا کمک کنین تا هدف بزرگتون رو ببینن و از تغییرات نترسن.

  1. ایجاد یه رابطه خوب

رهبران بزرگ کسائی هستن که می تونن هدف خود رو پیدا کنن و اونو به روشی بگن که پیروانشون خیلی راحت بتونن این اهداف رو درک کرده، واسه خود داخلی کنن و با بقیه به اشتراک بذارن.

خیلی از رهبران چشم انداز خوبی دارن، اما نمی دونن سازمان خود رو به طرف کجا هدایت کنن. چشم اندازی که دارین نباید فقط در ذهنتون حفظ شه بلکه باید براتون مثل رویایی باشه که به دنبال تحققش هستین.

پس چشم انداز خود رو به روشنی، به صورت به یاد موندنی و پرانرژی واسه پیروانتون توضیح بدین طوری که مردم بتونن اونو بفهمن و از شما پیروی کنن چون فقط با این کار می تونین پله پله جلو رفته و کم کم به اهداف ریز و درشتتان برسین.

  1. توانایی و اراده ماموریت دادن به پیروان

رهبران بزرگ می دونن که نمی تونن همه کارا رو خودشون به تنهایی بکنن. اونا ممکنه بتونن به تنهایی کارای خود رو بکنن، اما هیچوقت به نفوذ و قدرتی که از راه مشارکت کردن در کار به دشت می کنن دست نخوان یافت پس مشارکت کلید موفقیت یه رهبره.

ضرب المثلای قدیمی وجود دارن که می گن: یه دست صدا نداره و یا با یه گل بهار نمی شه. این ضرب المثلای قدیمی دقیقا نمونه همین امر هستن. وقتی که ما به افراد قدرت لازم رو می دیم، تاثیر و تاثیرگذاری خود رو به طور ظاهری افزایش دادیم.

متأسفانه رهبران خیلی از این ویژگی غافل می شن؛ چون اونا از دادن حق اختیار به بقیه می ترسن. اما این جوری رهبران باید یاد بگیرن که از افراد درستی در تیمشون استفاده کنن و بعد با دادن اختیار به اونا کارای خود رو کمتر کرده و به مسایل کلیدی تر بپردازند.

  1. توانایی آموزش اصول مهم

وقتی که شما به تاریخ سری بزنین و به زندگی رهبران بزرگ نگاهی بندازین، می بینین که رهبران بزرگ از توانایی آموزش بالایی بهره مند بودن. مسیح، به عنوان یکی از رهبران بزرگ تاریخ، در اول مردم رو با داستانا و روایات جور واجور آموزش داد. اون می دونست که باید مفاهیم ریشه ای رو به پیروانش منتقل کنه تا بتونن اونا رو به یاد آورده و تو زندگیشون مورد استفاده قرار بدن و پس از اون، پیروانش اونو “معلم” نامیدند.

جک ولش، مدیر عامل شرکت جنرال الکتریک، نمونه خوبی از یه رهبر کار و کاسبی مدرنه که همیشه از اصل آموزش استفاده می کنه. وقتی ولش رهبری جنرال الکتریک رو رو دوش گرفت، این شرکت سرمایه ای برابر ۴ میلیارد دلار داشت حال اون که قبل از بازنشستگی ولش، این مبلغ بالغ بر ۴۰۰ میلیارد دلار بود.

حال سوالی که پیش میاد اینه که راز موفقیت اون چی بود؟ جواب اینه که آموزش کارکنان جنرال الکتریک به مدت طولانی دلیل شد که شرکت بتونه به طور زیادی در بازار جهانی پیشرفت کنه. ولش می دونست که مردم نیاز به آموزش دارن و پس چندین ساعت از وقت خود رو به آموزش اونا اختصاص می داد.

  1. توانایی تعیین اهداف، روشای هدف دار و اقدامات

هر رهبری مسئولیت چندین زمینه کلیدی رو رو دوش داره. پس مسئولیت ایشون تنظیم اهداف یا سازمان دهی اونا به نحویه که بقیه قادر به انجامشون باشن. رهبران باید (با کمک بقیه) تعیین کنن که تیم باید چه کارایی رو انجام داده و چه کارایی رو انجام نده.

اونا باید به اندازه کافی قوی باشن که بتونن به پیروان انگیزه و انرژی بدن و اون قدر واقع گرا باشن که بتونن واقعیت رو به زیردستانشان نشون بدن. علاوه بر این رهبر باید روش هدف دار رو دوباره و با کمک بقیه تعیین کنه. چون وقتی که کارکنان بدونن که سازمان به کدوم سمت میره، هدف خود رو درک کرده و به طرف موفقیت قدم بر می دارن و این همون چیزیه که رهبران بزرگ به دنبالش هستن.

  1. توانایی متمرکز کردن افراد روی هدف

اهداف مناسب واسه پیروان باید به صورت روزانه تعیین شن. اونا باید وظایفی رو بکنن که واسه اون روز یا هفته یا حتی سه ماه بعد مرتب شده. رهبران متفاوت هستن اما همه اونا یه هدف دارن و اونم رسیدن به موفقیته.

اونا می دونن که سازمان جاییه که بیشتر عمرشون رو در اونجا می گذرونن و به خاطر همین، باید چشم اندازشون براساس سازمان و افراد باشه. رهبران باید بدونن که نقطه پایان دقیقا کجاس. پس، رهبری نه فقط شامل امروزه، بلکه باید به برنامه ریزی آینده هم بپردازه.

رهبران ماهر نه فقط واسه پیروانشون الهام بخش هستن بلکه چشم اندازه ها رو هم مشخص می کنن تا پیروانشون با دنبال کردن اون چشم اندازه ها مشکلات رو یکی یکی پشت سر گذاشته و بتونن به هدفی که هم واسه خودشون و هم واسه سازمان حیاتیه برسن.

پس وظیفه یه رهبر بزرگ اینه که تا جایی که می تونه پیروانش رو روی هدف متمرکز کنه و به اونا انگیزه لازم واسه رسیدن به موفقیت رو چه مادی باشه و چه الهی بده.

هدف از زندگی چیه و واسه چه هدفی باید زندگی کنین؟

چیجوری ترس از نا امید کردن بقیه رو از بین ببریم؟

اختصاصی موفقیت چیه