نظرات ابنحنبل و ابنتیمیه در مورد مفاد حدیث ثقلین کاملا تطابق دارد. اما همانطور که در این پژوهش بارها متذکر شدیم ابنتیمیه با ادبیات خود مفاد احادیث را توضیح میدهد ولی ابنحنبل به نقل آنها اکتفا میکند. راجح بودن روش ابنتیمیه در این است که اگر در سند یا دلالت حدیثی تشکیک شد دیگر چندان قابل اعتنا نیست اما بیان افراد از حیث انتساب به گوینده قابلیت تشکیک ندارد. ابنتیمیه برداشت صریح خود را از حدیث ثقلین بیان میکند.
۸- فضیلت جهاد و شهادت:
فضیلت جهاد از فضایل ممدوح قرآنی[۹۷۷] است. جهاد گران[۹۷۸] در راه خدا مورد مدح و تحسین خاص الهی قرار گرفتهاند.
در نصوص دینی منقول از اولیای الهی و احادیث، جهاد در راه خدا باب رحمت الهی توصیف شده است. ابنابی الحدید از علی (علیه السلام) نقل میکند: «أما بعد فإن الجهاد باب من أبواب الجنه فتحه الله لخاصه أولیائه و هو لباس التقوى و درع الله الحصینه و جنته الوثیقه». [۹۷۹]
شهادت از فضایل و مناقب والا و منیع در قرآن محسوب میشود و نیل به آن سعادتی ابدی را در پی دارد. رضوان و رضایت الهی و مقام قرب لقای خداوند مزد شهادت شهید است. شهدا با نگاه تجلیلی، به زندگان متمتع از رزق خاص الهی در قرآن توصیف شدهاند. [۹۸۰]آن سعادتمندان در کنار انبیا، صدیقین و صالحین به برخورداری از نعمتهای خاص الهی و نیکو رفقیان معنون گردیدهاند. [۹۸۱]
وقتی فردی در اسلام بهعنوان شهید در جنگ توصیف میشود، تمام منازل و مناقب بالا مد نظر قرار میگیرد. ائمه اهلبیت (علیهم السلام) بهویژه امام علی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) هر دو در نوشتههای ابن حنبل و ابنتیمیه به خاطر نیل به فضیلت شهادت مورد تمجید ویژه قرار گرفتهاند. ابنحنبل ناقل احادیثی بااین مضمون است که خبر شهادت حضرت سیدالشهدا حسین بن علی (علیه السلام) از طریق فرشتگان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) داده شده بود. [۹۸۲] در خاندان رسول الله (صلی الله علیه و آله)این خبر بهصورت یک امر حتمیالوقوع مورد تاکید بود. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در بازگشت از جنگ صفین در حوالی کربلا وقوع ماجرای غمبار عاشورا و شهادت امام حسین (علیه السلام) را با حزن شدید به حاضرین خبر داد.[۹۸۳] در اخبار ابنحنبل، شهادت امام حسین (علیه السلام) موجب حزن و ماتم و عزاداری موجودات دیگر از جمله اجنه شده است[۹۸۴] و در عالم تکوین تاثیر گذاشته است. [۹۸۵]
ابنتیمیه با توجه به مفاد احادیث ناظر به شهادت امام حسین (علیه السلام) و امام علی (علیه السلام) در مورد ماهیتاین وقایع عظیم و عاملین شهادت نظرات روشن خود را اعلام میکند. در اینجا هم ابنتیمیه قوی تر و محکمتر از ابنحنبل اظهار نظر مینماید.
ابنتیمیه مینویسد: «خداوند سبط پیامبرش (صلی الله علیه و آله) را با شهادت در عاشورا گرامی داشت». [۹۸۶] او ضمن توصیف واقعه عاشورا به یکی از مصائب بزرگ اسلام، قاتلین حضرت سید الشهدا (علیه السلام) را به فجره الاشقیاء توصیف میکند. [۹۸۷]
ابنتیمیه شهادت امام حسین (علیه السلام) را مظلومانه و عاملین شهادت را متجاوز گنهکار مینامد. [۹۸۸]
۹- افضلیت در امت:
افضلیت اهلبیت (علیهم السلام) مسئلهای پذیرفته شده است و افضلیت علی (علیه السلام) بعد از خلفای سه گانه در نسبت به کل امت و صحابه در بین اندیشمندان اهلسنت و این دو نفر عالم حنبلی مفروغ عنه است.
ابنحنبل حدیثی از امام حسن (علیه السلام) در اولین خطبه بعد از شهادت علی (علیه السلام) را که متضمن ترجیح ایشان بر اولین و آخرین در علم است نقل مینماید. تعبیر «لم یسبقه الاولون بعلم و لا یدرکه الآخرون» اذعان به افضلیت در علم است که منشا هر فضیلتی نسبت به تمام امت است.این بیان مفضول بودن همگان را نسبت به حضرت علی (علیه السلام) اثبات میکند. البته در مبانی ابنحنبل تقدم شیخین مفروض است پس مورد بالا استثنا دارد. شاید ذکر این فضیلت با اطلاق و بدون قید بهدلیل روش اهلحدیثیایشان باشد که متضمن موارد متعارض است.
ابنحنبل دراینگونه موارد جانب احتیاط را رعایت میکند اما ابنتیمیه ضمن اعتراف صریح به افضلیت امام علی (علیه السلام) در زمان خلافت نسبت به امت و صحابه، تقدم شیخین را به تمام امت از جمله علی (علیه السلام) با عبارتهای روشن بیان میکند. پس افضلیت حضرت علی (علیه السلام) در دیدگاه ابنتیمیه در زمان خلافت بر کل امت قطعی و در تاریخ اسلام بعد از خلفای قبل است.
از نظر ابنحنبل سلف مورد احترام ابنتیمیه قریش برترین در بین امت و بنیهاشم برترین قریش است. [۹۸۹] ابنتیمیه هم معتقد است علی (علیه السلام) افضل اهلبیت (علیهم السلام) و افضل بنیهاشم بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. [۹۹۰] نتیجه طبیعی گزارههای فوق افضلیت علی (علیه السلام) بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بین امت است. اما ابنتیمیه خلفای سه گانه را استثنا میکند. «ان علیا افضل من جماهیر هولاء لم یقدم علیه احد غیر الثلاثه».[۹۹۱]
۱۰- جایگاه منحصر بهفرد اهلبیت (علیهم السلام) در نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله):
منزلت اهلبیت (علیهم السلام) نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فراتر از نسبت فامیلی و جاذبههای غریزی هر انسانی به نزدیکان خود است و نشانه وحدت فکری و روحی و اتحاد در جان و شخصیت بین آنها است.
رابطه اختصاصی و انحصاری اهلبیت (علیهم السلام) با پیامبر (صلی الله علیه و آله) در احادیث مذکور از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و رفتار خاصایشان با آن بزرگواران نمایان است.
ابنحنبل با ذکر روایتهای خاص بهاین رابطه انحصاری و اختصاصی صحه گذاشته است.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به علی (علیه السلام) فرمود: «اما انت یا علی فمنی و انا منک». [۹۹۲]
این تعبیر ناظر به وحدت فکر و هدف و مشی نبوی (صلی الله علیه و آله) و علوی (علیه السلام) است. ابوهریره نقل میکند پیامبر (صلی الله علیه و آله) نظری به علی، حسن، حسین و فاطمه انداخت و فرمود: «انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم». [۹۹۳]
دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان فراتر از گرایش خانوادگی است. قرآن مجید معیار دوستی و دشمنی را بر اساس ارزشهای دینی و در جهت شکستن جاذبههای کاذب سببی و نسبی قرار داده است.
در سوره مجادله محبت و نفرت بر اساس خدا محوری و معاد باوری، مرزهای فامیلی را در نوردیده است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تصریح قرآن «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّه»[۹۹۴] بالاترین التزام را به آنها دارد. لذا تنظیم مناسبات فامیلی بهخصوص در اظهارات رسول الله (صلی الله علیه و آله) در مورد اهلبیت (علیهم السلام) بر همان اساس قابل تفسیر است که نشان دهنده شایستگی و جایگاه منحصر بهفرد اهلبیت (علیهم السلام) است.
هیچ قومى نخواهى یافت که ایمان به خدا و روز جزاء داشته باشد و در عین حال با کسانى که با خدا و رسولش دشمنى مىکنند دوستى کند هر چند دشمن خدا و رسول پدران و یا فرزندان و یا برادرانشان و یا قوم و قبیلهشان باشد، براى اینکه خداوند در دلهایشان ایمان را نوشته و به روحى از خودش تاییدشان کرده و در جناتى که نهرها در زیر درختانش جارى است داخلشان مىکند تا جاودانه در آن باشند خدا از ایشان راضى شد و ایشان از خدا راضى شدند اینان حزب خدایند، آگاه! که تنها حزب خدا رستگارند. [۹۹۵]
در روایت منقول از ام سلمه دشنام به علی (علیه السلام) دشنام به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تلقی شده است. «من سب علیا فقد سبنی». [۹۹۶]
کلمات ام المومنین جناب ام سلمه مبین واقعیتی افزون بر قرابت فامیلی است و نشانه وحدت شخصیتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) است.
«لما نزلت هذه الایه (مباهله) دعا رسول الله (صلی الله علیه و آله) علیا و فاطمه و حسنا و حسینا فقال اللهم هولاء اهلی». [۹۹۷] لطافت و ظرافت کلمه «اهلی» بر اهل نظر پوشیده نیست.
در قرآن اهلیت با پیامبران بهدلیل رسالت و ماموریت ویژه الهی بر اساس موازین دینی و نه مناسبات صرف فامیلی تعریف شده است.
فرزند نسبی حضرت نوح (علیه السلام) بهدلیل عدم التزام به لوازم ماموریت آسمانی پدر از اهلیت سلب شده است. «قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلِین». [۹۹۸]
بهدلیل همبستگی شخصیتی و روحی و فکری است که توصیه شده است برای مراعات حال و احترام پیامبر (صلی الله علیه و آله)، احترام اهلبیتش (علیهم السلام) مراعات گردد. ابنعمر از ابوبکر نقل میکند: «یاآیها الناس ارقبوا محمدا فی اهلبیته». [۹۹۹]
ابنتیمیه با ذکر احادیث و استظهاراتی مانند سلف خود بهرابطه خاص رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با اهلبیت (علیهم السلام) تصریح میکند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد حسن بن علی فرموده است: «اللهم انی احبه فاحبه و احب من یحبه». [۱۰۰۰]
در خواست از خدا برای دوستی او و دوستی با دوستان امام حسن (علیه السلام) حاکی از یک فرهنگ دینی است که امام حسن (علیه السلام) تجلی و نماینده آن است و الا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از خداوند عالمیان درخواست دوستی دوستانش را نمیکرد.
این پیوستگی مورد تصریح خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. «والذی نفسی بیده لا یدخلون الجنه حتی یحبونکم من اجلی». [۱۰۰۱]
همانگونه که بیان شد پیوستگی و همبستگی شخصیت معنوی و فکری پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهلبیتش (علیهم السلام) موجباین توصیههاست و کلمه «من اجلی» مبین و مفسر آن است و الا دوستی صرف که یک گرایش غریزی در انسان است نمیتواند مجوز انحصاری ورود به بهشت باشد.
وجوب دوستی و محبت اهلبیت رسول الله (صلی الله علیه و آله) ناشی از همین پیوستگی شخصیتی و رابطه خاص است. [۱۰۰۲]
محورهای اختلافی ابنحنبل و ابنتیمیه در مورد اهلبیت (علیهم السلام):
با وجود اینکه هر دو عالم حنبلی در گروه اهلحدیث و ظاهرگرا با روش نقلی قرار دارند، التزام ابنحنبل به روش و نتایج اهلحدیث بیشتر از ابنتیمیه است. ابنحنبل بدون چون و چرا احادیث منقول در فضایل اهلبیت (علیهم السلام) را همانند موضوعات دیگر نقل میکند و چون طبق تحقیق به عمل آمده که در فصل اولاین پژوهش بهصورت مشبع و مستوفی به آن پرداخته شد، احادیث منقول در المسند کتاب اصلی ابنحنبل که تکیه گاه اصلی در ارزیابی نظریاتایشان است، حاوی ۳۰۰۰۰ حدیث گزینش شده غیر تکراری از ۷۵۰۰۰۰ مورد بررسی احمد بن حنبل است[۱۰۰۳] و او خود المسند را پیشوای اهلسنت در موارد اختلافی قرار داده است[۱۰۰۴]، مفاد احادیث منقول مورد قبول او است. کاستی شیوه ایشان دراین است که در مفاد احادیث اظهار نظر نمیکند. در این شیوه امکان دارد مطالب منقول از محدث دچار تعارض شود و احادیث مخالف گرد آوری گردد و اگر محدث در مطاوی کلام اقدام به کنکاش نسبت احادیث منقول ننماید، ممکن است چندین رای و فتوی به او قابل استناد باشد و نظر قطعی او در ابهام بماند.
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |