«داداش امام» همه رو در مرحله اول به یاد آیت الله سید مرتضی پسندیده میندازه. اما رهبر فقید انقلاب اسلامی تنها همین یه داداش رو نداشت. بلکه داداش دیگری هم داشت به نام «سید نورالدین هندی» که در ۳۰ تیر ۱۳۵۵ درگذشت.

در تموم ۳۴ سال گذشته اما بسیار با احتمال خیلی کم درباره این داداش گفته شده. شاید به خاطر سوء استفاده ای که ساواک به خاطر این نام خانوادگی در قبل از انقلاب انجام داده بود. یه بار البته حجت الاسلام جلالی خمینی در برنامه ای تلویزیونی نکاتی رو درباره این داداش امام گفت اما چون در کنار موارد دیگه مطرح شد درخشش رسانه ای چندانی نداشت. این بار اما نشریه حریم امام (واسه آستان مقدس امام خمینی) در سی و هفتمین سالروز درگذشت سید نورالدین از اون یاد کرده و درباره اش نوشته.(شماره ۷۵- صفحه ۱۸)

بخشایی از این مطلب از این قراره:

سید نورالدین – که در خونه به نورالله مشهور بود- در سحرگاه اول اسفند ۱۲۷۶ خورشیدی در همون خونه ای که ۵ سال بعد امام خمینی به دنیا اومد چشم به جهان گشود.

– هر چند اول به تحصیل حوزوی پرداخت ولی بعد علاقه ای نشون نداد و به کشاورزی مشغول شد. در عین حال به کسب معلومات قضایی هم می پرداخت.

– پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و تاسیس سازمان جدید اداری به خصوص ادارات قضایی به خاطر معلومات و سر شناسی ،آقا نورالدین به ریاست دادگستری خمین برگزیده شد. البته در رسیدگی به امور قضایی خمین تنها نبود بلکه پسر عمه اش – میرزا علی محمد امام جمعه – هم به عنوان فقیه دادگستری مددیار اون بود.

– بعدا به دلیل رابطه نزدیک با بختیاریا مغضوب رضا خان سردار سپه شد و مورد پیگرد قرار گرفت طوریکه در سال ۱۳۰۳ از طرف نظمیه بازداشت شد. به دنبال اون سید نورالدین ناچار از ترک اداره دادگستری شد و به عنوان وکیل دادگستری مشغول کار شد و تا آخر هم در این شغل موند.

– آقا نورالله به رسم اون زمان از هنگام شروع به تحصیل از ۶ سالگی عبا و عمامه استفاده می کرد و در دوره کار دادگستری خمین و وکالت هم با همین لباس فعالیت داشت اما در سال ۱۳۱۳ از وقتی که قانون پوشیدن لباسای متحد الشکل واسه مردان تصویب و اجباری شد و واسه لباس روحانیت هم مجوز و حکم اجتهاد می خواستن چون مجوز معمم بودن نداشت مجبور به کنار گذاشتن عبا و عمامه شد و تا آخر عمر هم لباس رسمی – کت وشلوار و کراوات – بر تن داشت.

– ایشون در آخر در ۷۹ سالگی در تیرماه ۱۳۵۵ درگذشت و در قم (آرامستان باغ بهشت – رو به روی گلزار شهدای قم) به خاک سپرده شد.

– خانوم فاطمه طباطبایی عروس امام هم در خاطرات خود به اون اشاره میکنه: « آقای هندی با در نظر گرفتن شغل وکالت به دلیل دشمنی یکی از موکلین در شروع دهه ۴۰ با چاقو شدیدا مضروب شد و چند هفته در بیمارستان بستری بود و امام خمینی واسه عیادت داداش از قم به تهران می اومد.»

– پس از فوت اون امام نامه ای از نجف فرستادند: «من الان تنها نشسته ام و به برادرم که در این آخر عمر موفق نشدم اونو ببینم فکر می کنم تقدیر اینه که من به ملاقات عزیزانم نایل نشم. از امشب مجلس ختم در مسجد شیخ منعقده… مقدر بود که من به مجلس عزای برادرم بروم. زنده باشم و تحمل مصیبت کنم … من با حال بسیار دپرس این نامه رو نوشتم..»

– دلیل فرق نام خانوادگی برادران (مصطفوی، پسندیده و هندی) این بود که به موجب قانون اولیه ثبت احوال در هر شهر نباید نام خانوادگی افراد تکراری می شد. پس آقا روح الله نام خانوادگی مصطفوی (برگرفته از نام پدر) و سید مرتضی و سید نورالدین برخلاف منع قانونی هر دو نام خانوادگی هندی رو انتخاب می کنن…. در جریان جنگ جهانی دوم ( سالای ۱۳۱۷ و ۱۳۱۸ خورشیدی) که سربازان هندی واسه انگلیسیا می جنگیدن رضا شاه که انگار با آلمانا بود با هر چی یادآور انگلیس و هند باشه مخالف بود و بخاطر این حذف آثار هندی و انگلیسی در دستور کار دولت قرار گرفت و کمیسیونی واسه رسیدگی به نام خانوادگی آقا مرتضی و آقا نورالدین در خمین تشکیل شد که رای به تغییر نام هندی داد. آقا مرتضی قبول کرد و «پسندیده»رو پیشنهاد داد و کمیسیون قبول کرد ولی آقا نورالدین از رای کمیسیون اطاعت نکرد.

– ساواک بعدا درصدد برآمد از نام خانوادگی «هندی» علیه امام سوء استفاده کنه اما به نتیجه مورد نظر نرسیدن.

– امام خمینی پس از برگشت به ایران و بعد از یه ماه که از تهران به قم رفتن، پس از دو سال و نیم این امکان رو پیدا کردن که بر مزار داداش حاضر شن.

باشگاه خبرنگاران