ج
ما به ناخن تار و پود جسم از هم کندهایم | خواه تار سبحه گردان خواه زلف چنگساز (۲۹۷، ۹) |
جسم مشبه و تار و پود از لوازم مشبهٌبه محذوف است.
به ناخن ریشهی جان می کنم از هم خوشا دستی | که گاهی چنگ در زلف نگاری شانه میسازد (۲۴۹، ۴) |
جان مشبه و ریشه از لوازم مشبهٌبه محذوف است.
۴-۴-بخش سوم، تشخیص
تشخیص که به آن جاندار انگاری نیز گفته میشود آرایه و صورت خیالی است که رفتار انسان و یا موجودات به اشیا نسبت داده میشود مانند ابر گریست و یا گل خندید «اکثر تشخیصهای نظیری نیشابوری محصول اسنادهای مجازی است یعنی همان تشخیصی که در دوره اول شعر فارسی رواج بیشتری داشته است اما با این تفاوت که در آنجا صفات انسانی بیشتر به عناصر مادی و طبیعت اسناد داده میشده است و در اینجا به عناصر ذهنی فراوانی اسنادهای مجازی و گریز از تجریدسازی اسمی موجب شده است که نوعی پویایی و تحرک در تصاویر او ایجاد گردد و ویژگی تزاحم و تراکم تصویر که بر شعر این عصر غلبه کرده و تصاویر را از حرکت باز داشته است در شعر او کمتر یافته شود»، (حسن پور آلاشتی، ۱۳۸۴: ۸۰).
اما دکتر شفیعی کدکنی در مورد تشخیص میگوید: «در شعر همهی شاعران نمونههای آن را میتوان یافت. به عنوان یک اصل عام در سبک شناسی شعر فارسی، میتوان گفت که حرکت تصویرهای برخاسته از تشخیص از سادهترین نوع به سوی پیچیدهترین نمونهها و از بسامدهای اندک به سوی بسامدهای بالا، خط سیری است که شعر فارسی از آغاز تا بیدل پیموده است … تشخیص از لوازم طبیعی شعر همهی زبانهاست ولی با این خصوصیات و با این حد از تجرید از ویژگیهای عمومی سبک هندی است.» (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۱: ۶۰)
مفاهیم انتزاعی و درونی چون عشق، جنون، کرشمه، غم خونخوار، چراغ از جرأت، حسن از خواب جنبیدن همه مفاهیم انتزاعی است در تأکید سخن دکتر آلاشتی باعث تحرک و پویایی آن شده است. تشخیص با ۱۴۸ مورد تکرار ۹ درصد کل آرایههای بیانی را به خود اختصاص داده است. نمونههایی از تشخیص در شعر نظیری نیشابوری:
بدیهه سنج نظیری اگر تو خواهی بود | شکر فروش کنی طوطی شکرخا را (۴، ۹) |
طوطی شکرخا شکر فروشی کند تشخیص است.
روزی که رخ نمود به ما کار داشت عشق | ز اوّل حوالهی دگران شد نصیب ما (۱۰، ۳) |
عشق با کسی کار داشته باشد تشخیص است.