سطح سوم، ایدئولوژی همه فهم است و متوجه توده های مردم است. برای ایجاد انگیزه در توده های مردم و بسیج آنها کاربرد دارد».( اخوان منفرد ،۱۳۸۱ : ۸۵ )
سومین سطح ایدئولوژی که ماهیتی عامه فهم دارد ،قدرت انگیزش را به انقلابیون و حامیانش تزریق می نماید. بدینگونه که ایدئولوژی برای ساده کردن و تصریح و فهم واقعیتهای مبهم و پیچیده از بین داده ها آنچه را که می خواهد برمی گزیند و عمل سیاسی را تسهیل می کند.
ایدئولوژی هرچند مبهم به منازعه انقلابی جهت و معنا می بخشد و کار ویژه اساسی آن در چنین منازعه ای ، انتقال معنایی مشترک به گروههای مختلف برای بسیج آنهاست.برخی تحلیلگران ایدئولوژی انقلابی مانند«ژرژ سورل» ، «قدرت انگیزشی ایدئولوژی را ناشی از خصلت افسانه پردازی آن می دانند.» ( محمدی ، ۱۳۷۸ :۵۵ )در هر صورت یک ایدئولوژیک انقلابی بالاترین درجه تکامل یک ایدئولوژی است.« بدون ایدئولوژی مشترک ، گروه های پراکنده اجتماعی هرگز قادر به اتحاد با یکدیگر نیستند. اگر ایدئولوژی انقلاب همگانی تر و قابلیت قبول و درک وسیع تری پیدا نماید می تواند از محدوده میدان خود فراتر رفته و سایر گروههای اجتماعی را به خود جلب نماید و در نهایت ایدئولوژی رقیب را از صحنه خارج کند.»( عالم ،۱۳۷۸ : ۱۱ – ۷۸ )
در شرایط و وضعیت انقلابی« ایدئولوژی عمل سیاسی را هدایت، پشتیبانی ، محدود و متحقق می کند و در عین حال به مثابه بزرگترین نیروی محرک عمل سیاسی توده ها به کار می رود. رهبران به کمک ایدئولوژی به رهبری خود مشروعیت می بخشند و حکمرانی خود را به صورت اقتدار در می آورند. ایدئولوژی دارندگان را به توضیح ،توجیه و سامان بخشی به شرایط موجود توانا می کند .از این رو ایدئولوژی در دست طبقه حاکم ابزاری بالقوه برای تحکیم و تثبیت قدرت حکومت است. بعلاوه اینکه موجب یکپارچگی و وحدت نیز می شود.» ( عیوضی ،۱۳۷۸ : ۱۱ – ۷۸ ) هر جا ایدئولوژی باشد کشاکش و تضاد سیاسی را باید بر حسب ایدئولوژی پذیرفته شده حل و رفع کرد.
در جمهوری اسلامی توجه به ویژگی منحصر به فرد انقلاب اسلامی که عمدتاً بر اساس ایدئولوژی اسلام انقلابی استوار بوده تا حدودی ایران را از دیگر واحدهای سیاسی مستثنی ساخته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحت تأثیر تمایلات شدید ایدئولوژی و عقیدتی«مردم علاوه بر مشارکت ، هزینه جانی زیادی برای انقلاب پرداختند که این موجب عمیق تر شدن پیوند آنها با انقلاب و در واقع همسویی و انسجام بیشتر شد زیرا بر اساس نظریه«تانتر» و «میدلارسکی» هرچه تعداد کشته شدگان در یک انقلاب بیشتر باشد ،ریشه آن انقلاب قوی تر می شود.»( خمینی،۱۳۶۲،ج ۱۶: ۶۸ )
با مروری کوتاه بر کلام رهبری کاریزمایی-الهی انقلاب اسلامی، ایدئولوژی انقلابی را که غالباً ملهم از انقلاب گری شیعی ایرانیان بود می توان در تاکیدات و سفارشات امام خمینی (ره) بهتر شناخت:
«‌‌‍[اکنون در سومین سالگرد پیروزی انقلاب] با پیشگویی های قشرهای غیرآشنا با اسلام و مردم دلیر ایران، باید جمهوری اسلامی بیش از دو سال از شکست خود را پشت سر گذاشته باشد. این کوردلان که از قدرت ایمان و تحولی که در ملت ایران پیدا شده خبری ندارند و ارزشها را در دیده های مادی خلاصه می کنند. ناچار گرفتاری های پس از انقلاب ایران آنها را به این نتیجه رسانده بود که در جمهوری اسلامی پس از چند ماه سرنگون خواهد شد».( همان: ۲۱۹ )
«جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائیل نیست …جنگ ما،جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور. این جنگ سلاح نمی شناسد . این جنگ محصور در مرز و بوم نیست. این جنگ، جنگ عقیده است . جنگ ارز های اعتقادی – انقلابی علیه دنیای کثیف زر و پول و خوشگذرانی است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمی هاست».( روزن ،۱۳۷۹ : ۱۷ )
بازخوانی جلوه های ایدئولوژیک انقلاب اسلامی که در رفتار انقلابی رهبران و توده های انقلابی تجلی یافت احتمالاً اصول و مبانی زیر را در بعد تأثیر و نقش ایدئولوژی انقلابی در تدبیر و تحدید بحرانهای دهه اول به نمایش می گذارد:
۱- ایدئولوژی ،مهمترین عامل گسترش توان دفاعی یک کشور محسوب می شود . یک تصمیم گیرنده که تحت تأثیر ایدئولوژی تصمیم گیری می کند اغلب خواسته های مادی مبتنی بر عقلانیت ابزاری در ذهن او جایی ندارد. خود را همواره بدهکار مکتب آرمانی خویش می داند و برای خود هویتی مستقل از نظام سیاسی حاکم و رهبر آن نمی شناسد. این در حالی است که این خصلت در کشور ، ایدئولوژی را به تمام اقشار جامعه که کشورشان با یک بحران روبرو شده است سرایت داده و فراگیر می شود، بدین گونه است که اقداماتی همچون بسیج سیاسی مردمی نیز امکان پذیرمی گردد. ایدئولوژی انقلابی در جمهوری اسلامی بحرانی همچون جنگ ایران و عراق را تبدیل به یک نبرد عقیدتی کرد که رهبر کاریزمای انقلاب نیز از این بحران که ظاهراً یک تهدید صرف- سرنگونی جمهوری اسلامی – به نظر می رسید همچون فرصتی مناسب برای تحکیم و تثبیت نظام سیاسی بهره گرفت.
۲- ایدئولوژی انقلابی، از مواردی محسوب می شود که در محاسبات معمول و معقول دنیای معاصر نمی گنجد. بنابراین در هر یک از بحران هایی که یک طرف آن جمهوری اسلامی بود علاوه بر غافلگیری طرف های دیگر بحران، اتخاذ راهکار مناسب جهت مقابله با آن از سوی بازیگران بحران امکان پذیر نبود.
۳- ایدئولوژی به مثابه بزرگترین نیروی محرک عمل سیاسی توده ها به کار می رود . دردهه نخست حیات جمهوری اسلامی توان فزاینده ایدئولوژی انقلابی شیعی عامل اساسی در بسیج سیاسی مردم، وحدت بخشی توده هایی با سلایق متفاوت ، اطاعت پذیری رضایتمندانه مردم و مشروعیت سیاسی حاکمان نظام به ویژه رهبری کاریزما محسوب می گردد. به علاوه اینکه رهبری انقلاب با بهره گیری از ایدئولوژی انقلابی احساسات و باورهای درونی مردم را درراستای اهداف نظام سیاسی به کار گرفت.
۴- « از آنجا که قیام ایرانی ها بیش از هر چیز یک«انقلاب فرهنگی» به نظر می رسد بر شدت تقویت بنیان های ایدئولوژیک آن افزوده شده است.« در شرایطی که تب ایدئولوژیک انقلاب بالا رود وضعیتی را به وجود می آورد که«سیاست عادی» مانند تهدید،مذاکره، چانه زنی برای گرفتن و دادن امتیازها کارگر نیست»( طلوعی ،۱۳۷۷ : ۲۲۲ ) در نتیجه از یک جهت خصیصه بحران زایی انقلاب فعال می گردد اما از جهتی دیگر چون که رفتار دولت انقلابی قابل پیش بینی نیست باعث می گردد که طرف های بحران همواره محتاطانه به اتخاذ رفتار و راهکارهای خود بپردازند.
۵- وجود باورهای عمیق به ایدئولوژی انقلاب اسلامی علاوه بر آن که سبب تشدید مشروعیت نظام سیاسی شده بود،پیامدهای ناگوار و هزینه بردار بحران های انقلاب را برای توده های معتقد و انقلابی قابل تحمل می نمود از این رو تداوم بحران های انقلاب نه تنها با مخالفت توده ها مواجه نشده بلکه حمایت آنان را نیز در پی داشت.
۶- دربعدتصمیم گیری نیز رهبران می توانندبه کمک ایدئولوژی ،تعهد رادرجامعه ارتقاءبخشندکه درچنین شرایطی تصمیمات یک رهبر از سوی پیروان متعهد،مطاع محض خواهد بود.
۷- «حکومت هایی که مبتنی بر ایدئولوژی خاصی هستند معمولاً کار خود را با قدرت آغاز می کنند زیرا قشر نیرومندی از جامعه که تحت تأثیر ایدئولوژی حاکمان وقت قرار گرفته و موجبات روی کار آمدن آنها را فراهم کرده اند تا مدتی پشتیبان حکومت هستند و رهبران خود را در راه رسیدن به هدف هایشان یاری می نمایند». شروع و تداوم قدرتمندانه حیات سیاسی نظام های انقلابی از جمله جمهوری اسلامی عوامل و عناصر را می طلبد که از انسداد قدرت در این گونه نظام ها جلوگیری نماید. در تدبیر بحران های انقلاب اسلامی عمدتاً از آن به عنوان فرصت در این جهت بهره برداری می شود.
۸- در نهایت اینکه ایدئولوژی اسلام انقلابی که اساس سیاست امنیتی ایران قرار گرفته بود (در دهه اول) همانند شمشیر دو لبه ای عمل می کرد که از یک سو نگرانی سایر کشورها را در پی داشت و حالت تهدیدزایی پیدا می کرد و از سوی دیگر با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی و لزوم حفظ آن بدون از دست دادن ایدئولوژی انقلابی بهترین راه ممکن برای حفظ موجودیت انقلاب و کشور در خلال بحران های مهلک دهه اول بود.
مدل تحلیلی تصمیم گیری امام خمینی (ره):
الگوی تصمیم گیری کاریزمایی – الهی حضرت امام خمینی (ره) را می توان ترکیبی از مدل تحلیلی شیلینگ و مدل اسلامی دانست که در این الگو ایشان با تکیه بر آیه شریفه : وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ (سوره مبارکه ال عمران آیه ۱۵۹) با مشورت با کارشناسان و خبرگان فن ، توکل بخدا ، بهره گیری از امدادهای غیبی و نهایتا خطر پذیری و ریسک ،اقدام به تصمیم گیری در امور مختلف و در بحرانهای دهه اول انقلاب اسلامی می نمودند.
با توجه به موارد فوق الگوی تصمیم گیری حضرت امام خمینی (ره) بشرح ذیل می باشد.
چهارچوب نظری تحقیق:
تعریف بحران: بحران ها پدیده هایی بسیار پیچیده و گوناگونند. کاملاً با یک چهرگی بیگانه اند. سریع حادث می شوند. سریع اشاعه می یابند و سریع تخریب می کنند. در اولویت ها و فوریت های تصمیم گیری واحدهای ملی سکنی می گزینند. مرز بین واقعیت و غیر واقعیت را کدر می کنند و اطلاعات را به زیر پرده کشیده و چهره ای مشوش و مخدوش از آن به نمایش می گذارند و اذهان و ابدان نخبگان را به سخره خود می گیرند.( برچر ،۱۳۸۲ ، ج۱ :۳۲ .)
هلستی در تعریفی از بحران این چنین می گوید :بحران عبارت از موقعیتی است که تهدیدی غیر منتظره متوجه ارزشهای حیاتی شده وزمان تصمیم گیری محدود است.آناتول راپرت نیز تعریف خود را از بحران این چنین بیان می کند:«وضعیتی است که در آن فرایند دگرگونی در نظام ،به شکلی است که استواری وتعادل نظام به شدت وبه نتیجه ای نا مطمئن به خطر می افتد وضرورت اقدام سریع برای ایجاد نظم مجدد احساس می شود.(حسین زاده جاغرق،۱۳۹۱: ۲۶۳).
مهم ترین بحرانهای دهه اول انقلاب اسلامی عبارتند از: بحران تسخیر لانه جاسوسی امریکا،بحران اختلاف حزب ا… ولیبرالها وجنگ تحمیلی،که این بحرانها با مدیریت ودرایت رهبری کاریزمای انقلاب تحدید وکنترل گردید. در بررسی به عمل امده در این پژوهش مهمترین عوامل موثر در مدیریت این بحرانها عبارت بوداز:
۱-توکل به خدا:منظور از توکل سپردن کارها به خدا، و اعتماد بر لطف اوست، زیرا «توکل‏» از ماده «وکالت‏» به معنى انتخاب وکیل نمودن و اعتماد بر دیگرى کردن است، بدیهى است هر قدر وکیل توانایى بیشتر و آگاهى فزون‏تر داشته باشد شخص موکل احساس آرامش بیشترى مى‏کند، و از آنجا که علم خدا بى پایان و تواناییش نامحدود است هنگامى که انسان توکل بر او مى‏کند آرامش فوق‏العاده احساس مى‏کند، در برابر مشکلات و