نهادها و مقامات تصمیم ساز و استراتژی پرداز در دوره زمانی این پژوهش را در فرایند تدبیر بحران ها بررسی می نماییم.
۲-۵-۳-رهبری در انقلاب اسلامی
رهبری در انقلاب اسلامی یک رهبری ممتاز و دینی مبتنی بر آموزه های قرآنی و اسلام است که در مکتب تشیع از آن به امامت یاد می شود و در عصر غیبت به اعتقاد اغلب فقهای شیعه از جمله حضرت امام خمینی (ره) ولی فقیه عهده دار شوون حکومتی وسیاسی جامعه می باشد. در ادبیات علوم سیاسی معمولاً «رهبری» با «انقلاب» عجین شده است . دانشمندان سیاسی هر جا به تحلیل و بررسی انقلاب های جهان روی آورده اند تأثیرات عظیم رهبری را مطلبی غیر انکار دانسته اند. ویژگی های شخصیتی رهبران با موفقیت ها و شکست های آنان، رابطه آنان با محیط اجتماعی خود و فعالیتهای تصمیم گیری آنان مربوط است. نقش، جایگاه و تأثیر عمیق و گسترده در انقلاب ها و بحران ها همسطح و همپایه روح هر انقلاب قرار می گیرد. شاید با اندکی تسامح بتوان «رهبری» را«مدیریت انقلاب» نامید. باتوجه به ماهیت انقلاب ها- چندگانگی هویت های متشکله انقلاب – عنصر رهبری به عنوان ناظر و هماهنگ کننده از ارکان سیاسی انقلاب به شمار می رود. از مهمترین ویژگیهای رهبری در یک نظام سیاسی این است که تمرکز در مدیریت انقلاب ایجاد می نماید و این به رهبر امکان می دهد تا امور را رهبری نماید. به تعبیر افلاطون رهبر سیاسی نقش ناخدای کشتی را در دریای ناآرام بازی می کند که در پی هدایت کشتی به ساحل امن است. رهبر نیز نظام سیاسی را در شرایط آشفته به سوی اهداف خاصی رهبری می کند. این شرایط آشفته می تواند انقلاب ،بحران یا شرایط بی ثباتی ناشی از اعتراض های عمومی و نهادهای ضعیف و… باشد.« رهبران سیاسی در واقع زمانی می توانند به اهداف سیاسی خود دست یابند که بعضی از ویژگی های شخصی با عوامل از شرایط سیاسی همچون ارتباط رهبر و پیروانش ،ماهیت نظام سیاسی ، انقلاب و شدت بحرانی که جامعه دستخوش آن است ترکیب شوند. هر چند که این فرصت ها و محدودیت ها از جامعه ای به جامعه دیگر تفاوت می کند و نسبی است».( چارلز اف .و دیوید ای،۱۳۸۰: ۴۱۷)
تمرکز در مدیریت بحران به رهبری امکان می دهدکه تا امور را رهبری کند . اختلافات بیهوده را به حداقل برساند و کوشش های واحدهای مختلف را هماهنگ سازد و در عین حال اعتبار و پایداری و مقاومت در برابر تهدیدات وضعیت های بحرانی را به حداکثر برساند. عوامل متعددی که ممکن است ناشی از خصوصیت فردی یک زمامدار و رهبر مانند شجاعت، ایمان و اتکای به نفس باشد و یا از موضع و مقام سیاسی یک گروه ،حزب یا دولت نشأت می گیرد در این امر دخیل است. «یکی از راه ها و شاید راه اصلی درک چگونگی و علت بروز سیاست های خاص محتملاً از طریق درک ویژگی ها و صفات تشخیص رهبرانی است که آن سیاست ها را تدوین می کنند کاربرد این نگرش در مورد خاص مطالعه انقلاب است. راه فهم علت اینکه چرا انقلاب های مختلف ویژگی های معینی را به خود می گیرند. از طریق درک عوامل برانگیزاننده رهبران آن جنبش های انقلابی است و این عوامل ممکن است صفات شخصیتی معینی باشند».( استانفورد کوهن ، ۱۳۷۴ : ۱۱۵)
یکی ازخصایص برجسته تدبیر بحران ها در محیط ناشی از انقلاب این است که با امتزاج انقلاب و بحران های درون آن بر نقش و تأثیر رهبری انقلاب افزوده می گردد چرا که اعضای جامعه و نهادهای مختلف آن « در شرایط انقلاب، جنگ و بحران ، رهبری می شوند نه اداره».( عابدی جعفری،۱۳۷۷: ۱۵ ) بی تردید شناخت دقیق و عمیق ماهیت و محتوای نهضت ها تا حد زیادی به بررسی هویت سیاسی – فرهنگی و نیز اندیشه وعمل رهبران آن بستگی دارد زیرا بدون حضور رهبران حرکت های اعتراض آمیز توده ها حداکثر به شورش های کور مبهم و بی سرانجام منجر می شود. گذشته از این رهبران اهداف و آرمان های انقلاب را روشن می کنند. مبانی فکری و مکتب سیاسی آن را بنیاد می نهد. وضع موجود را از اساس نفی و از آینده ای مطلوب سخن می گویند و با بسیج توده ها تا دگرگونی کامل مناسبات مستقر پیش می روند.
«در واقع پیامبر انقلابی نمایانگر عصر بحران های عظیم تعالی و توسعه و سرخوردگی های وسیع می باشند. رهبرانی با این اوصاف لازمه حرکت انقلاب در مراحل تکوین ،تداوم، پیروزی و مرحله استقرار نظام سیاسی جدید برآمده از انقلاب است».انقلاب مسیر طولانی را شامل می شوند و در روند این مسیر با فراز و نشیب و حوادث و موانع مختلف مواجه می شود که می بایست نسبت به هر یک از آنها برخوردی مناسب داشته باشد در غیر این صورت چه بسا انقلاب با ناکامی و شکست مواجه شود.« در این هنگام باید انقلاب از رهبری آگاه،توانمند و مدیر برخوردار باشد تا بتوانند در هر مرحله با توجه به شرایط و مقتضیات موجود تصمیم لازم و بهنگام اتخاذ نماید و از امکانات موجود استفاده مطلوب را به عمل آورد».( اکبرزاده ، ۱۳۸۰ :۹ – ۱۲)
حضور امام (ره) در دوره قبل از پیروزی باعث می شود که از ستیزش گروه های انقلابی با یکدیگر جلوگیری نماید و برای بسیج انقلابی مردم این رهبر است که اهداف جنبش را مشخص می سازد و برای رسیدن به این اهداف ایجاد یگانگی و سازماندهی می نماید اما این فقط بخش کوچکی از مأموریت طولانی رهبران انقلاب هاست.با پایان یافتن وضعیت دو قطبی در انقلاب ائتلاف قطب انقلابی از هم پاشیده و گروه های متحد دیروز ،امروز در مقابل یکدیگر قرار می گیرند. به این ترتیب با پیروزی انقلاب وضعیت و شرایط انقلابی خاتمه نمی یابد، بلکه با ویژگی های جدید ادامه می یابد. از این رو«رهبران انقلابی در مقام برخورد با اتفاقات جدید چاره ای جز اتخاذ شیوه های نو ندارند. به باور «کرین برینتون»: «هر چه شکاف میان واقعیت و آرمان در دوره بحرانی پهناور و وسیع باشد رهبر می تواند با آسودگی از آن گذر کند. او در این لحظه بهترین بهره را از هر دو جهان دارد. می تواند سخنان ارضاءکننده ،مجاب کننده،انتزاعی و گیرایی که در انقلاب ها چنان قدرت جادویی بر گروه های وسیع انسان ها دارند را به کار گیرد.»( برینتون ، «۱۳۶۲ :۱۸۷)
نکته مهم دیگری که در مورد پدیده رهبری باید مورد توجه قرار داد این است که کدام رهبر سیاسی در پروسه تحکیم قدرت حکومت در یک وضعیت انقلاب اجتماعی برنده خواهدشد؟«تدا اسکاچپول»معتقد است که «در این زمینه باید پرسید که کدام رهبر دارای منابع سیاسی مناسب در شرایط سیاسی مشخص است و یا اینکه کدام یک ساده تر می توانند به چنین منابعی دست یابند. در ایران پس از سقوط شاه نیز دقیقاً روحانیون رادیکال بینادگرای شیعه بودند که در رأس آنها آیت ا… خمینی قادر به دستیابی به منابع لازم بودند که به عنوان معماران حکومت جدید به پیروزی نائل آیند».( اسکاچپول ، ۱۳۷۷ : ۲۰۹ ) برخی از منابع موجود برای رهبران روحانی منابع فرهنگی بودند مثلاِّّ:نقش امام خمینی (ره) به عنوان یک کانون مرکزی برای رهبری انقلابی «پژواکی از انتظار مداوم مردمی برای ظهور دوباره امام دوازدهم را درخود داشت». دیگر منابع برای تمامیت رهبری انقلابی مشخصاِّ ایدئولوژیک بودند که از تفاسیر سیاسی اسلام و نقش رهبری روحانیون سرچشمه می گرفتند. به نظر می رسد که مهمترین نکته ای که از تحلیل روند حوادث پس از پیروزی انقلاب اسلامی حاصل می شود این باشد که امام خمینی (ره) تنها کسی بود که اقتدار لازم برای کنترل کشور را در چنین وضعی داشت.
در فرآیند انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) تنها فردی بود که توانسته بود ایده آل ترین و موفق ترین نوع رهبری انقلاب که در آن سه چهره رهبری- ایدئولوگ ، بسیج گر و معمار –در یک نفر جمع می شود را به تنهایی کسب نماید و نوعی اجماع سیاسی گروه های مختلف را جلب کند. این امر علاوه برآن که استعداد و ظرفیت فوق العاده ای را می طلبد باعث می گردد که از هزینه و پیامدهای ناگوار اجتماعی دست به دست شدن قدرت بین رهبران انقلاب جلوگیری شود.( اسکاچیول ، ۱۳۷۶ : ۱۹۳ )
تثبیت رهبری امام خمینی (ره) در جریان انقلاب باعث شد که بعد از پیروزی انقلاب خلأ قدرت ناشی از سقوط شاه به وجود نیاید. خلأ قدرتی که ممکن بود اختلافات خونینی را بین گروه های سیاسی را در پی داشته باشد. در حقیقت ؛ «خمینی ، انقلاب و انقلاب ، خمینی بود. نحوه زندگی بی آلایش وی در کنار سیاست های مبارزاتی ، رهبری قاطع ، پذیرش خشونت انقلابی از سوی وی و نبوغ او در برقراری ارتباط با طبقات پایین تر وی را به شکل مظهر نماد انقلاب درآورد». ( میلانی ،۱۳۸۱ : ۲۶۵ ) یکی از پیامدهای مثبت قدرت رهبری امام خمینی (ره) این بود که رهبر کاریزمایی-الهی انقلاب اسلامی توانست به پشتوانه این قدرت و حمایت توده ها به رویارویی با بحران این دوره بپردازد.
در انقلاب اسلامی رهبر، سمبل مفهوم رهبری به عنوان یک اصل اعتقادی است و یکی از ارکان نهضت محسوب می شود. در دیگر انقلاب ها رهبر یک فرد صادق و با اراده زبردست است ولی در انقلاب اسلامی به جز این،یک رهبر دینی و معنوی هم هست.«بعد معنوی و دینی رهبری امام (ره) باعث شد رهبری ایشان فراتر از کلیه گیرودارهای سیاسی جریان یافت تا بدانجا که نه تنها تحت تأثیر جنگ قدرت در بعد از پیروزی قرار نگرفت بلکه به عنوان یک مافوق قدرت به همه آنها پایان داد و جامعه را از تشنج و بن بست بدر آورد.»( مسجد جامعی ،۱۳۶۱ : ۱۸۴ – ۱۸۶ )
در دوره پس از پیروزی انقلاب مهمترین نقش و تأثیر رهبری امام خمینی(ره) در مقابل مدیر و معمار نظام جمهوری اسلامی متبلور گردید که تلفیق خصوصیات و ویژگی های شخصیتی ایشان با شرایط محیط انقلاب در تحکیم این نقش و جایگاه تأثیر بسزایی بر جای گذاشت. به علاوه اینکه در انقلاب اسلامی «رهبری مذهبی» و «رهبری انقلابی» با هم عجین شده و در چنین جایگاهی بود که رهبر انقلاب برای بنیانگذاری نظام جدید و تحکیم و نهادینه کردن پایه های قدرت آن به بهره برداری از فرصت ها و تهدیدات بحران های پیش روی نظام پرداخت.
امام خمینی(ره) از مقام و موقعیت یک رهبر بنیانگذار «انقلاب را از بن بست ها، مهلکه ها، پرتگاه ها و خطر نجات داد و با نبوغ عالی و استعداد ویژه خود سکان هدایت جامعه انقلابی را به دست گرفت و با کشف عوامل شکست و دشواری ها و تحمل ضربه ها بر جامعه خویش و بر تقدیر تاریخی ملت خویش چیره گشت».( اکبرزاده ،۱۳۸۰ : ۲۵۶ ) امام خمینی (ره)از آغاز نهضت ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران و حتی در بدترین شرایط سیاسی ـ امنیتی در اوج بحرانهای مختلف ،تسخیر لانه جاسوسی،اختلاف حزب الله ولیبرالها وجنگ هشت ساله‌ی عراق علیه ایران که از حاکمیت عراق از حمایت کامل نظام سلطه برخوردار بود، توانست بحرانهای پدید آمده را مدیریت و آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران را دنبال و به شکل بالنده به پیش ببرد.
اینک سوال این است که این امر چگونه و با