عَجَباً لِابْنِ النَّابِغَهِ، انشائی است.
یَزْعُمُ لِأَهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِیَّ دُعَابَهً وَأَنِّی امْرُؤٌ تِلْعَابَهٌ أُعَافِسُ وَأُمَارِسُ. غرض لازم الفائده است. امام(ع) قصد دارند که بگویند من از این سخنان یاوه و دروغ باخبر هستم.
لَقَدْ قَالَ بَاطِلًا وَنَطَقَ آثِماً أَمَا. غرض فائدۀالخبراست.
وَشَرُّ الْقَوْلِ الْکَذِبُ. غرض تحذیر است. امام مردم را از دروغ برحذر میدارد.
إِنَّهُ لَیَقُولُ فَیَکْذِبُ وَیَعِدُ فَیُخْلِفُ وَیُسْأَلُ فَیَبْخَلُ وَیَسْأَلُ فَیُلْحِفُ وَیَخُونُ الْعَهْدَ وَیَقْطَعُ الْإِلَّ فَإِذَا کَانَ عِنْدَ الْحَرْبِ فَأَیُّ زَاجِرٍ وَآمِرٍ هُوَمَا لَمْ تَأْخُذِ السُّیُوفُ مَآخِذَهَا فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ کَانَ أَکْبَرُ مَکِیدَتِهِ أَنْ یَمْنَحَ الْقَرْمَ سَبَّتَهُ. غرض تحقیر است. امام(ع) با بیان اوصافی از عمر و عاص، قصد دارد حقارت و پستی این شخص را بیان کند و به مردم بفهماند که شما به سخن چندین شخص پست گوش میدهید و از او پیروی میکنید.
أَمَا وَاللَّهِ إِنِّی لَیَمْنَعُنِی مِنَ اللَّعِبِ ذِکْرُ الْمَوْتِ. غرض فائدۀالخبر است.
وَإِنَّهُ لَیَمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْیَانُ الْآخِرَهِ إِنَّهُ لَمْ یُبَایِعْ مُعَاوِیَهَ حَتَّى شَرَطَ أَنْ یُؤْتِیَهُ أَتِیَّهً وَیَرْضَخَ لَهُ عَلَى تَرْکِ الدِّینِ رَضِیخَهً. غرض تحقیر است. امام(ع) با بیان این مطالب حقارت عمر و عاص را نشان میدهد. و این که او آنقدر حقیر است که به خاطر پول، دین خود را هم میفروشد.
۴-۳۷ ۰خطبه ۸۵:
وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ. الْأَوَّلُ لَا شَیْءَ قَبْلَهُ. وَالْآخِرُ لَا غَایَهَ لَهُ. لَا تَقَعُ الْأَوْهَامُ لَهُ عَلَى صِفَهٍ وَلَا تُعْقَدُ الْقُلُوبُ مِنْهُ عَلَى کَیْفِیَّهٍ وَلَا تَنَالُهُ التَّجْزِئَهُ وَالتَّبْعِیضُ. وَلَا تُحِیطُ بِهِ الْأَبْصَارُ وَالْقُلُوبُ.
و منها: فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللَّهِ بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ. وَاعْتَبِرُوا بِالْآیِ السَّوَاطِعِ وَازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ وَانْتَفِعُوا بِالذِّکْرِ وَالْمَوَاعِظِ. فَکَأَنْ قَدْ عَلِقَتْکُمْ مَخَالِبُ الْمَنِیَّهِ. وَانْقَطَعَتْ مِنْکُمْ عَلَائِقُ الْأُمْنِیَّهِ وَدَهِمَتْکُمْ مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَالسِّیَاقَهُ إِلَى الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ ﻓَ «کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَشَهِیدٌ». سَائِقٌ یَسُوقُهَا إِلَى مَحْشَرِهَا وَشَاهِدٌ یَشْهَدُ عَلَیْهَا بِعَمَلِهَا .
و منها فی صفه الجنه؛
دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلَاتٌ. وَمَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ. لَا یَنْقَطِعُ نَعِیمُهَا وَلَا یَظْعَنُ مُقِیمُهَا. وَلَا یَهْرَمُ خَالِدُهَا. وَلَا یَبْأَسُ سَاکِنُهَا.
و گواهی میدهم که خدایی نیست جز خدای یکتا، آغاز، اوست که پیش از او چیزی نیست، و پایان همه اوست که بینهایت است، پندارها برای او صفتی نمیتوانند فراهم آورند، و عقلها از درک کیفیت او درمانده اند، نه جزئی برای او می توان تصور کرد و نه تبعیض پذیر است و نه چشمها و قلبها میتوانند او را به درستی فرا گیرند.
و از این خطبه است: ای بندگان خدا! از عبرتهای سودمند پند پذیرید، و از آیات روشنگر عبرت آموزید. و از آنچه با بیان رسا شما را ترساندهاند، بپرهیزید، و از یادآوریها و اندرزها سود ببرید، آن چنان که گویا چنگال مرگ در پیکر شما فرورفته، و رشته آرزوها و دلبستگیها قطع گردیده و سختیهای مرگ و آغاز حرکت به سوی قیامت به شما هجوم آورده است. آن روز که(همراه هر کسی گواه و سوق دهندهای است) سوق دهنده که تا صحنه رستاخیز او را می کشاند، و شاهدی که بر اعمال او گواهی می دهد.
و از این خطبه است در وصف بهشت:
در بهشت، درجاتی از یکدیگر برتر، و جایگاههایی گوناگون و متفاوت وجود دارد که نعمتهایش پایان ندارد، و ساکنان آن هرگز خارج نگردند، ساکنان بهشت جاوید، هرگز پیر و فرسوده نگردند، و گرفتار شدائد و سختیها نخواهند شد.(دشتی؛ ۱۳۷۹: ۱۴۴).
غرض از بخش اول این خطبه مدح پروردگار است. امام(ع) با بیان صفات خداوند که تنها مختص به او میباشد به مدح پروردگار میپردازند. جملات همچون «الْأَوَّلُ لَا شَیْءَ قَبْلَهُ وَالْآخِرُ لَا غَایَهَ لَهُ»
بخش دوم دارای جملاتی همچون: «وَانْتَفِعُوا بِالذِّکْرِ وَالْمَوَاعِظِ» میباشد که بیشتر جنبهی امری دارد و امام(ع) مردم را نصیحت و ارشاد میکند که خود را آماده روز رستاخیز میکند.
بخش سوم غرض فائدۀالخبر است چرا که بیان ویژگیهایی از بهشت مثل: «دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلَاتٌ وَمَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ» میپردازد و گویا این که امام(ع) قصد دارند مردم را به عمل نیک تشویق کنند چرا که در ازای اعمال صالح چنین بهشتی وجود دارد.
۴- ۳۸ ۰خطبه ۸۶:
قَدْ عَلِمَ السَّرَائِرَ. وَخَبَرَ الضَّمَائِرَ. لَهُ الْإِحَاطَهُ بِکُلِّ شَیْءٍ. وَالْغَلَبَهُ لِکُلِّ شَیْءٍ وَالْقُوَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ.
فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُ مِنْکُمْ فِی أَیَّامِ مَهَلِهِ قَبْلَ إِرْهَاقِ أَجَلِهِ وَفِی فَرَاغِهِ قَبْلَ أَوَانِ شُغُلِهِ. وَفِی مُتَنَفَّسِهِ قَبْلَ أَنْ یُؤْخَذَ بِکَظَمِهِ وَلْیُمَهِّدْ لِنَفْسِهِ وَقَدَمِهِ. وَلْیَتَزَوَّدْ مِنْ دَارِ ظَعْنِهِ لِدَارِ إِقَامَتِهِ. فَاللَّهَ اللَّهَ أَیُّهَا النَّاسُ فِیمَا اسْتَحْفَظَکُمْ مِنْ کِتَابِهِ وَاسْتَوْدَعَکُمْ مِنْ حُقُوقِهِ. فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً وَلَمْ یَتْرُکْکُمْ سُدًى وَلَمْ یَدَعْکُمْ فِی جَهَالَهٍ وَلَا عَمًى. قَدْ سَمَّى آثَارَکُمْ وَعَلِمَ أَعْمَالَکُمْ وَکَتَبَ آجَالَکُمْ. وَأَنْزَلَ عَلَیْکُمُ الْکِتَابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَعَمَّرَ فِیکُمْ نَبِیَّهُ أَزْمَاناً حَتَّى أَکْمَلَ لَهُ وَلَکُمْ فِیمَا أَنْزَلَ مِنْ کِتَابِهِ دِینَهُ الَّذِی رَضِیَ لِنَفْسِهِ. وَأَنْهَى إِلَیْکُمْ عَلَى لِسَانِهِ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ وَمَکَارِهَهُ وَنَوَاهِیَهُ وَأَوَامِرَهُ. وَأَلْقَى إِلَیْکُمُ الْمَعْذِرَهَ وَاتَّخَذَ عَلَیْکُمُ الْحُجَّهَ. وَقَدَّمَ إِلَیْکُمْ بِالْوَعِیدِ. وَأَنْذَرَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ فَاسْتَدْرِکُوا بَقِیَّهَ أَیَّامِکُمْ. وَاصْبِرُوا لَهَا أَنْفُسَکُمْ فَإِنَّهَا قَلِیلٌ فِی کَثِیرِ الْأَیَّامِ الَّتِی تَکُونُ مِنْکُمْ فِیهَا الْغَفْلَهُ وَالتَّشَاغُلُ عَنِ الْمَوْعِظَهِ. وَلَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِکُمْ فَتَذْهَبَ بِکُمُ الرُّخَصُ مَذَاهِبَ الظَّلَمَهِ وَلَا تُدَاهِنُوا فَیَهْجُمَ بِکُمُ الْإِدْهَانُ عَلَى الْمَعْصِیَهِ عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ أَنْصَحَ النَّاسِ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُهُمْ لِرَبِّهِ. وَإِنَّ أَغَشَّهُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاهُمْ لِرَبِّهِ. وَالْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ نَفْسَهُ وَالْمَغْبُوطُ مَنْ سَلِمَ لَهُ دِینُهُ. «وَالسَّعِیدُ مَنْ وُعِظَ بِغَیْرِهِ» وَالشَّقِیُّ مَنِ انْخَدَعَ لِهَوَاهُ وَغُرُورِهِ. وَاعْلَمُوا أَنَّ یَسِیرَ الرِّیَاءِ شِرْکٌ وَمُجَالَسَهَ أَهْلِ الْهَوَى مَنْسَاهٌ لِلْإِیمَانِ. وَمَحْضَرَهٌ لِلشَّیْطَانِ. جَانِبُوا الْکَذِبَ فَإِنَّهُ مُجَانِبٌ لِلْإِیمَانِ الصَّادِقُ عَلَى شَفَا مَنْجَاهٍ وَکَرَامَهٍ. وَالْکَاذِبُ عَلَى شَرَفِ مَهْوَاهٍ وَمَهَانَهٍ وَلَا تَحَاسَدُوا فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْإِیمَانَ «کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ» «وَلَا تَبَاغَضُوا فَإِنَّهَا الْحَالِقَهُ» وَاعْلَمُوا أَنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْعَقْلَ وَیُنْسِی الذِّکْرَ فَأَکْذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ، وَصَاحِبُهُ مَغْرُورٌ.
خداوند جهان، نهانها را میداند و از باطنها آگاه است، زیرا او بر همه چیز احاطه کامل دارد و بر تمام اشیاء چیرگی دارد و بر تغییر و تبدیل آنها تواناست. پس هر عملکنندهای از شما مادامی که در این دنیا فرصت دارد و قبل از آن که مرگش فرا رسد باید به عمل پردازد، و در زمانی که آسودگی خاطر دارد، پیش از آن که گرفتار شود به کارهای خیر بپردازد و تا هنگامی که راه نفسش بند نیامده است عبادت و ستایش کند و برای آسودگی خویش و استواری قدمش آمادگی فراهم کند و از این جهان فانی برای سرای باقی خود توشه بیندوزد. مردم از خدا بترسید آنچه را که خداوند در کتابش به شما دستور داده و حقوقی که در نزد شما به ودیعت نهاده است حفظ کنید و رعایت اوامر و نواهی او را داشته باشید زیرا خداوند پاک و منزه شما را بیهوده نیافریده و به خود وا نگذاشته، در نادانی و بدون راهنما، رهایتان نکرده است، بلکه حدود اعمالتان را یقین و وظیفهای که باید انجام دهید به شما آموخت و زمان مرگتان را در لوح محفوظ نوشت، و کتابی که بیان کننده همه چیز است برایتان فرو فرستاد و پیامبرش را زمانی طولانی در میان شما به ارشاد و هدایت مأمور کرد تا آن گاه چنان که قرآن حکایت میکند دین پیامبر و شامل را کامل کرد، همان دینی که مورد رضای اوست و به زبان رسولش به شما اعلام کرد و آنچه را دوست یا دشمن میداشت به وسیلهی وحی و قرآن برای شما توضیح داد، بدون آن که راه عذر و بهانهای را باقی بگذارد حجت را بر شما تمام کرد. شما را از عذاب و کیفر خود، قبل از آن که عقاب سخت قیامت فرا رسد بترسانید. بنابراین این چند روزه باقی مانده از عمر و دنیایتان را دریابید به این منظور نفس خود را به زحمت انداخته صبر پیشه کنید، چه مقدار زمانی که از عمر شما باقی مانده نسبت به مقداری که از زندگی خود، بیهوده از دست دادهاید بسیار اندک و ناچیز است. پس به نفس خود اجازه ندهید که وارد گناه و معصیت شود، چه اگر نفس اجازه گناه یابد، شما را به راه ستمکاری و ظلمت و تاریکی میکشاند و در جلوگیری نفس سهلانگاری نکنید، که گناهان هجوم کرده شما را به مصیبت دوزخ گرفتار میسازند، ای بندگان خدا، پند دهندهترین مردمان به خودش کسی است که فرمانبردارترین آنها نسبت به دستورات پروردگارش باشد و فریبدهندهترین انسانها به خودش آن انسانی است که مصیبتکارترین آنها نسبت به پروردگارش باشد، بنابراین گولخورده کسی است که خود را فریب دهد. و خوشحال و سود برنده شخصی است که خود را فریب ندهد و دینش را سالم نگاه دارد. خوشبخت کسی است که از دیگری پند گیرد، و بدبخت کسی است که فریب هوای نفسش را بخورد. بدانید که کمترین ریا(در عمل) شرک شمرده میشود و همنشینی با هواپرستان فراموشی از ایمان و حضور شیطان را در پی دارد. از دروغ بپرهیزید که انسان را از داشتن ایمان دور میکند. راستگو، بر کرانه نجات و رستگاری قرار دارد و دروغگو بر پرتگاهخواری و هلاکت ایستاده است. بر یکدیگر حسد نورزید، زیرا حسد و بدخواهی(چنان که آتش هیزم را سوخته و از بین برد) ایمان انسان را خورده و نابود میکند. با یکدیگر دشمنی نکرده و نسبت به هم خشمناک نباشید، زیرا دشمنی مانند تیغ سلمانی که موها را میتراشد، خیرات و صله رحم را زدوده و از بین میبرد. بدانید که آرزوی طولانی، عقل را دچار اشتباه و یاد خدا را به فراموشی میسپارد پس آرزوهای طولانی دنیا را دروغ پندارید، زیرا آرزو و فریب و آرزومند فریبخورده بیش نیست.(بحرانی، نوایی یحییزاده، ۱۳۷۵، ۲/۵۹۶، ۵۹۵، ۵۹۴)
غرض از دو خط اول «قَدْ عَلِمَ السَّرَائِرَ وَخَبَرَ الضَّمَائِرَ لَهُ الْإِحَاطَهُ بِکُلِّ شَیْءٍ وَالْغَلَبَهُ لِکُلِّ شَیْءٍ وَالْقُوَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ» تنبیه است. امام(ع) با بیان صفات خداوند همچون احاطه کامل بر همه چیز مردم را هشیار و آگاه میدهند که مراقب و مواظب اعمال خود باشند چرا که خداوند بر همه چیز چیرگی کامل دارد و از باطنها آگاه است.
و غرض از بقیه یعنی«فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُ مِنْکُمْ فِی أَیَّامِ مَهَلِهِ قَبْلَ إِرْهَاقِ أَجَلِهِ وَفِی فَرَاغِهِ قَبْلَ أَوَانِ شُغُلِهِ وَفِی مُتَنَفَّسِهِ قَبْلَ أَنْ یُؤْخَذَ بِکَظَمِهِ وَلْیُمَهِّدْ لِنَفْسِهِ وَقَدَمِهِ وَلْیَتَزَوَّدْ مِنْ دَارِ ظَعْنِهِ لِدَارِ إِقَامَتِهِ فَاللَّهَ اللَّهَ أَیُّهَا النَّاسُ فِیمَا اسْتَحْفَظَکُمْ مِنْ کِتَابِهِ وَاسْتَوْدَعَکُمْ مِنْ حُقُوقِهِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً وَلَمْ یَتْرُکْکُمْ سُدًى وَلَمْ یَدَعْکُمْ فِی جَهَالَهٍ وَلَا عَمًى قَدْ سَمَّى آثَارَکُمْ وَعَلِمَ أَعْمَالَکُمْ وَکَتَبَ آجَالَکُمْ وَأَنْزَلَ عَلَیْکُمُ الْکِتَابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَعَمَّرَ فِیکُمْ نَبِیَّهُ أَزْمَاناً حَتَّى أَکْمَلَ لَهُ وَلَکُمْ فِیمَا أَنْزَلَ مِنْ کِتَابِهِ دِینَهُ الَّذِی رَضِیَ لِنَفْسِهِ وَأَنْهَى إِلَیْکُمْ عَلَى لِسَانِهِ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ وَمَکَارِهَهُ وَنَوَاهِیَهُ وَأَوَامِرَهُ وَأَلْقَى إِلَیْکُمُ الْمَعْذِرَهَ وَاتَّخَذَ عَلَیْکُمُ الْحُجَّهَ وَقَدَّمَ إِلَیْکُمْ بِالْوَعِیدِ وَأَنْذَرَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ فَاسْتَدْرِکُوا بَقِیَّهَ أَیَّامِکُمْ وَاصْبِرُوا لَهَا أَنْفُسَکُمْ فَإِنَّهَا قَلِیلٌ فِی کَثِیرِ الْأَیَّامِ الَّتِی تَکُونُ مِنْکُمْ فِیهَا الْغَفْلَهُ وَالتَّشَاغُلُ عَنِ الْمَوْعِظَهِ وَلَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِکُمْ فَتَذْهَبَ بِکُمُ الرُّخَصُ مَذَاهِبَ الظَّلَمَهِ وَلَا تُدَاهِنُوا فَیَهْجُمَ بِکُمُ الْإِدْهَانُ عَلَى الْمَعْصِیَهِ عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ أَنْصَحَ النَّاسِ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُهُمْ لِرَبِّهِ وَإِنَّ أَغَشَّهُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاهُمْ لِرَبِّهِ وَالْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ نَفْسَهُ وَالْمَغْبُوطُ مَنْ سَلِمَ لَهُ دِینُهُ وَالسَّعِیدُ مَنْ وُعِظَ بِغَیْرِهِ وَالشَّقِیُّ مَنِ انْخَدَعَ لِهَوَاهُ وَغُرُورِهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ یَسِیرَ الرِّیَاءِ شِرْکٌ وَمُجَالَسَهَ أَهْلِ الْهَوَى مَنْسَاهٌ لِلْإِیمَانِ وَمَحْضَرَهٌ لِلشَّیْطَانِ جَانِبُوا الْکَذِبَ فَإِنَّهُ مُجَانِبٌ لِلْإِیمَانِ الصَّادِقُ عَلَى شَفَا مَنْجَاهٍ وَکَرَامَهٍ وَالْکَاذِبُ عَلَى شَرَفِ مَهْوَاهٍ وَمَهَانَهٍ وَلَا تَحَاسَدُوا فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ وَلَا تَبَاغَضُوا فَإِنَّهَا الْحَالِقَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْعَقْلَ وَیُنْسِی الذِّکْرَ فَأَکْذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَصَاحِبُهُ مَغْرُورٌ.» خطبه نصیحت و ارشاد است. امام(ع) مردم را نصیحت میکنند به انجام دادن فرمان خدا، کارهای شایسته انجام دهند به وظایف دینی خود عمل کنند و فرصت را از دست ندهند چرا که بعد از مرگ امکان عمل نیست و انسان گرفتار عقوبت اعمال خود میشود. به اوامر و نواهی قرآن عمل کنند چرا که خداوند انسان را بیهوده نیافریده و به وسیلهی پیامبر زندگی انسان را نظم بخشیده و توسط او(پیامبر) تمام اموری که برای سعادت مفید است بیان کرده. فریب دنیا را نخورند و از دینشان محافظت کنند و از دروغ و حسد بپرهیزند و با یکدیگر دشمنی نکنند و آرزوهای طولانی را دروغ پندارند.
۴-۳۹ ۰ خطبه ۸۷:
به منظور درک بهتر این خطبه در چند بخش جداگانه بررسی میشود.
بخش اول خطبه:
عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَیْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَتَجَلْبَبَ الْخَوْفَ فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَى فِی قَلْبِهِ وَأَعَدَّ الْقِرَى لِیَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِیدَ وَهَوَّنَ الشَّدِیدَ. نَظَرَ فَأَبْصَرَ. وَذَکَرَ فَاسْتَکْثَرَ وَارْتَوَى مِنْ عَذْبٍ فُرَاتٍ سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ فَشَرِبَ نَهَلاً وَسَلَکَ سَبِیلاً جَدَداً. قَدْ خَلَعَ سَرَابِیلَ الشَّهَوَاتِ وَتَخَلَّى مِنَ الْهُمُومِ إِلَّا هَمّاً وَاحِداً انْفَرَدَ بِهِ. فَخَرَجَ مِنْ صِفَهِ الْعَمَى وَمُشَارَکَهِ أَهْلِ الْهَوَى، وَصَارَ مِنْ مَفَاتِیحِ أَبْوَابِ الْهُدَى وَمَغَالِیقِ أَبْوَابِ الرَّدَى قَدْ أَبْصَرَ طَرِیقَهُ. وَسَلَکَ سَبِیلَهُ. وَعَرَفَ مَنَارَهُ. وَقَطَعَ غِمَارَهُ وَاسْتَمْسَکَ مِنَ الْعُرَى بِأَوْثَقِهَا. وَمِنَ الْحِبَالِ بِأَمْتَنِهَا فَهُوَمِنَ الْیَقِینِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ فِی أَرْفَعِ الْأُمُورِ مِنْ إِصْدَارِ کُلِّ وَارِدٍ عَلَیْهِ. وَتَصْیِیرِ کُلِّ فَرْعٍ إِلَى أَصْلِهِ. مِصْبَاحُ ظُلُمَاتٍ. کَشَّافُ عَشَوَاتٍ. مِفْتَاحُ مُبْهَمَاتٍ. دَفَّاعُ مُعْضِلَاتٍ دَلِیلُ فَلَوَاتٍ یَقُولُ فَیُفْهِمُ وَیَسْکُتُ فَیَسْلَمُ. قَدْ أَخْلَصَ لِلَّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ. فَهُوَمِنْ مَعَادِنِ دِینِهِ. وَأَوْتَادِ أَرْضِهِ. قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ. الْعَدْلَ فَکَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْیُ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ یَصِفُ الْحَقَّ وَیَعْمَلُ بِهِ. لَا یَدَعُ لِلْخَیْرِ غَایَهً إِلَّا أَمَّهَا وَلَا مَظِنَّهً إِلَّا قَصَدَهَا. قَدْ أَمْکَنَ الْکِتَابَ مِنْ زِمَامِهِ فَهُوَقَائِدُهُ وَإِمَامُهُ. یَحُلُّ حَیْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ وَیَنْزِلُ حَیْثُ کَانَ مَنْزِلُهُ.
ای بندگان خدا، محققاً دوستترین بنده، در نزد خدا، آن بندهای است که پروردگار او را در مبارزه با هوای نفس یاری کرده، پس حزن و اندوه را به دلیل دور ماندن از اصل خویش شعار خود کرده است و ردای ترس از خداوند را بر تن کرده است. بدین سبب چراغ هدایت و رستگاری در قلبش روشن شده است. جایگاه ضیافت و مهمانی را برای روزی که بدان جایگاه وارد شود آماده کرده روز قیامت را که دور پنداشته میشد، نزدیک و سختیهای دنیا را آسان میدانست، چون به دیده عبرت در همه چیز مینگریست بینا شد و بدین سبب که فراوان به یاد خدا بود، و جز او مؤثری را در عالم وجود باور نداشت. از آب گوارای معرفت سیراب شد و راه رسیدن به سرچشمه فضیلت بر او آسان گردید از شراب شوق خدا سرمست و از آب شیرین و خوشگوار و مناجاتش شاداب گردید و راه مستقیم هدایت را در پیش گرفت هواهای نفسانی را که همچون پیراهن، تن او را فرا گرفته بود کند و بدور افکند و به جز اندوه وصال محبوب(خدا) همهی غمها را از خود دور کرد. از کوری جهل و نادانی بیرون آمد و از رفاقت اهل هوا و هوس دوری کرد. بدین سبب راهنما و کلید درهای هدایت و سدّکنندهی درهای گمراهی شد. راه حقیقت را شناخت و آن را به خوبی پیمود، نشانههای حقیقت را به وضوح دریافت، و از بدیها و مشکلاتی که بدانها گرفتار آمده بود بیرون رفت. به استوارترین حلقهها و محکمترین ریسمانها(قرآن و عترت) چنگ زد. بنابراین نور یقین وحقیقت مانند روشنایی خورشید بر او نمایان و آشکار است. نفس و جان خود را در مهمترین کارها وقف راه خدای سبحان کرده است هر فرعی را به سوی اصلش باز میگرداند، چراغ تاریکیها، برطرفکنندهی پردهها، کلید و باز کنندهی شبههها رفع کننده مشکلها و راهنمای بیابانها است. سخن میگوید تا بفهماند و سکوت میکند تا سالم ماند(یعنی گفتار و خاموشی چنین شخصی از روی حکمت است) خود را برای خدا وارسته است و خداوند وارستگی وی را مورد قبول قرار داد بنابراین او از معادن آیین الهی و پایههای استوار زمین اوست. عدل و دادگری را بر خود لازم میشمارد و اولین نشانهی دادگری وی این است که هوای نفس را از خود، دور ساخته است. حق را چنان که بایسته است توصیف، و بدان عمل میکند. هیچ خیر و نیکی را تا به نهایت نرساند رها نمیکند، و هر کاری که گمان خیر در آن باشد، به دنبالش میرود، زمام امور خود را به دست کتاب خدا سپرده است، بنابراین قرآن پیشوا و جلودار اوست پس هر کجا که قرآن باز گشود. فرود میآید و هرجا که قرآن منزل قرار داد آن را به عنوان مسکن میپذیرد.(بحرانی؛ ۱۳۷۵: ۲/۶۱۲-۶۱۱).
امام(ع) در این بخش از خطبه چهل صفت از صفات پرهیزکران را همچون «فَخَرَجَ مِنْ صِفَهِ الْعَمَى وَمُشَارَکَهِ أَهْلِ الْهَوَى وَصَارَ مِنْ مَفَاتِیحِ أَبْوَابِ الْهُدَى» بیان میکنند و داشتن این صفات سبب دوستی خداوند نسبت به پرهیزکاران میشود و غرض از این بخش از خطبه تشویق است و امام(ع) مردم را به داشتن چنین صفاتی تشویق میکند.
بخش دوم خطبه:
وَآخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَلَیْسَ بِهِ. فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ، وَأَضَالِیلَ مِنْ ضُلَّالٍ. وَنَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَقَوْلِ زُورٍ. قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَى آرَائِهِ. وَعَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ یُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ وَیُهَوِّنُ کَبِیرَ الْجَرَائِمِ. یَقُولُ أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَفِیهَا وَقَعَ. وَیَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَبَیْنَهَا اضْطَجَعَ. فَالصُّورَهُ صُورَهُ إِنْسَانٍ. وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ. لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَى فَیَتَّبِعَهُ. وَلَا بَابَ الْعَمَى فَیَصُدَّ عَنْهُ. وَذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ.
(حال که اوصاف و علامات دوست خدا را شنیدید، نشانههای دشمن خدا را هم بشناسید) امام(ع) میفرماید:
و آن دیگری بندهی نادانی است که خود را با این که دانشی ندارند دانشمند مینامد. چنین شخصی، نادانی را از نادانان و گمراهی را از گمراهان، اقتباس کرده است. برای مردم از ریسمانهای فریب و گفتارهای دروغ دامهایی گسترانیده، قرآن را با رأی و اندیشهی خود تفسیر میکند و هواهای نفسانی و باطل خود را حق جلوه میدهد. مردم را از پیشامدهای عظیم،(به دروغ) خاطر جمعی میدهد و گناهان بزرگ را سهل و آسان وانمود میکند. سخنش این است که گرد شبهات نمیگردم، اما در آنها قرار دارد و میگوید از بدعتها به دورم، لیکن در میان آنها خوابیده است چهرهی چنین شخصی چهرهی انسان است، اما قلبش قلب حیوان است نه باب هدایت را میشناسد تا از آن پیروی کند و نه ضلالت و گمراهی را تا از آن دوری جوید(در حقیقت چنین فردی) مردهای است که میان زندگان زندگی میکند. (بحرانی؛ ۱۳۷۵: ۲/۶۲۵)
در این بخش از خطبه امام(ع) پارهای از صفات بدکاران همچون «قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَعَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ» را بیان میکند و غرض از این بخش تحذیر است. چرا که امام(ع) قصد دارند مردم را از داشتن چنین صفات زشتی بر حذر دارند چرا که در حقیقت چنین انسانی مرده است.
بخش سوم خطبه:
فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ وَأَنَّى تُؤْفَکُونَ وَالْأَعْلَامُ قَائِمَهٌ، وَالْآیَاتُ وَاضِحَهٌ، وَالْمَنَارُ مَنْصُوبَهٌ فَأَیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ وَکَیْفَ تَعْمَهُونَ وَبَیْنَکُمْ عِتْرَهُ نَبِیِّکُمْ وَهُمْ أَزِمَّهُ الْحَقِّ وَأَعْلَامُ الدِّینِ وَأَلْسِنَهُ الصِّدْقِ. فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَرِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاشِ.
أَیُّهَا النَّاسُ، خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ صلى الله علیه وآله و سلم إِنَّهُ یَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَلَیْسَ بِمَیِّتٍ، وَیَبْلَى مَنْ بَلِیَ مِنَّا وَلَیْسَ بِبَالٍ، فَلَا تَقُولُوا بِمَا لَا تَعْرِفُونَ. فَإِنَّ أَکْثَرَ الْحَقِّ فِیمَا تُنْکِرُونَ. وَاعْذِرُوا مَنْ لَا حُجَّهَ لَکُمْ عَلَیْهِ. وَهُوَأَنَا. أَ لَمْ أَعْمَلْ فِیکُمْ بِالثَّقَلِ الْأَکْبَرِ وَأَتْرُکْ فِیکُمُ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ. قَدْ رَکَزْتُ فِیکُمْ رَایَهَ الْإِیمَانِ. وَوَقَفْتُکُمْ عَلَى حُدُودِ الْحَلَالِ وَالْحَرَامِ. وَأَلْبَسْتُکُمُ الْعَافِیَهَ مِنْ عَدْلِی وَفَرَشْتُکُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلِی وَفِعْلِی وَأَرَیْتُکُمْ کَرَائِمَ الْأَخْلَاقِ مِنْ نَفْسِی. فَلَا تَسْتَعْمِلُوا الرَّأْیَ فِیمَا لَا یُدْرِکُ قَعْرَهُ الْبَصَرُ وَلَا تَتَغَلْغَلُ إِلَیْهِ الْفِکَرُ.
کجا میروید؟ و به کجا بازگشت داده میشودی؟ با این که پرچمهای حق بر پا و نشانههای دین و دیانت آشکار و علوم هدایت و رستگاری در اهتزاز و نمایان است. پس شما در کدام بیابان خشک و بی آب و علف سرگردان شدهاید چگونه و برای چه هدفی حیران شدهاید. شگفتا با این که خانواده پیامبرتان در میان شما قرار دارند و آنها پیشوای حق و نشانههای دین و زبان راستگوی حقیقتاند اگر به راستی قصد ارشاد و هدایت یافتن را دارید، عترت پیامبرتان را در جایگاهی که قرآن برای آنها مقرر داشته قرار دهید، محبت آنان را درون جای داده همچون شتران تشنه کویر که حریصانه و با شتاب آبشخور وارد میشوند، بر آبشخور خاندان پیامبرتان وارد شوید.
ای مردم این سخن پیامبر(ص) را در گوش جان داشته و آن را بپذیرید که فرمود: «کسی که از ما میمیرد، مرده نیست و آن که از ما پوسیده پنداشته شود در حقیقت پوسیده نیست.» پس آنچه نمیدانید به زبان نیاورید(شما که به کنه این سخن پی نبردهاید بیجهت آن را انکار نکنید.) زیرا بیشترین حقایق در اموری است که شما آن را انکار میکنید، معذرت خواهی کنید از کسی که بر علیهاش حجت و دلیلی ندارید و او من هستم مگر من آن کس نیستم که در میان شما مطابق ثقل اکبر(قرآن) عمل کردم و در میان شما ثقل اصغر(عترت پیغمبر) را باقی گذاشتم و پرچم ایمان را در میان شما برافراشتم، و بر حدود حلال و حرام آگاهتان ساختم و لباس امن و عافیت را از روی عدالت بر شما پوشاندم و با گفتار و رفتار نیک، خیر و احسان، را در میان شما گستراندم و اخلاق خوب و پسندیده خود را به شما نمایاندم. بنابراین دربارهی اموری که کنه آن را درک نمیکنید و اندیشهی شما به حقیقت آن نمیرسد، اظهار نظر نکنید(بحرانی؛ ۱۳۷۵: ۲/۶۳۱-۶۳۰).
جملات اول این بخش از خطبه استفهامی هستند و استفهام انکاری میباشند. بعد از آن یعنی قسمت«وَبَیْنَکُمْ عِتْرَهُ نَبِیِّکُمْ وَهُمْ أَزِمَّهُ الْحَقِّ وَأَعْلَامُ الدِّینِ وَأَلْسِنَهُ الصِّدْقِ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَرِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاشِ.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |