آگاه باشید که به زودی بعد از من مردی گشادهگلو و شکم برآمده(معاویه این ابی سفیان) بر شما غالب میشود، میخورد آنچه بیابد و میخواهد آنچه نیاید(هر چه می خورد سیر نمیگشت تا این که میگفت سفره را برچینید خسته شدم و سیر نگردیدم. گفتهاند پرخوری او بر اثر نفرین حضرت رسول بود آن گاه که کس به طلب او فرستاده دید به خوردن مشغول است، بازگشت و گفت طعام میخورد، دیگر باره فرستاد باز به خوردن مشغول بود، پس آن حضرت فرمود: اللهمّ لا تَشْبِعْ بَطْنَه. یعنی بار خدایا شکم او را سیر مگردان) پس(در صورت قدرت و توانایی) او را بکشید و اگر چه هرگز او را نخواهید کشت(توانایی کشتن او را ندارید). آگاه باشید به زودی آن مرد شما را به ناسزا گفتن و بیزاری جستن، پس از من بیزاری نجویید(در باطن دوستدارم باشید) زیرا من به فطرت اسلام تولد یافتهام(هیچگاه در راه کفر و شرک قدم ننهاده از اول اسلام اختیار نمودهام نه مانند سائرین که کافر و بت پرست بوده مسلمان گردیدهاند) و در ایمان و هجرت(بیرون رفتن از وطن برای نصرت و یاری رسول خدا) سبقت و پیشی گرفتم(اول مردی که به پیغمبر ایمان آورد و برای پیشرفت دین اسلام او را یاری کرد من بودم، پس بیزاری از من بیزاری از خداست و بیزاری از خدا موجب عذاب ابدی است).(فیضالاسلام؛ ۱۳۷۹: ۱۴۶ و ۱۴۷)
أَمَّا إِنَّهُ سَیَظْهَرُ عَلَیْکُمْ بَعْدِی رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ. غرض فائدۀالخبراست. از آمدن شخصی که مردم به آن آگاه نیستند. و یا این که غرض میتواند توبیخ باشد چرا که امام قصد دارد به مردم بفهماند برای مردمی که به سخنان امام گوش نمیدهند در جزای این عملشان در آینده چنین امیری خواهند داشت.
یَأْکُلُ مَا یَجِدُ وَیَطْلُبُ مَا لَا یَجِدُ. غرض تحقیر است. امام قصد دارد حقارت این شخص را بیان کند که هر چه بیابد میخورد و به دنبال این است که همه چیز را می خواهد.
فَإِنِّی وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَهِ وَسَبَقْتُ إِلَى الْإِیمَانِ وَالْهِجْرَهِ. غرض فخر است. امام در این دو جمله به ستایش خود و ویژگیهای برتر خود میپردازد.
۴-۱۰ ۰خطبه ۵۸:
أَصَابَکُمْ حَاصِبٌ وَلَا بَقِیَ مِنْکُمْ آثِرٌ(آبِرٌ). أَبَعْدَ إِیمَانِی بِاللَّهِ وَجِهَادِی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وآله أَشْهَدُ عَلَى نَفْسِی بِالْکُفْرِ. «لَقَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ». فَأُوبُوا شَرَّ مَآبٍ. وَارْجِعُوا عَلَى أَثَرِ الْأَعْقَابِ. أَمَا إِنَّکُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِی ذُلّاً شَامِلاً وَسَیْفاً قَاطِعاً. وَ أَثَرَهً یَتَّخِذُهَا الظَّالِمُونَ فِیکُمْ سُنَّهً.
[قال الشریف: قَولُهُ علیه السلامُ «و لا بَقِیَ مِنکُم آبِر» یُروَى بِالبَاءِ و الرّاءِ مِن قَولِهِم رَجُلٌ آبرٌ لِلذی یأبِرُ النّخلَ أَی یُصلِحُهُ وَ یُروَى آثِر وَ هُوَ الّذی یَأثِرُ الحَدیثَ و یَروِیهِ وَ یَحکِیهِ، و هُو أَصَحُّ الوُجوهِ عِندی. کَأَنَّهُ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ لا بَقِیَ مِنکم مُخَبِّرٌ. وَ یُروَى آبِزٌ بالزّایِ المُعجَمَهِ وَ هُوَ الوَاثِبُ و الهَالِکُ أَیضاً یُقالُ لَهُ آبِزٌ].
باد کشنده خطرناک بر شما بورزد و از نژاد شما هیچ اصلاحکنندهی نخلی و دهندهی خبری و گویندهی سخنی باقی نماند. آیا پس از آن که من به خدا و رسول(ص) ایمان آوردم و در راه دین خدا جهاد کردم به کافر بودن خودم گواهی دهم بدین حساب من از گمراهان بوده و از هدایت یافتگان نیستم. از این بدترین راه بازگردید و در راه اول خود که هدایت بود گام نهید. آگاه باشید محققاً پس از من به خواری فراوان و شمشیر بران دچار شده، ستمگران مالتان را ویژه خود دانسته و این نوع رفتار را دربارهی شما همچون سنت قرار دهند.
شریف میفرماید: گفتهی امام(ع) «و لا بَقِیَ مِنکُم آبِر» «آبر» را به «با» و «را» روایت کردهاند، گویند: «رَجُل آبِرٌ» آن که خرمابن را اصلاح کند، و «آثِر» نیز روایت شده و آن به معنی کسی است که حدیث روایت کند، و این نزد من درستترین وجهها است. گویی امام(ع) میفرماید: کسی از شما نماند که حدیث شما را بازگوید! و «آبِز» نیز روایت شده است، و آن به معنی جهنده و هلاک شونده است. (بحرانی؛ ۱۳۷۵: ۲/۳۲۵)
أَصَابَکُمْ حَاصِبٌ وَلَا بَقِیَ مِنْکُمْ آثِرٌ. غرض توبیخ است. بنا به تفاسیری که موجود است این خطبه خطاب به خوارج است که از حکمیت کناره گرفتند و فریاد لا حکم اِلّا الله را سر دادند. و امام به خاطر این عملشان آنها را نکوهش و سرزنش میکند.
لَقَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ. غرض فائدۀالخبراست.
أَمَا إِنَّکُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِی ذُلًّا شَامِلًا وَسَیْفاً قَاطِعاً وَأَثَرَهً یَتَّخِذُهَا الظَّالِمُونَ فِیکُمْ سُنَّهً. غرض توبیخ است. امام قصد دارد به خاطر این رفتار بد خوارج آنها را سرزنش و نکوهش کند.
۴- ۱۱ ۰خطبه ۵۹:
مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَهِ. وَاللَّهِ لَا یُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَهٌ وَلَا یَهْلِکُ مِنْکُمْ عَشَرَهٌ.
این خطبه را امام(ع) وقتی ایراد فرمود که به آن حضرت خبر دادند خوارج از پل نهروان عبور کردند. قتلگاه ایشان این طرف رود نهروان است. قسم به پروردگار ده نفر از آنها نجات پیدا نمیکنند و ده نفر هم از شما کشته نمیشوید. سید رضی میفرماید: منظور امام(ع) از لفظ «نطفه» آب نهر است و این عالیترین نوع فصاحت است که کنایه از آب است هرچند زیاد باشد(ارفع؛ ۱۳۷۹: ۱۹۳).
مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَهِ. غرض فائدۀالخبراست. غرض توبیخ و سرزنش و نکوهش خوارج است.
وَاللَّهِ لَا یُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَهٌ. غرض توبیخ است امام قصد دارد خوارج را نکوهش کند که تنها ۱۰ نفر از آنها باقی میماند.
وَلَا یَهْلِکُ مِنْکُمْ عَشَرَهٌ. غرض فائدۀالخبراست. چرا که امام(ع) مردم را از مطلبی که از آن بیاطلاع هستند با خبر و آگاه میکند.
۴- ۱۲ ۰خطبه ۶۰:
کَلَّا وَاللَّهِ إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَقَرَارَاتِ النِّسَاءِ. کُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّى یَکُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِینَ.
چون خوارج نهروان کشته شدند خدمت امام(ع) گفته شد: یا امیرالمؤمنین همهی این قوم هلاک گشتند، فرمود: نه چنین است به خدا سوگند آنان نطفههایی هستند در کمر مردان و رحم زنان، هر زمان از آنها شاخی پیدا شود شکسته گردد تا این که آخرشان دزدان و راهزنان میشود(بهشتی؛ بیتا: ۵۴)
إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَقَرَارَاتِ النِّسَاءِ. غرض اظهار حسرت است. امام قصد بیان حسرت و اندوه دارد از این که این خوارج مثل نطفهای هستند که هر زمان دوباره متولد میشوند و وارد گروه مسلمانان میشوند.
کُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّى یَکُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِینَ. غرض اظهار توبیخ است چرا که امام قصد دارد خوارج را به خاطر بدبودنشان نکوهش کند. هر گاه یکی از خوارج رشد کند از بیخ شکسته میشود تا این که آخرین آنها نیز دست به دزدی میزند.
۴-۱۳ ۰خطبه ۶۱:
لَا تُقَاتِلُوا الْخَوَارِجَ بَعْدِی فَلَیْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ کَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَکَهُ.
بعد از من خوارج را به قتل نرسانید، زیرا کسی که دنبال حق باشد و آن را نیابد مانند کسی نیست که دنبال باطل بود و آن را به دست آورد. مرحوم سید رضی طرفداران باطل را معاویه و یارانش معرفی کرده است.(زمانی؛ ۱۳۷۸، ۱۱۶)
لَیْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ کَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَکَهُ. غرض تذکیر است. چرا که امام(ع) قصد دارد تفاوتی که بین مراتب دو گروهی که جوینده حق هستند با افرادی که به دنبال باطل هستند را بیان نماید.
۴-۱۴ ۰خطبه ۶۲:
وَ إِنَّ عَلَیَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّهً حَصِینَهً، فَإِذَا جَاءَ یَوْمِی انْفَرَجَتْ عَنِّی وَ أَسْلَمَتْنِی، فَحِینَئِذٍ لَا یَطِیشُ السَّهْمُ وَ لَا یَبْرَأُ الْکَلْمُ.
از جانب خداوند برای من سپری استوار و نگاهدارنده است، اما روزی که اجل من فرا رسد، حفاظت خداوندی به کناری رفته، مرا تسلیم حوادث میکند، بدان هنگام تیر أجل به هدف خواهد خورد و جراحت آن هرگز بهبود نمییابد.(بحرانی؛ ۱۳۷۵: ۳۳۷).
إِنَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّهً حَصِینَهً. غرض فخر است. امام(ع) از این که خداوند از او حفاظت میکند به خود میبالد.
إِذَا جَاءَ یَوْمِی انْفَرَجَتْ عَنِّی وَ أَسْلَمَتْنِی فَحِینَئِذٍ لَا یَطِیشُ السَّهْمُ وَ لَا یَبْرَأُ الْکَلْمُ. غرض فائدۀالخبراست. امام از شهادت خود و موضوعی که مردم از آن بیاطلاع هستند خبر میدهد.
۴- ۱۵ ۰خطبه ۶۳:
أَلَا إِنَّ الدُّنْیَا دَارٌ لَا یُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِیهَا. وَلَا یُنْجَى بِشَیْءٍ کَانَ لَهَا. ابْتُلِیَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَهً فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَحُوسِبُوا عَلَیْهِ. وَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَیْرِهَا قَدِمُوا عَلَیْهِ وَأَقَامُوا فِیهِ. فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِی الْعُقُولِ کَفَیْءِ الظِّلِّ بَیْنَا تَرَاهُ سَابِغاً حَتَّى قَلَصَ وَزَائِداً حَتَّى نَقَصَ.
آگاه باشید دنیا سرائی است که هیچ کس از آن به سلامت نمیماند مگر(به تقوی و پرهیزکاری) در آن(زیرا دنیا دار عمل است و آخرت دار جزاء، پس کسی که در دنیا به دستور خدا و رسول رفتار نماید در آخرت به سلامت ماند، و کسی که پیروی ننمود بعذاب ابدی گرفتار گردد) و هیچ کس به جهت چیزی(گفتار و کرداری) که برای دنیا بنماید نجات نیابد و نجات و رستگاری در آخرت برای کسی است که گفتار و کردارش برای خدا باشد. مردم به دنیا به سبب امتحان و آزمایش گرفتار شدهاند(خداوند ایشان را امتحان میفرماید، به این معنی که هرکس در دنیا از فرمان الهی پیروی نماید رستگار گردد و هر که نافرمانی کند به عذاب گرفتار شود، و این امتحان به جهت آن نیست که به آخر کار آنان علم نداشته باشد و بخواهد دانا گردد که امتحان به این معنی محال است، زیرا او به آشکار و نهان هر چیز داناست) پس آنچه از(متاع) دنیا برای دنیا فراهم آورند از کفشان میرود(در موقع مرگ به جا میگذارند) و(در آخرت) حساب آن را از آنان میطلبند و آنچه که از دنیا برای غیر دنیا(آخرت) تهیه نمایند برایشان میماند و همیشه با آنها است. پس اکنون که کار دنیایی زیانآور است به آن دلبنده مباش، زیرا دنیا نزد خردمندان مانند برگشتن سایه است که آن را گسترده ببینی جمع میشود و تا آن را زیاد ببینی کم گردد(همچو سایه زائل گشته برای اهلش باقی نماند). فیض الاسلام؛ ۱۳۷۹: ۱۵۲)
أَلَا إِنَّ الدُّنْیَا دَارٌ لَا یُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِیهَا. غرض نصیحت و ارشاد است. طبق تفاسیر لازمهی سلامتی در دنیا تقوی و پرهیزکاری است. پس امام به این امور نصیحت میکند تا مردم به سلامتی دست یابند.
لَا یُنْجَى بِشَیْءٍ کَانَ لَهَا غرض تحذیر است. امام(ع) مردم را بر حذر میدارد از این که گفتار و اعمالشان برای این دنیا باشد چرا که در این صورت نجات نمییابند.
ابْتُلِیَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَهً. غرض تنبیه است. امام میخواهد به مردم هشدار دهد و آنها را آگاه و متنبه کند که مردم در دنیا مورد امتحان و آزمایش قرار میگیرند.
فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَحُوسِبُوا عَلَیْهِ وَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَیْرِهَا قَدِمُوا عَلَیْهِ وَأَقَامُوا فِیهِ. غرض نصیحت و ارشاد است. امام مردم را نصیحت میکند که هدف از کارهایشان برای این دنیا نباشد چرا که هنگام مرگ آن را از دست میدهند اما اگر هدف از اعمالشان آخرت باشد و رضای خداوند همیشه و حتی پس از مرگ نیز همراه آنان خواهد بود.
إِنَّهَا عِنْدَ ذَوِی الْعُقُولِ کَفَیْءِ الظِّلِّ بَیْنَا تَرَاهُ سَابِغاً حَتَّى قَلَصَ وَزَائِداً حَتَّى نَقَصَ. غرض تحقیر این دنیا است. چرا که این دنیا آنقدر حقیر و پست(بیارزش) است که در نظر خردمندان مثل سایه است. زمانی که گمان میکنی بزرگ و گسترده است کوچک و کوتاه است. و زود از بین میرود و نابود میشود(تمام میشود.) پس چه بهتر که به چنین چیز حقیری دل نبندیم.
۴-۱۶ ۰خطبه ۶۴:
فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ. وَبَادِرُوا آجَالَکُمْ بِأَعْمَالِکُمْ وَابْتَاعُوا مَا یَبْقَى لَکُمْ بِمَا یَزُولُ عَنْکُمْ. وَتَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِکُمْ وَاسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّکُمْ. وَکُونُوا قَوْماً صِیحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا وَعَلِمُوا أَنَّ الدُّنْیَا لَیْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً وَلَمْ یَتْرُکْکُمْ سُدًى. وَمَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَبَیْنَ الْجَنَّهِ أَوِ النَّارِ إِلَّا الْمَوْتُ أَنْ یَنْزِلَ بِهِ. وَإِنَّ غَایَهً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَهُ وَتَهْدِمُهَا السَّاعَهُ لَجَدِیرَهٌ بِقِصَرِ الْمُدَّهِ. وَإِنَّ غَائِباً یَحْدُوهُ الْجَدِیدَانِ -اللَّیْلُ وَالنَّهَارُ- لَحَرِیٌّ بِسُرْعَهِ الْأَوْبَهِ. وَإِنَّ قَادِماً یَقْدُمُ بِالْفَوْزِ أَوِ الشِّقْوَهِ لَمُسْتَحِقٌّ لِأَفْضَلِ الْعُدَّهِ. فَتَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا مِنَ الدُّنْیَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَکُمْ غَداً فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ. نَصَحَ نَفْسَهُ. وَقَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَغَلَبَ شَهْوَتَهُ فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ. وَأَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ. وَالشَّیْطَانُ مُوَکَّلٌ بِهِ یُزَیِّنُ لَهُ الْمَعْصِیَهَ لِیَرْکَبَهَا وَیُمَنِّیهِ التَّوْبَهَ لِیُسَوِّفَهَا إِذَا هَجَمَتْ مَنِیَّتُهُ عَلَیْهِ أَغْفَلَ مَا یَکُونُ عَنْهَا. فَیَا لَهَا حَسْرَهً عَلَى کُلِّ ذِی غَفْلَهٍ أَنْ یَکُونَ عُمُرُهُ عَلَیْهِ حُجَّهً وَأَنْ تُؤَدِّیَهُ أَیَّامُهُ إِلَى الشِّقْوَهِ. نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَجْعَلَنَا وَإِیَّاکُمْ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَهٌ وَلَا تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَهِ رَبِّهِ غَایَهٌ وَلَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَهٌ وَلَا کَآبَهٌ.
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |