نظریات مختلف در مورد نسبت علم و دین

باربور از نظر تاریخی- منطقی چهار نسبت را که بین علم و دین وجود دارد چنین مطرح می‌کند:

تضاد، استقلال، هم سنخی و همبستگی. وضعیت تضاد این است که تضادهای حل نشدنی‌ای بین علم و دین وجود دارد. این وضعیت در طرف علم به واسطه کسانی که مدعی‌اند متد علمی تنها راه قابل اطمینان در حصول دانش واقعی و درست است، بیان شده است (کارل ساگان، جاکیوس منود و ای. او ویلسون) و دین به حوزه افسانه و شعر تعلق دارد. در طرف دین، وضعیت تضاد توسط نص گرایان کتاب مقدس حمایت شده است. کسانی که معتقدند محتوای تحت اللفظی عبارت متون مقدس درباره جهان طبیعی و بسیاری از این گونه عبارات با ادعاهایی که علم مدرن درباره طبیعت ساخته، همخوانی ندارند و ناسازگارند. باربور استدلال می آورد که این دو گروه در انتخاب بین علم و دین، برهانهای نادرستی اقامه می کنند. وضعیت استقلال که خواستار اجتناب از تضادهاست، مدعی است که متعلقات علم و دین در حوزه های کاملاً متمایزی قرار داشته و متدهایشان نیز متفاوت است. بنابراین، تضاد بین علم و دین اصولاً غیر ممکن است. وضعیت هم سخنی معتقد است که غالباً مشابهت های متدلوژیکی بین علم و دین و تقریباً ادعاهایی راجع به واقعیت وجود دارد. چهارمین وضعیت، وضعیت همبستگی است که معتقد است بین علم ودین حضور چند نوع عنصر پیوندی ممکن است. (شوقمند، 1378، ص 134)

به طور خلاصه، دست کم چهار راه مختلف وجود دارد که به وسیله آنها علم و دین می توانند با هم مربوط باشند. در این قسمت هر یک از این روشها را به اجماع توضیح خواهیم داد.

  1. تعارض: اعتقاد به اینکه علم و دین اساساً آشتی ناپذیرند.
  2. تمایز: این ادعا که هیچ تعارض واقعی نمی تواند وجود داشته باشد؛ زیرا علم و دین هر کدام به سؤالاتی کاملاً متفاوت پاسخ می دهند.
  3. تلاقی: رویکردی که به دنبال مکالمه، تأثیر متقابل و هماهنگی ممکن بین علم و دین است. به خصوص به دنبال راههایی است که در انها علم به شناخت دینی و کلامی شکل می دهد.
  4. تأیید: این دیدگاه تا حدودی ساکت تر، ولی بسیار مهم، راههایی را مورد تأکید قرار می دهد که در آنها دین از کار علمی محض حمایت می کند و آن را دامن می زند. (هات، 1382، ص 40)

علم بومی :

اوگاوا  به لحاظ سطح دستیابی و تولید، دو سطح برای علم قائل شده است، علم شخصی یا انفرادی و علم فرهنگی یا اجتماعی. به نظر وی، علم در سطح فرهنگی و اجتماعی، علم بومی است و عبارت است از برداشت عقلانی جمعی و فرهنگ- بسته از واقعیت. به این شکل می توان گفت هر کدام از افراد جامعه به نوعی کم یا زیاد در علم بومی به نوعی مشارکت دارند. البته ساکنان درازمدت، افراد دارای فرهنگ شفاهی ممکن است متخصصان علم بومی محلی باشند. علم بومی در برخی موارد به عنوان علم قومی هم اطلاق می شود که مطالعه نظام های دانش توسعه یافته از سوی یک فرهنگ برای دسته بندی اشیاء، فعالیت ها و حوادث جوامع خود را مورد توجه قرار می دهد. علم بومی نحوه کار جهان پیرامونی را از دیدگاه یک فرهنگ خاص تعبیر می کند. آثاری از تفکر علمی در شیوه های بومی حوزه های مختلف مانند کشاورزی، ستاره شناسی، ریاضیات، فعالیت های پزشکی، مهندسی، نظامی، معماری و سایر حوزه ها به وفور قابل مشاهده است. علاوه بر آن، فرایندهای علمی که مشاهده عقلانی حوادث طبیعی، دسته بندی، و حل مسأله را در بر می گیرد در همه جوانب فرهنگ های بومی رسوخ کرده است. اطلاعات حاصل از مشاهدات مکرر که معمولاً در قالب توصیف های شفاهی منتقل شده اند و همچنین داستان هایی که عصاره کلام را ارائه می دهند، در قالب استعارات فشرده سازی شده است. (نوروزی، چاکلی، 1389، ص 476)

دانش سنتی بومی نیز یک مفهوم دیگری در این زمینه است که همپای علم بومی مطرح می شود ولی تعریف پذیرفته شده ای از آن وجود ندارد. مفهوم دانش سنتی بومی در دهه 1980 به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. خود مفهوم سنتی بودن و بومی بودن مبهم می باشد. واژه سنتی در این عبارت معمولاً به استمرار فرهنگی اشاره دارد که در قالب دیدگاه ها، باورها، اصول و رسوم اجتماعی رفتارها و کردارها منتقل شده است که از تجربیات تاریخی نشات گرفته اند. هر چند برکس (Berkes) بیان می کند که جوامع در طول زمان به صورت مداوم تغییر می کنند وتجربیات و فناوری های جدید را پذیرا می شوند و تجربه ای با برچسب سنتی باقی می گذارند. به خاطر همین، بیشتر دانشمندان ترجیح می دهند از استفاده از واژه سنتی خودداری کنند. برخی ها نیز این واژه را درباره برخی از جوامع، قابل قبول و مناسب نمی دانند. به این دلیل برخی ها واژه دانش بومی را بیشتر می پسندند که به اجتناب از مجادله در زمینه سنت کمک می کند و به وضوح بر افراد بومی تأکید می کند. دانش سنتی بومی در کل، بیانگر تجربیاتی است که در طول تعامل هزاران ساله انسان با محیط شکل گرفته است.

علم بومی با استفاده از روش شناسی های مختلف، با پیروی از حکمت سنتی و با تولید دانش در عرصه های مختلف، راه حل هایی برای مسائل بومی و جهانی ارائه می کند. کمک علوم بومی به علوم مدرن کاربردی در زمینه های مختلف مانند پزشکی، معماری، مهندسی، داروسازی، نگهداری حیوانات، سیاست و امور نظامی در متون گزارش شده است. (همان، ص 479)

. Ian G Barbour

. Conflict

. Contrast

. Contact

. Confirmation

. F.Hot