فلسفهی آموزش علوم ازدیدگاه برنامه قصدشده
یکی از ویژگیهای بارز انسان «کنجکاوی» است که از دوران کودکی تا پایان عمر، او را به «دانستن»، وکشف حقایق و پردهبرداری از مجهولات سوق میدهد. این نیروی درونی، تکاپوی انسان را برای کسب «علم» و گریز از «جهل» افزون میکند.
آنچه امروزه از دانش بشری، در شاخههای مختلف ورشتههای گوناگون در دسترس ماست، حاصل تلاش انسانهای گذشته وهمین نیروی درونی خدادادی آنهاست. بیتردید نسلهای کنجکاور آینده بسیاری از مطالبی را که اکنون برای ما مجهول است، کشف خواهند کرد. بخشی از دانش امروز بشر که حاصل مطالعه و جست و جوی او درجهت شناخت جهان مادی و نظامها و قوانین آن است، «علوم تجربی» نام دارد.
بشر برای کشف و شناخت اسرار این جهان مادی، عمدتاً از ابزارهای حسی خود استفاده میکند. به همین دلیل، نقش «تجربه» در این حوزه بسیار اساسی و تکیه بر آن بسیار ضروری است. بر این اساس، انسان برای توسعه و تقویت حوزهی عمل خود، به ساخت دستگاههای گوناگون و دقیق دست زده است.
ساخت وتولید ابزارهای گوناگون، توانایی انسان را برای کشف رازهای جهان و طبیعت بالا میبرد و زندگی او را متحول میسازد.
استفاده از دستاوردهای علمی و فناوری، در بعضی جهات، رفاه نسبی به همراه میآورد. و به انسان کمک میکند تا کارهایی را که در گذشته با رنج و سختی و صرف وقت زیاد انجام میداده است بسیار راحتتر و سریعتر انجام دهد.
دانش آموزی که به مدرسه وارد میشود، دارای نیروی خدادادی کنجکاوی است؛ نیرویی که هر لحظه او را به سوی دانشی تازه و پاسخی برای پرسشهای بیشمار میکشاند. از سوی دیگر، او باید برای زندگی در دنیای فردا- که دنیای علم و فناوری است- آماده شود. به این ترتیب، نظام آموزشی باید به گونهای برنامهریزی شود که هم قوهی جست و جو گری را در دانشآموزان شکوفا کند،دانستن و کشف مجهولات را برای آنها لذت بخش و نشاطآور سازد و هم آنچه را برای زندگی در دنیای امروز و فردا به آن نیازمندند، به آنها بیاموزد(ملکی،1887).
درس علوم تجربی که یکی از درسهای اصلی دورههای ابتدایی و راهنمایی تحصیلی است، به نوبهی خود باید بتواند به هر دو هدف یاد شده دست یابد. در این درس، محتوا و روش باید به گونهای طراحی شود که از یک سو به نیازهای فطری دانش آموزان در زمینهی شناخت محیط پاسخ گوید، به آنان در پی بردن به شگفتیهای جهان خلقت کمک کند و معرفت آنان را نسبت به خالق جهان افزایش دهد و از سوی دیگر، آنها را با دانش و بینش مورد نیاز زندگی حال و آینده آشنا سازد.
پس هدفنهایی، رسیدن به «سواد علمی- فناورانه» است که در ادامه، آن را تا حد امکان معرفی خواهیم کرد.
بنابراین، همگی با تحولات دنیای در حال تغییر و دگرگونی، یکی از نگرانیهای انسان روزگارماست. اندیشمندان، سیاستمداران، برنامهریزان آموزشی، معلمان، پدران و مادران در سراسر دنیا تلاش میکنند تا شیوههایی بیابند که بتوان با استفاده از آنها، کودکان امروز را برای زیستن در دنیای غیر قابل پیش بینی فردا آماده کرد. در چنین وضعیتی، کارشناسان تربیتی بر این باورند که تحمیل کولهبار سنگینی از دانش و اطلاعات به کودکان، به تنهایی کارگشای مسائل زندگی آیندهی آنان نیست.
امروزه، مهمترین وظیفه و نقش آموزش در مدرسهها آموزش شیوههای یادگیری و پرورش مهارتهایی است که فرد را قادر میسازند خود راههای حل مسائل و کشف مجهولات را بیابد. این «آموختن برای زیستن» است(احمدی،1386).
بر همین اساس،کارشناسان گروه علوم تجربی «دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی» درصدد برآمدند که با مطالعهی برنامهی علوم سایر کشورها و تشخیص نیازها و شرایط کشورمان، برای آموزش علوم دورهی ابتدایی وراهنمایی تحصیلی طرح جدیدی را پیریزی کنند. این طرح در واقع طرحی ملی است که در یک زمینهی جهانی مناسب شکل گرفته است. در تمام کشورهای در حال توسعه، آموزش علوم یکی از مهمترین سنگهای زیربنایی توسعهی پایدار به حساب میآید وبه آن توجه خاصی میشود(احمدی،1386).
ما معتقدیم اگر کیفیت آموزش علوم در جامعهی ما وضعیت مطلوبی داشته باشد، دانشآموزان امروز ما که پیکرهی اصلی جامعهی فردا را تشکیل میدهند. از چرخهی آموزش، پیشرفت، هماهنگی و همگامی با توسعهی علمی و صنعتی دور نمیمانند و توانایی آن را پیدا میکنند که پا به پای توسعهی جهانی علم و صنعت، معلومات خود را توسعه دهند و به روز کنند و در نهایت، شهروندانی سازگار با «جامعه در حال تغییر» باشند.
طرح جدید آموزش علوم گامی- و تنها یک گام- در جهت بهبود بخشیدن به وضعیت نابه سامان آموزش علوم در کشور ماست اما همانطور که همه میدانیم، کیفیت آموزش علوم در یک کشور، به عوامل فراوانی بستگی دارد که متأسفانه بسیاری از آن عوامل از حیطهی کار وظیفهی برنامهریزان بیرون است. (احمدی،1386).