4طبقه بندی افسردگی

2-3-4-1 اختلال های خلقی یک قطبی

غم، دلسردی ، بدبینی ونا امیدی در مورد اینکه اوضاع بهتر خواهد شد ، برای اغلب افراد احساس های آشنایی هستند . افسردگی، وقتی که دچارآن می شویم نا خوشایند است ، اما معمولاً خیلی طول نمی کشد ، وبعد از چند روز یا چند هفته یا بعد از اینکه به سطح شدت خاصی برسد ، خود به خود از بین می رود . در واقع افسردگی خفیف درکوتاه مدت ممکن است واقعاً طبیعی ودر بلند مدت سازگارانه باشد که فرد معمولاً از آنها دوری می جوید و در این حال معمولاً محدود کننده خود است . گاهی افسردگی از ما در برابر از دست دادن مقدار زیادی انرژی در دنبال کردن بیهوده هدف های دست نیافتنی محافظت می کند( کلر وسنه ، 2005 ، نسه ، 2000به نقل از باچر ، 1388).

2-3-4-2 اختلال افسردگی اساسی

ممکن است به تنهایی رخ داده یا بخشی از اختلال دو قطبی باشد. در صورتی که به تنهایی رخ دهد آن را افسردگی یک قطبی نیز می گویند . علائم باید به مدت حداقل دوهفته ادامه یافته و حاکی ازتغییر در عملکرد گذشته بیمار باشند . شیوع آن در مردان دو برابر زنان است . وقایع آشکار ساز حداقل در 25% موارد اتفاق می افتد. علائم اختلال در طول شبانه روز تغییر می کنند و در اوایل صبح وخیم تر هستند . کندی روانی – حرکتی یا بی قراری وجود دارد با نشانه های نباتی همراه است . هذیان ها وتوهمات همراه با خلق ممکن است مشاهده شوند . سن متوسط شروع اختلال 40 سالگی است ، ولی در هر سنی می تواند رخ دهد . عوامل ژنتیکی در آن نقش دارند( کاپلان وسادوک ، 2005).

2-3-4-3 اختلال افسرده خویی ( دیس تایمی )

شدت آن از اختلال افسردگی اساسی کمتر است . در زنان شایعتراز مردان است و سیر مزمن تری دارد. شروع بی سر و صدایی دارد . اغلب در افرادی رخ می دهد که سابقه فشار های روانی طولانی مدت یا فقدان های ناگهانی داشته اند( کاپلان وسادوک ، 2005).

اگر شدت افسردگی کمتر یا کاملاً عاجز کننده نباشد ، اختلال افسرده خویی نامیده می شود این اختلال با اصطلاح قدیمی تر روان رنجوری افسردگی نیز شناخته می شود( ساراسون و ساراسون، 2005).

2-3-4-4 اختلال خلق ادواری

شدت این اختلال کمتر بوده و با دوره های متناوبی از هیپومانی وافسردگی متوسط همراه است . این اختلال مزمن وغیر روان پریشانه است . علائم باید حداقل به مدت دو سال ادامه پیدا کنند . شیوع آن در زنان ومردان مساوی است . شروع اختلال معمولاً بی سرو صدا بوده و در اواخر نوجوانی و یا اوایل بزرگسالی رخ می دهد. سوء مصرف مواد در مبتلایان به این اختلال شایع است. اختلال افسردگی اساسی و اختلال دو قطبی در بستگان درجه اول به مبتلایان به این بیماری شایعتر از جمعیت عمومی است( کاپلان وسادوک ، 2005).

2-3-4-5 اختلال دو قطبی

اکثر کسانی که دچار افسردگی می شوند، دوره های شیدایی پیدا نمی کنند. اما از هر صد بیمار افسرده یک یا دو بیمار گرفتار هردو دوره ی افسردگی و شیدایی می شوند و عنوان تشخیصی اختلال دوقطبی یا شیدا افسرده می گیرند . در این نوع اختلال ، شخص بین دوره های از افسردگی و سرخوشی شدید نوسان پیدا می کند . در بعضی بیماران ، بین دو دوره ی شیدایی و افسردگی فقط یک دوره بهنجاری کوتاه دیده می شود . رفتار کسانی که در دوره ی شیدایی هستند به ظاهر خلاف رفتار افسرده ها به نظر می رسد . شخص در دوره های شدید شیدایی پرتوان و پرانرژی و پر از شور وهیجان است و اعتماد به نفس فراوان دارد. پیوسته حرف می زند، از کاری به کار دیگر می پردازد و کمتر به خوابیدن نیاز پیدا می کند. رفتار کسانی که در دوره های حاد شیدایی هستند یادآور اصطلاح تلاطم و خروش شیدای است. بسیار برانگیخته و بی قرار وپرجنب وجوش هستند. ساعت ها بی وقفه راه می روند ، آواز می خوانند، فریاد می زنند یا مشت به دیوار می کوبند. اگر اطرافیان بخواهند آرامشان کنند ، خشمگین می شوند وممکن است دست به فحاشی بزنند، تکانه های خود را به سرعت عملی می کنند یا به زبان می آورند . غالباً دچار گم گشتی و وپریشانی هستند و هذیان های در مورد ثروت وقدرت دارند ( هیلگارد وهمکاران ، 2006). در دوره مانیایی بیمار با حرارت تمام شادی می کند ورفتارهایش توأم با شور وشوق وجوش و خروش است( گنجی،1381).

افسردگی نوروتیک در حد فاصل میان افسردگی عادی وافسردگی پسیکوتیک قرار دارد. معمولاً همه در خود ودیگران، رفتار یک فرد سالم را در موقعی که فاجعه ای برای او رخ داده است مشاهده نموده ایم مثلاً مرگ عزیزی، معمولاً سبب گریه ، ناراحتی ، کم خوابی ، احساس بدبینی و عدم اعتماد به آینده می شود ولی افسردگی وغم شخص سالم کاهش می یابد. در حالت شدید افسردگی مانند توهم ، ادراک غیر عادی احساس شدید،  تمایل به انتحار وعقب افتادگی تفکر مشاهده می گردد( شاملو ، 1374).

 

 

 

جدول (2-1): فهرست نشانه های بالینی افسردگی

رفتار، حرکت،

شکل ظاهری

جنبه هیجانی جنبه روانشناختی نباتی جنبه خیالبافی شناختی جنبه انگیزشی
حالت وضعی: بدون نیرو ، خمیده، بدون کنش، کندی حرکات، نا آرامی ،اضطراب عصبی، مالیدن دست ها به یکدیگر

حالت چهره : غمگین، نگران، آویزان بودن گوشه های دهان، چینهای عمیق ، بی حالتی یا متغیر وتنیده بودن چهره .

شیوه حرف زدن: آهسته، یکنواخت .

احساس کوفتگی، ناتوانی، غمگینی، نا امیدی، فقدان، رها شدگی، تنهایی، گنهکاری، خشم، اضطراب ونگرانی، احساس فاصله در برابر جهان پیرامونی. ناآرامی درونی، تحریک پذیری، نقش برانگیختگی ،گریه، خستگی، ضعف، اختلال های خواب ، تغییر پذیری، احساس آرامش در خلال روز ، حساسیت نسبت به تغییرات جوی، کاهش اشتها ووزن، کاهش لیبیدو، ناراحتی های نباتی، هنگام تشخیص باید به فشار خون ، کمبود آهن، کمبود یا افزایش آدرنالین توجه کرد. فقدان تخیل، کندی فکر، مشکلات تمرکز، نشخوار فکری ادواری،انتظار تنبیه و فاجعه، افکار هذیانی مانند ارتکاب گناه، بی کفایتی، مسکینی، افکار منفی درباره زندگی، بی هدف،  افکار انتحاری. انتظار شکست، کناره گیری و اجتناب از مسئولیت های خود، احساس فقدان کنترل و ناتوانی، احساس فزونی خواسته های دیگران، فقدان تمایل به پیشرفت، افزایش وابستگی به دیگران.

 

2-3-5 شیوع افسردگی

افسردگی شایع ترین اختلال روانی است . بر اساس برآوردهای انجام گرفته 20تا25 درصد از مردم دوره های از افسردگی را در لحظه های از عمر خود تجربه می نمایند ( گوتلیب ، 2001).

هیرنگن و همکارانش ( 2002، به نقل از گوتلیب، 2001) در تحقیقات خود نشان دادند که حدود 20 درصد از نوجوانان 13 تا 19 ساله قبل از 18 سالگی حداقل یک بار به افسردگی مبتلا شده اند

خطر یک بار ابتلا به افسردگی در زنان 4 تا 10 درصد ودر مردان 2تا 5 /3 درصداست. خطر ابتلا به افسردگی در طول عمر زنان 10 تا 26 درصد مردان 5 تا 12 درصد. این ارقام نشان می دهند تقریباً یک چهارم یا یک پنجم افراد ، در طول زندگی خود، گاهی به یکی از انواع افسردگی دچار می شوند . این آمارها همچنین مشخص می کنند که شیوع افسردگی ، در زنان سه برابر مردان است . تحقیقات جدید نشان می دهد میزان ونرخ ابتلا به افسردگی در قرن بیستم سیر صعودی داشته است ، ولی دلیل آن هنوز کاملاً مشخص نیست . تغییرات اقتصادی- اجتماعی ، از هم پاشیدن خانواده واجتماعات ، فقدان امیدواری در نسل جوان جامعه ، به ویژه در بین بیکاران ، وافزایش سطح توقعات ، همگی می توانند در این مسأله دخیل باشند( گیلبرت ، 2007؛ به نقل از گوتلیب ، 2001).

اختلالات افسردگی واضطراب شیوع بالایی دارند. شیوع مادام العمر اختلال افسردگی عمده 25-10 درصد برای زنان و12-5 درصد برای مردان گزارش شده است.( رفیعی ورضایی،1378).

افسردگی رایج ترین اختلال روانی است به گونه ای که تقریباً 330 میلیون نفر در جهان از افسردگی رنج می برند و سالانه 800 هزار خودکشی ناشی از افسردگی اتفاق می افتد( کوینگ ، 2001).

به کدام دلایل احتمال ابتلای زنان به افسردگی بیشتر از مردان است؟

زنان بیشتر از مردان دچار افسردگی می شوند. در واقع نسبت افسردگی در زنان دو برابر مردان است. اختلال افسردگی در میان دو جنس در موارد مربوط به اثرات  بالینی بیماران مورد درمان واقع شده ، بررسی های اجتماعی افرادی که تحت درمان قرار نگرفته بودند، مطالعات منجر به خودکشی و اقدامات منجر به خودکشی ، یا واکنشی نسبت به داغدیدگی ملاحظه گردیده است. این تفاوت افسردگی در بین دو جنس نه فقط در ایالات متحده و کانادا یا اروپای غربی ، بلکه به صورت جهانی وجود داشته است . زنان بیشتر از مردان از تسهیلات دارویی استفاده می کنند. بنابراین ممکن است بدین دلیل عده زنان افسرده بیشتر از مردان باشدکه عده بیشتری از آنان برای معالجه مراجعه می کنند. در بعضی از افسردگی ها تصور می شود که از طریق ژن های مربوط به کرومزوم x منتقل می شود. اگر افسردگی وابسته به کرومزوم  xاست این موضوع می تواند تبیینی برای نسبت جنسی باشد، زیرا زنان دارای دو کرومزوم  x هستند و بدین ترتیب بیشتر از مردان که یک کرومزوم x  و یک کرومزوم y دارند تحت تأثیر قرار می گیرند . بعضی عوامل اجتماعی ، به عنوان عوامل مربوط به افسردگی شناخته شده اند ، این عوامل عبارتند از : شغل و تحصیل پایین داشتن ، تحت نظارت وسرپرستی بسیار کم بودن ، فعالیت های تفریحی اندک داشتن ، به بیماری های ساری وجاری مبتلا بودن که زنان بیشتر از مردان در معرض چنین عواملی قرار دارند، حتی وقتی که این متغیرها کنترل گردیده اند میزان افسردگی در زنان بالاتر از مردان بوده است. در حالی که مردان افسرده تمایل بیشتری به کناره گیری و شکایات بدنی دارند، زنان بیشتر خودانتقادگر بوده و احساس عدم کفایت می کنند. هامن و پترز دریافتند که افراد نسبت به مردان افسرده با احتمال کمتری در جستجوی کمک بر می آیند، حتی از طریق دوستان( آزاد ، 1382).

2-3-6 افسردگی درون زاد در مقابل افسردگی واکنشی

همه محققان ودرمانگران بین انواع افسردگی درون زاد و واکنشی تمایز قائل شده اند . افسردگی درون زاد نوعی افسردگی است که به تدریج وبه علت عوامل درونی وبیولوژیک به وجود می آید . افسردگی واکنشی نوعی افسردگی است که به طور ناگهانی در اثر رویداد دردناکی مانند مرگ یک فرد مورد علاقه رخ می دهد( جیمز کالات ، 1378).

2-3-7 افسردگی فصلی

نوعی افسردگی که با کوتاه شدن روزها در زمستان و پاییز سر می رسد ودر تابستان وبهار از بین می رود به اختلال عاطفی فصلی  نیز معروف است باکندی روانی- حرکتی مشخص می شود وبا متابولیسم ملاتونین رابطه دارد با مواجهه با نور مصنوعی و درخشان به مدت 2تا 6 روز درمان می شود و همچنین به عنوان قسمتی از اختلال دو قطبی I,II اتفاق می افتد( کاپلان وسادوک ، 2003).

2-3-8 تشخیص افتراقی برای افسردگی

این اختلال را باید از موارد زیر افتراق داد:

غمگینی طبیعی: افتراق اختلال افسردگی از غمگینی طبیعی بستگی به وجود سایر علائم سندرم اختلال افسردگی دارد.

سوگ : با اینکه اختلال افسردگی از بسیاری جهات شبیه به داغدیدگی بدون عارضه است ، ولی بدبینی شدید ، افکار خودکشی ، احساس گناه شدید ، و علایم روان پریشانه در سوگ نادر هستند . علائم شدیدی که بیش از دو ماه پس از داغدیدگی ادامه پیدا کنند احتمال اختلال افسردگی را مطرح می نمایند.

اختلال اضطراب : اختلالات افسردگی خفیف را گاه به سختی می توان از اختلالات اضطرابی افتراق داد .تشخیص دقیق، به ارزیابی شدت علائم اضطراب وافسردگی و همچنین به ترتیب ظهور آنها بستگی دارد . هنگامی که علائم بارز فوبیک یا وسواسی وجود دارند نیز مشکلات مشابهی بروز می کنند.

اسکیزوفرنی : تشخیص افتراقی اختلال افسردگی از اسکیزوفرنی، به جستجوی دقیق تظاهرات خاص این نوع اختلال بستگی دارد . در صورتی که بیمار توأماً دچار علائم افسردگی و هذیان های گزند و آسیب باشد تشخیص به سادگی امکان پذیر نیست ، ولی معمولاً با معاینه دقیق وضعیت روانی و تعیین اینکه آیا هذیان ها پس از علائم افسردگی ایجاد شده اند وبا آن همخوانی دارند یا قبل از علائم افسردگی  ظاهر شده وبا اختلال خلقی همخوانی ندارند، می توان این دو حالت را از همدیگر افتراق داد. برخی از  بیماران  دارای علائمی از هردو اختلال افسردگی و اسکیزوفرنی هستند که اختلال اسکیزو افکتیو نامیده می شود.

دمانس : در سنین میانسالی وسالمندی ، اختلالات افسردگی را به سختی می توان از دمانس افتراق داد . چون برخی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی از مشکلات شدید حافظه شکایت می کنند ودر  بعضی بیماران مبتلا به دمانس رخ می دهدکه ضعف تمرکز منجر به یادسپاری ناکافی می گردد این دو آزمون های دقیق حافظه، غالباً می توانند به افتراق میان این دو حالت کمک کنند ؛ در موارد مشکوک می توان از آزمون های روانشناختی استاندارد استفاده کرد ، ولی حتی این آزمون ها نیز ممکن است نتیجه قطعی را به ما ندهند. در صورتی که اختلال حافظه پس از بهبود وطبیعی شدن خلق برطرف نگردد، احتمال وجود دمانس مطرح می گردد.

سوء مصرف مواد : علائم افسردگی در میان افرادی که اقدام به سوء مصرف مواد می کنند شایع است وبرخی از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی  برای برطرف کردن ناراحتی خود به سوء مصرف الکل یا داروهای غیر مجاز روی می آورند. در این حالت باید توالی ظهور علائم افسردگی و سوءمصرف موارد را مشخص کرد و نیز وجود سایر تظاهرات اختلال افسردگی  به غیر از خلق پایین را نیز بررسی نمود(گلدر، مایو ، گرس به نقل از کاپلان ، 2005 ).

– Kler & Sene

– Nese

– Bacher

– Major depressive disorder

– Dysthymic disorder

– Cyclothymic disorder

– Bipolar disorder

– Hilgard & etal

– Gotlib

– Hirngn

– Gilbert

– Koeing

– Hammen & Peters

– Reactive depression

– Jeims kallat

– SAD

– Grief

– Anexity

– Diagnosis

– Schizophernia

– Dementia

– Drug Abuse

– Goler & Mayo