ملاک های سلامت روان

ونتیز (1991 )سلامت روان را وابسته به هفت ملاک می داند که عبارتند از:

1- رفتار اجتماعی مناسب؛ -رهایی از نگرانی و گناه؛ – فقدان بیماری روانی – کفایت فردی و خودمهارگری؛ – خویشتن پذیری و خودشکوفایی؛ –  توحیدیافتگی و سازماندهی شخصیت؛  -گشاده نگری و انعطاف پذیری.

سلامت روان و ضرورت توجه به آن  سلامت روان مفهومی است که چگونگی تفکر، احساس و عملکرد ما را در مواجهه با موقعیت های زندگی نشان می‌دهد و به درک ما از خود و زندگی‌مان بستگی دارد.

همچنین بسته به میزان برخورداری از سلامت روان عملکرد ما در کنترل استرس، برقراری ارتباط با دیگران، ارزیابی ها و انتخابمان متفاوت است  در حقیقت سلامت روان چیزی بیش از عدم وجود بیماری روحی است. بدین معنی که صرفا به لحاظ نداشتن بیماری روحی نمی توان سلامت روان را در یک فرد صددر صد تایید کرد  اینکه بسیاری ازما از بیماری خاص روحی قابل تشخیص رنج نمی بریم اما واضح است که برخی از ما به لحاظ روحی سالم تر مطالعه ویژگی هایی که سلامت روان را می سازند تحت عنوان ” روانشناسی مثبت” نام گرفته است

انچه مسلم است حفظ سلامت روان نیز مانند سلامت جسم حائز اهمیت است. شاید اقداماتی در این زمینه صورت گیرد اما خدمات بهداشت روان عمدتا به گروه کوچکی ازافراد که مشکلات جدی و آشکار دارند اختصاص می یابد و به همه کسانی که از مشکلات طولانی روانی طولانی مدت رنج می برند یا افرادی که معمولا افسردگی و اضطراب را تجربه می کنند، کمک نمی کند

ممکن است تشخیص و ریشه یابی مشکلات مربوط به سلامت روان دشوار باشد اما متخصصان بهداشت روان با آگاهی از علائم، این مشکلات را تشخیص می دهند مسلما عدم درمان هر یک از مشکلات مربوط به سلامت روان مانند اضطراب و افسردگی بر شدت آن می افزاید و به این ترتیب درمان دشوار تر شده و احتمال پیدایش مشکلات عمیق تر وجود خواهد داشت.  تحقیقات نشان داده است که اکثر بیماری های روحی از اوائل زندگی (نیمی از همه موارد تا 14 سالگی) آغاز می شوند

شروع بسیاری از موارد با علائم خفیف که براحتی قابل رفع هستند مانند اضطراب کم یا خجالت دائمی است اما در صورت عدم درمان می توانند بسرعت به افسردگی شدید، ترس های ناتوان کننده یا اضطراب بالینی تبدیل شوند

اینکه موارد زیادی از این بیماری ها در زمان جوانی افراد (سه چهارم تا 24 سالگی) آغاز می شود ابهام آمیز است و بر تلاش بیشتر برای تشخیص و درمان در مراحل اولیه تاکید دارد.

بنابراین اگر عضوی از خانواده شما، یا یکی از همکاران و دوستانتان اغلب احساس عصبی بودن و اضطراب می‌کند باید نگران او باشید و در برخی موارد به او پیشنهاد کنید برای بررسی بیشتر به مراکز درمانی مراجعه کند.در اینجا به برخی ویژگی های سلامت روان اشاره می شود

توانایی لذت بردن از زندگی : توانایی لذت بردن از زندگی برای داشتن سلامت روان ضروری است. جیمز تیلور می نویسد “راز زندگی لذت بردن از گذشت زمان است “.

تمرین مدیتیشن و آرامش ذهن یکی از راههای پرورش توانایی لذت بردن از زندگی است. البته ما باید برای آینده برنامه داشته باشیم و نیز باید از گذشته درس هایی را بیاموزیم اما بسیاری از اوقات اغلب ما زمان حال را در نگرانی آینده و یا حسرت گذشته از دست می دهیم.

سازگاری : توانایی خارج شدن از پریشان حالی تحت عنوان سازگاری گفته شده است. مدتهای مدیدی است که مشخص شده برخی افراد استرس را بهتر از دیگران کنترل می کنند. علت آنکه عده ای با وجود شرائط نامطلوب خانوادگی افراد موفقی می شوند و عده ای دیگر در این شرائط زندگی ناموفق دیگری را تکرار می کنند این است که گروه اول با استرس های موجود کنار می آِیند و درست تصمیم گیری می کنند.

تعادل : بنظر می رسد حفظ تعادل در زندگی منجر به ارتقاء سلامت روان می شود. برای مثال همه ما باید زمانی را که صرف امور اجتماعی می کنیم با مدت زمانی را که به خود می پردازیم هماهنگ کنیم.

کسانی که همه وقتشان را درتنهایی می گذرانند ممکن است برچسب “گوشه گیر” به آنها زده شود و شاید  بسیاری از مهارت های اجتماعی را از دست بدهند انزوا گرائی مفرط حتی می تواند منجر به جدایی از واقعیت شود. کسانی هم که از نیاز به کمی انزوا طلبی غافل می شوند بهمین ترتیب ممکن است دچار چنین جدایی شوند. تعادل بین این دو مهم است. دیگر حوزه هایی که بنظر می رسد تعادل حائز اهمیت باشد شامل هماهنگی بین کار و تفریح، تعادل بین خواب و بیداری، هارمونی بین استراحت و ورزش، و حتی تعادل بین زمان سپری شده در خانه و محیط بیرون است.

انعطاف پذیری : با افرادی که شدیدا بر ایده های خود پافشاری می کنند آشنایی داریم. هیچ بحثی قادر به تغییر نظر آنها نیست.

چنین افرادی اغلب با انتظارات سختی که دارند، خود را در معرض استرس بیشتر قرار می دهند. تمرین  منعطف تر نمودن توقعات می تواند به بهبود سلامت روان کمک کند.

افرادی که از سلامت روان برخوردارند طیفی از احساسات را تجربه نموده و این احساسات را بروز             می‌دهند. برخی افراد احساسات خاصی را سرکوب می کنند و آنها را غیر قابل قبول تلقی می کنند. این عدم انعطاف احساسی ممکن است آنها را در معرض مشکلات مربوط به سلامت روان نماید.

خود شکوفایی : از مواهبی که در اختیارمان نهاده شده چه ساخته ایم؟ برخی از افراد توانایی هایشان را شکوفا می کنند و عده ای هم آنچه را در اختیار دارند بر باد می دهند. ما باید ابتدا داشته ها و مواهبی را که به ما ارزانی شده بشناسیم و این روند تشخیصی بخشی از راهی است که به سوی خود شکوفایی باید طی           کنیم.

Ventis