– بازاریابی
– عوامل اجتماعی، فرهنگی و ملی – وضعیت مالی
– مسایل بین الملی و منطقه ای – تولید، توانایی های فنی
– رقابت و رقبا – سیستم ها و روش ها
– بازار و مشتریان – فرهنگ سازمانی
منبع: فرد، آر، دیوید” مدیریت استراتژیک” ترجمه اعرابی، پارساییان، دفتر پژوهش های فرهنگی
۱۱.۲ عوامل کلیدی موفقیت۱۵۵:
اولین قدم در تعیین جایگاه، تعریف عوامل کلیدی موفقیت است. این عوامل که معمولا به وسیله ی شرکت ها قابل کنترل نیستند، در اثر بخشی و کارایی شرکت ها اثر بسزایی دارند. این عوامل ممکن است بر حسب صنایع و حتی شرکت ها متفاوت باشد. تحقیقات بیان گر این نکته است که موفقیت در هر صنعت در گرو سه تا شش عامل کلیدی بوده است. همین تحقیقات نشان داده است که موفقیت شرکت ها در دیگر قلمرو ها نمی تواند ضعف آن ها را در قلمرو دیگر جبران کند. از این رو تشخیص عوامل کلیدی موفقیت در صورت بندی راهبردی دارای اهمیت انکار ناپذیری است. می توان مدعی شد که هر بخش از اقتصاد به صورتی خاص عوامل کلیدی موفقیت فعالیت های درون سازمان را تحت تاثیر قرار می دهد. برای مثال عوامل کلیدی شرکت های خصوصی با عوامل کلیدی شرکت های دولتی متفاوت هستند و یا نوع ساختار بازار و صنعت بر این عوامل تاثیر می گذارد. حداقل پنج معیار برای شناسایی عوامل کلیدی موفقیت وجود دارد.این معیار ها عبارتند از:
– اثر بر سنجه های عملکردی
– رابطه با تاکید های راهبردی، مانند متمایز سازی، هزینه ها، اقدام پیش گیرانه، احیا، بازسازی و مانند آن ها
– ارتباط با دوره ی عمر؛ مثلا معرفی، رشد، بلوغ، کهولت و افول
– مربوط به یک حوزه در قلمرو یک فعالیت یا کسب و کار
– مستلزم صرف مبالغ هنگفت در مقایسه با دیگر عملیات شرکت
روش های فوق، پویش محیطی، تحلیل ساختار صنعت، مراجعه با آرا کارشناسان صنعت، تحلیل رقبا، داوری نظری یا حدس و گمان صاحب نظران و… را شامل می شود.( روچارت۱۵۶، ۱۹۷۹)
۱۲.۲ روش های تعیین جایگاه و موقعیت سازمان ها
اگر راهبرد را یک مفهوم کلی هماهنگ ساختن سازمان با محیط آن بدانیم، مطالعه ی شرایط بیرونی، ذهن را به تجزیه و تحلیل فرصت ها، تهدید ها و محدودیت های محیطی رهنمون می سازد. بنابر این هدف، شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فن آوری و عرصه ی رقابت های بازار زیر ذره بین قرار می گیرد. مطالعه ی وضعیت داخلی ایجاب می کند تا منابع انسانی، منابع فیزیکی و مالی، فن آوری و مدیریت و سامانه های سازمان در معرض تجزیه وتحلیل های دقیق قرار گیرد. (رحمان سرشت، ۱۳۸۴)
روش تجزیه و تحلیل SWOT مدل تحلیلی مفیدی است که به شکل نظام یافته هر یک از عوامل قوت، ضعف، فرصت ها و تهدید ها را شناسایی کرده و استراتژی های متناسب به موقعیت کنونی حرفه ی مورد بررسی را منعکس می سازد. در این مدل فرصت ها و تهدیدها نشان دهنده ی چالش های مطلوب و یا نا مطلوب عمده ای است که در محیط صنعت مورد نظر فرا روی شرکت وجود داشته و در برابر ، قوت ها( شایستگی ها، توانایی، مهارت ها وکمبود ها) وضعیت محیط داخلی تشکیلات مورد نظر را به نمایش می گذارد. (علی احمدی، فتح الله، تاج الدین ۱۳۸۸)
تجزیه و تحلیل محیطی/صنعتی اطلاعات لازم برای شناخت فرصت ها و تهدید های کلیدی در محیط سازمان را به دست می اورد؛دومین موصع بنیادی در تجزیه و تحلیل SWOT، شناخت قوت ها و ضعفهای کلیدی بر اساس آزمون شرح حال موسسه است.
قوت ها: قوت منبع، مهارت یا مزیت دیگری است نسبت به رقبا و نیازهای بازار هایی که موسسه در ان ها کار می کند یا خواهد کرد. قوت یک شایستگی متمایز است که سبب ایجاد مزیت مقایسه ای در بازار می شود. منابع مالی،تصویر ذهنی، رهبری بازار و روابط با خریداران وتامین کنندگان نمونه هایی از این دست هستند. (علی احمدی، ۱۳۷۵)
ضعف ها: ضعف ها یک محدودیت یا کمبود در منابع، مهارت ها و توانایی ها هستند که جدا مانع عملکرد اثر بخش می شود. تجهیزات، منابع مالی، توانایی های مدیریتی، مهارت های بازاریابی و تصویر ذهنی نام تجارتی می توانند منبع ضعف باشند. (خلیلی شورینی، ۱۳۷۷)
درک قوت ها وضعف های کلیدی سازمان به محدود ساختن گزینه ها و انتخاب یک استراتزی کمک می کند. شایستگی متمایز وضعف های عمده با توجه به معیار های کلیدی موفقیت در بخش های مختلف بازار شناسی می شوند و این چارچوب مفیدی برای انتخاب بهترین استراتژی به دست می دهد. (پیرس ورابینسون۱۵۷ ۱۳۸۸)
اما تجزیه و تحلیل شرایط بیرونی و وضعیت دورنی به تنهایی نتیجه ای ندارد. در واقع با تطبیق دادن هر وضع درونی با هر مجموعه ای از شرایط بیرونی باید راهبرد مناسب با زمان و مکان طراحی شود. مدل SWOT در حالت معمولی متشکل از یک جدول مختصات دو بعدی است که هر یک از چهار نواحی آن نشانگر یک دسته استراتژی است. به عبارت دیگر همواره ۴ دسته استراتژی در این مدل مطرح می شود.
– راهبرد های حداکثر استفاده از فرصت های محیطی با بکارگیری نقاط قوت سازمان ( ناحیه ۱) استراتژی SO
– راهبرد های استفاده از نقاط قوت سازمان برای جلوگیری از مواجه با تهدید ها ( ناحیه ۲) استراتژی ST
– راهبرد های استفاده از مزیت های بالقوه که در فرصت های محیطی نهفته است برای جبران نقاط ضعف موجود در سازمان (ناحیه ۳) استراتژی WO
راهبرد هایی برای به حداقل رساندن زیان ها ناشی از تهدید ها و نقاط ضعف ( ناحیه ۴) استراتژی WT ( فردآر۱۵۸، ۱۳۷۹)
نمایشگر ۲.۱۱ تجزیه و تحلیل SWOT معمولی
عوامل داخلی
عوامل خارجی
فهرست قوت هاS-
فهرست ضعف هاW-
فهرست فرصت هاO-
ناحیه ۱ – استفاده از فرصت ها با استفاده از نقاط قوت(SO)
ناحیه ۳- برای جبران نقاط ضعف از مزیت هایی که در فرصت ها نهفته است، بهره گرفته می شود. (WO(
فهرست تهدیدهاT-
ناحیه ۲- استفاده از نقاط قوت برای جلوگیری از تهدید ها(ST)
ناحیه ۴- به حداقل رساندن زیان های ناشی از تهدید ها و نقاط ضعف (WT)
منبع: فردآر؛ دیوید؛ ” مدیریت ریسک”ترجمه اعرابی و پارساییان، دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۷۹
لازم به ذکر است که تجزیه و تحلیل فوق تنها، موقعیت استراتژیک را در یک مقطع زمانی مشخص، روشن می سازد. لذا به منظور دنبال نمودن روند زمانی، با توجه به این موضوع که شرایط محیطی ( داخلی و خارجی) پویا بوده و دائما در حال تغییر و دگرگونی می باشد، لازم است روند تحولات مورد بررسی قرار گیرد تا در مقاطع زمانی مختلف استراتژی مناسب استخراج شود. دنبال نمودن این روند کمک می کند تا بتوان حالت های مختلفی را که در آینده ممکن است رخ دهند، بررسی و پیش بینی نمود. پیچیدگی های موجود در تجزیه و تحلیل این گونه مسائل ایجاب می کند از روش هایی استفاده شود تا نسبت به درستی کار اطمینان حاصل شود. (رحمان سرشت، ۱۳۸۴)
در مدل SWOT پس از لیست کردن هر یک از عوامل قوت، ضعف، فرصت ها و تهدید ها ونوشتن ان ها در سلول های خود ، از محل تلاقی هر یک از آن ها، استراتژی های مورد نظر حاصل می شوند. بنابراین همواره این ماتریس منجر به چهار دسته استراتژی WT، SO، WOو ST می شود.
مواجهه دادن عوامل اصلی داخلی و خارجی و تدوین استراتژی ها از مشکل ترین بخش های ماتریس SWOT است و به قضاوت و قدرت تجزیه وتحلیل خوبی نیاز دارد. ( علی احمدی، فتح الله، تاج الدین، ۱۳۸۴)
رحمان سرشت در کتاب راهبرد های مدیریت، چهار راهبرد منتج از تجزیه و ترکیب شرایط بیرونی و اوضاع درونی را این گونه تشریح کرده است:
الف) راهبرد مناسب با نقاط ضعف درونی و تهدید های بیرونی: راهبرد WT ایجاب می کند که نقاط ضعف و تهدید ها به حداقل رسد.بنابراین شرکتی که ضعیف است و با تهدید های شدیدی روبرو است برای مثال می تواند در دیگر شرکت ها ادغام شود یا حجم فعالیت های خود را کاهش دهد، یا در نهایت منحل شود.
ب) راهبرد متناسب با نقاط ضعف درونی و گشایش های بیرونی: در راهبرد WO ، سعی می شود نقاط ضعف به حداقل و گشایش ها به حداکثر رسد. از این رو شرکتی که از بعضی جنبه ها ضعف هایی دارد یا باید آن ضعف ها را با استفاده از امکانات درونی یا با بهره گرفتن از مقدورات بیرونی مرتفع یا به نقاط قوت بدل سازد.برای مثال اگر امکان افزایش توانایی های کارکنان موجود با آموزش دادن آن ها نباشد یا اگر زمینه ای برای بهبود فنآوری مورد استفاده وجود نداشته باشد، باید مهارت ها و فن آوری مناسب از خارج از سازمان کسب شود تا امکان بهره گیری از فرصت های بیرونی پدید آید.
ج) راهبرد متناسب با نقاط قوت درونی وتهدید های بیرونی: این راهبرد (ST) با تاکید بر استفاده از نقاط قوت درونی سازمان برای مقابله با تهدید های محیطی طراحی می شود. منظور از این کار افزایش آثار نقاط قوت و به حداقل رساندن تاثیر تهدید ها است. به این لحاظ ممکن است یک سازمان توانایی های خود را برای مثال در زمینه های فنی، مالی، مدیریتی یا بازاریابی برای مقابله با محصولات رقیب به کار بندد.
د) راهبرد متناسب با نقاط قوت وگشایش های بیرونی:
مطلوب ترین شرایط هنگامی رخ می دهد که بهره گیری از نقاط قوت درونی برای استفاده از فرصت های بیرونی امکان پذیر باشد. هدف همه ی شرکت ها رسیدن به این مرحله است.در.اقع سازمان ها تلاش می کنند تا بر مشکلات فایق آمده وآن ها را برای استفاده از فرصت ها به نقاط قوت تبدیل کنند.اگر سازمان ها با تهدید های محیطی روبرو شوند، با امید به رسیدن به روز های بهتر با آن ها کنار می ایند. (رحمان سرشت، ۱۳۸۴)
در نمایشگر های ۲.۱۲ و ۲.۱۳ متغیر های قابل توجه در تعیین فرصت ها و تهدید های هر دو محیط کلان و محیط داخلی بیان شده است.
نمایشگر ۲.۱۲ متغیر های راهبردی قابل توجه در تعیین فرصت ها و تهدید های محیطی
شرایط اقتصادی
نفوس، ترکیب و توزیع جمعیت
دگرگونی های فن آوری
روند های اجتماعی- فرهنگی
عوامل سیاسی، قانونی و زیست محیطی
-روند های تولید ناخالص داخلی و ملی
-حجم پول
-نرخ تورم
-وضعیت اشتغال
-کنترل قیمت و درآمد ها
-کاهش یا افزایش ارزش پول
-نرخ رشد جمعیت
– توزیع سنی جمعیت
-جابجایی تراکم جمعیت
– امید به