سیاره ما در کهکشون تنها مکان قابل زندگیه؟ جواب قطعی به این سوال داده نشده اما از فیلمای علمی تخیلی گرفته تا حقایق علمی، همه خبر از وجود سیارات قابل زندگی دیگری میدن. سیاراتی که شاید موجوداتی باهوش تر از ما در اون زندگی می کنن. اما سخت تر و مهم تر از سیارات، وجود جهانای چندگانه دیگه س. سوالی که از گذشته تا به امروز تو ذهن بسیاری بوجود اومده اینه: به غیر از جهان ما، دنیاهای دیگری هم هست؟

دیگه تقریبا همه احتمال می دیم شاید جهانای دیگری به جز دنیای ما وجود داشته باشن. در واقع براساس باور بسیاری انتخابایی که ما در این جهان به کار می گیریم، ممکنه یافته های مختلفی در دنیاهای دیگه داشته باشه. این نوع نگاه، پایه «جهانای چندگانه» رو تشکیل میده؛ فرضیه ای که به تئوری فیزیک دانها و فضانوردان با عنوان وجود جهانای زیاد در کیهان قوت می بخشه.

ایده جهانای موازی در کمیک بوک ها، بازیای ویدیویی و صد البته صنعت سینما و تلویزیون از گذشته تا به امروز موثر بوده و خیلی از اجناس ساخته شده در بخش سرگرمی تلاش داشتن تا با تولید محتوای خاص، درک و تصور جهانای موازی رو واسه من و شما آسون تر کنن. از سریالای قدیمی «استار ترک»، «دکتر هو» و «بافی، خون آشام کش» گرفته تا انیمیشنایی مثل «دیجی مون» همه تلاش کردن تا جهانای موازی رو بیشتر توضیح داده و مرزهای تخیل رو در بشر امروزی بیشتر گسترش بدن. در درجه اول اجازه بدین به این بحث بپردازیم که چیجوری جهان خودمون شکل گرفت.

نقطه سرآغازی بر همه چیز

نزدیک به ۱۳.۷ میلیارد سال پیش، جهان هستی به واسطه تئوری انفجار بزرگ (بیگ بنگ) از تکینگی شکل گرفت و فعالیت بعضی از محرکهای ناشناس منتهی به گسترش و تشکیل فضای سه بعدی شدن. درست وقتی که انرژی بی اندازه و اندازه حاصل از مهبانگ بزرگ یا همون بیگ بنگ کمی کم شد، نوری پر قدرت پخش شد. در آخر ذرات کوچیک به شکل و اندازه بزرگتری مبدل گشتن؛ ابعاد و اندازه ای که در آخر به تشکیل ستاره ها، سیارات و منظومه شمسی ختم شد.

سوال اساسی اینجاس ما تنها جهان در میان کیهان هستیم؟ روشنه که ما با تکنولوژیای حال حاضر، قادر به مشاهده تموم کهکشون نیستیم. چون که جهان ما به یه تنگ ماهی شباهت داره و به درستی قادر به تماشای بیرونش نیستیم. البته اگه واقعا به نظر فیزیک دانها، «بخش بیرون» از تنگ ماهی وجود داشته باشه. الان و در زمان نوشتن این یادداشت، پنج فرضیه مبنی بر وجود احتمالی جهانای چندگانه از دیدگاه علمی هست:

۱. جهانای خیلی زیاد: هنوز شکل و فرم فضا-زمان یا همون بعد چهارم دقیقا شناخته نشده. تنها فرضیه قابل قبول هم جهت با جهانای چندگانه، قبول این موضوعه که بعد چهارم یه خط صافه که تا خیلی زیاد سیر می کنه. همین موضوع، احتمال وجود جهانای جور واجور رو بیشتر می کنه. سوال باحال تر اینجاس جهانا می تونن دوباره خودشون رو تکرار کنن؟ چون که ذرات یا به اصطلاح پارتیکلا این توانایی رو دارن تا به روشای جور واجور دوباره به همدیگه اتصال پیدا کنن.

۲. جهانای حبابی شکل: به واسطه نظریه «تورم ابدی» (eternal inflation)، فرضیه دیگری درباره وجود دنیاهای چندگانه شکل گرفت. براساس تحقیقای یه جهان شناس در دانشگاه تافتس به نام الکساندر ویلِنکین، وقتی به بعد فضا-زمان از یه دید کلی نگاه بندازیم، بعضی از مناطق در فضا درست مثل پدیده بیگ بنگ که جهان ما رو شکل داده از باز شدن دست می کشن. بقیه قسمتا بازم بزرگتر می شن. پس اگه ما جهان خودمون رو به شکل یه حباب بدونیم، انگار درون شبکه ای از جهانای حبابی در فضا مستقر هستیم. مثل این می مونه جهانا رو مثل یه سری حبابای ریز  و بزرگ در داخل یه اقیانوس بسیار بزرگ تصور کنیم. شاید مثل سریال دکتر هو، یه سری قوانین و قوانین فیزیکی هم در هر جهان حاکم باشه. چون که خیلی زیاد حباب ممکنه تو یه دنیای پهناور وجود داشته باشه که هیچ ربطی به همدیگه ندارن. ولی سوال اینجاس این دریا در آخر به یه انتها می رسه؟

۳. جهانای نوزاد:  این تئوری به واسه عملکردای کوانتوم ارائه شد؛ اینکه ذرات زیر اتمی چیجوری رفتار می کنن. اگه شما قوانین احتمالات رو دنبال کنین، واسه هر انتخاب تون، در بقیه جهانا تموم پیامدها شکل میگیره؛ مثلا شما تو یه جهان، سفری کاری به چین دارین. در جهانی دیگه شاید هواپیمایی که با اون سفر می کنین در کشوری دیگه فرود بیاد و انتخابایی به اصطلاح صفر و یکی، سرنوشت شما رو در هر جهان عوض کنه. بهترین مثال در این رابطه رو شاید بشه بازی ویدیویی Bioshock: Infinite بدونیم که سرنوشت کاراکترهای بازی در هر جهان با چیزی که تصور می کردیم سر تا پا فرق داشته و واسه تحلیل داستان باید قصه کاراکترها رو در هر جهان به صورت جداگونه بررسی می کردیم.

۴. جهانای ریاضیات: یکی دیگه از تئوریای جهانای چندگانه، در جهانای ریاضیاته که خیلی راحت توضیح میده ساختارهای ریاضی وار ممکنه بسته به جهانی که درون اون زندگی می کنیم، تغییر پیدا کنه. ولی شاید سوال کنین ساختار ریاضی وار معنیش چیه؟ این ساختار به وجود بشر وابسته نیس و حتی اگه گونه بشر منقرض شه، این ساختارها طبق اصول ریاضی پابرجا خواهند موند. مکس تگمارک، طراح این تئوری در مقاله ای که سال ۲۰۱۲ میلادی به چاپ رسونده این جوری توضیح میده: «واقعا عقیده دارم جهانی اون بیرون در کهکشون هست که می تونه بدون دخالت من به کارش ادامه بده. حتی اگه هیچ انسانی هم [در این کیهان] وجود نداشته باشه».

۵. جهانای موازی: شناخته ترین و بیشتر پسندترین تئوری جهانای چندگانه چیزی نیس جز تئوری «جهانای موازی». طبق همون اصل صاف و مستقیم بودن بعد فضا-زمان، این تئوری پر و بال گرفت. تعداد احتمالات ذرات در جهانای چندگانه بر این پایه به ۱۲۲^۱۰^۱۰ خلاصه می شه. بخاطر این، خیلی زیاد جهان به صورت موازی وجود داشته و خیلی زیاد نسخه از ما در جهانای جور واجور زندگی می کنن که شاید حتی تو یه الی دو پارتیکل با ما فرق داشته باشن. چه بسا به واسطه همین فرق جزئی، رفتاری به طور کامل مخالف در مقایسه با کاراکترمان از خود نشون بدن.

استیون هاوکینگ، فیزیک دان و دانشمند مطرح دنیا قبل از مرگش در آخرین مقاله اش به بحث جهانای چندگانه می پردازه. این مقاله چند ماه پس از مرگ این دانشمند بافرهنگ در ماه مِی سال جاری منتشر شد. اون درزمان مصاحبه ای با دانشگاه کمبریج که در واشنگتون پست منتشر شده، در مورد این موضوع پیچیده توضیح داده که اگه جهانایی خیلی زیاد جور واجور با تعداد بی نهایتی از قوانین فیزیکی وجود داشته باشن، این تئوری نمی تونه پیش بینی کنه الان ما دقیقا در چه جهانی زندگی می کنیم. البته طبق تئوری هاوکینگ، موازی بودن جهانا تا خیلی زیاد سیر نکرده و امکان داره جهانا با همدیگه برخورد کنن.

بحثای دور و بر قبول یا رد فرضیه جهانای موازی

چیزی که مسلمه تموم محققان، تئوری جهانای موازی رو نمی پذیرن. بعضی مثل اخترشناس مطرحی به نام ایتون سیگِیل این تئوری رو قبول کرده که بعد فضا-مکان تا خیلی زیاد سیر می کنه ولی اونا عقیده دارن این نظریه، محدودیتایی هم به دنبال داره.

مشکل اینجاس کیهان نزدیک به ۱۴ بیلیون سال قدمت داره. پس با دونستن سن کیهان، مشخصه که جهان ما لایتناهی نیس و به دنبال، باید محدودیتایی داشته باشه. اینطوری با قبول همین مسئله ساده، محدودیتای احتمالاتِ آرایش دوباره مولکولا، در آخر به یه عدد محدود می شه؛ بخاطر این برخلاف خیالات حاکم بر تئوری «جهانای نوزاد»، این اخترشناس باور داره تموم احتمالات در سناریوی زندگی یه فرد در جهانای چندگانه انجام نمی شه.

سیگیل هم اینکه باور داره باز شدن ذرات در شروع آفرینش بسیار سریع انجام پذیرفته؛ چون که انرژی بسیار شدیدا زیادی منتهی به ایجاد مهبانگ بزرگ شده. با این اوصاف با گذشت زمان، این تورم و باز شدن به شکل آشکاری کم شده و ذراتی که مسبب بیگ بنگ بوده، از باز شدنِ بیشتر دست کشیدن. بخاطر این جهانای جور واجور در کیهان، درجات مختلفی از باز شدن رو در زمانای متفاوتی متحمل می شن. حال می خواد این درجه، کم یا زیاد باشه. با قبول کردن این مسئله، شانس شباهت جهانای دیگه به اون چیزی که درونش هستیم به مراتب کمتر از حدیه که انتظارش رو داریم.

حتی با قبول موضوع تعداد احتمالات خیلی زیاد در ریزبنیانای جهان مون، تعامل ذرات با همدیگه در چهار چوب دنیای واقعی مون، حقیقت فیزیکی دنیا رو با محدودیت هاش خوب نشون میده. سیگیل باور داره چیزی که خیلی با اهمیته در سریع انجام شدن نتیجه های احتمالی انتخاب هامونه؛ سریع تر از اون چیزی که فکر می کنین. تا جایی که باز شدن کمی، به مدت زمان بسیار محدودتری اتفاق می افته که دیگه فرصتی واسه خلق جهان جدید ایجاد نمی شه. پس میشه نتیجه گرفت تئوری جهانای موازی، محدودیتایی در بر داره.

سیگیل جدا از بیان نظراتش در مورد محدودیتای فرضیه جهانای موازی، پیشنهاد می کنه دست به انتخاب تصمیمایی بزنیم که در آینده نسبت به انتخاب هامون، حسرت خاصی نخوریم. چون که براساس اعتقاداتش، ممکنه جهان دیگری وجود نداشته باشه تا کاراکتر خودتون (همزاد) تصمیم دیگری بگیره و ممکنه این کاراکتر به جای رفتن به سمت چپ، همون راه مستقیمی که الان طی کردین رو دوباره طی کنه. نتیجه، همون چیزیه که قبل از این در دنیای واقعی تجربه کردین. فقط شاید راه زندگی کمی تغییر پیدا کنه. این مضمون در آثار علمی-تخیلی هالیوود کم و بیش روش زوم شده که تقدیر بشر حتی با سفر زمان به گذشته قابل تغییر نیس.

جهانای موازی در مدیومای عادی ژانر علمی-تخیلی

لیستی از سرگرمیای مهم و موثر در مورد جهانای چندگانه جفت و جور شده که این لیست به معنی یه فهرست کامل نیس. این بخش فقط جهت یادآوری و خاطرنشان کردن اهمیت مدیومای عادی در گسترش ایده های جهان موازی جفت و جور شده.

* کمیکای مارول و دی سی که قصهای زیادی دور و بر جهانای موازی و چندگانه منتشر کردن.

* انیمه و انیمیشنای مطرحی مثل «دیجی مون»، «دراگون بال» و حتی «سونیک» که کاراکترها با نسخه دیگری از خودشون از جهانای دیگه آشنا می شن.

* جهانای موازی در بازیای ویدیویی مطرحی مثل مجموعه فاینال فانتزی، The Legend of Zelda، Mortal Kombat، Half Life، Bioshock Infinite، Dungeons & Dragons و حتی بازی League of Legends نقش اساسی داشته.

* رمان «سرزمین صاف: عاشقانه ای از بعدای زیاد» به نوشته ادوین ابوت در سال ۱۸۸۴ تونسته قصه ای از یه جهان دو بعدی رو تعریف کنه که فقط اشکال هندسی مثل دایره، مثلث و مربع در اون هست. در این رمان به سرزمینای دیگری مثل «سرزمین خطوط»، «سرزمین فضا» و «سرزمین نقطه» اشاره می شه. از این رمان عجیب و غریب، انیمیشنی کوتاه به همین نام اقتباس و در سال ۲۰۰۷ میلادی اکران شد.

* رمان «آدما خدایان رو دوست دارن» به نوشته اچ.جی ولز در سال ۱۹۲۳ میلادی منتشر شد. در این رمان ماشین وقتی هست که شخصیت اصلی می تونه بین جهانا سفر کنه.

* سری کتابای «اسرار نارنیا» به نوشته لِویس، نشون دهنده ماجرای جذاب چند بچه بوده که بین دنیای واقعی و دنیای نارنیا سفر می کنن. دنیایی که حیوانات با آدما خیلی راحت صحبت می کنن. مدتا پیش، فیلمای سینمایی بلندی براساس رمانای نارنیا اکران شد که تونسته نظر خیلی از عموم رو به این مجموعه جلب کنه.

* اپیزودی از استار ترک، «جهان آینه ای» رو به ما معرفی کرد که ساکنینش، افراد شرور و جنگ طلب بودن. در سری استار ترک مثل این اشارات به جهانای چندگانه فت و فراوون دیده شده. استار ترک در سال ۲۰۰۹ میلادی به شکل یه فیلم سینمایی ریبوت اساسی شد. در این ماجراجویی جدید، کاراکترهای قصه از دهه ۱۹۶۰ وارد جهانی دیگه می شن. کریس پاین و زاخاری کوینتو در این فیلم به اجرای نقش پرداخته و سری فیلمای جدیدی بر این پایه ساخته شد.

* رمانای «برج تاریک» به نویسندگی استیون کینگ، ماجراهای چند مسافر زمان رو تعریف می کنه که از راه دروازه های جور واجور به جهانای موازی سفر می کنن. فیلمی به همین نام در سال ۲۰۱۷ میلادی اکران شد که بر خلاف تبلیغات هنگفت، این اثر نتونست رسالتش رو نسبت به رمان به آخرسر برسونه.

* سری فیلمای «Back to the Future» نشون دهنده ماجراجوییای خونواده مک فلای در سالای ۱۸۸۵، ۱۹۵۵ و ۲۰۱۵ میلادیه. اولین فیلم از این سری تونسته شدیدا اثر داشته باشه و با استقبال همه جانبه منتقدین همراه شد.

* سری رمانای «His Dark Meterials» به نوشته فیلیپ پولمن، قصه بچهایی رو تعریف می کنه که بین جهانای جور واجور سفر می کنن. اولین کتاب با عنوان «The Golden Compass» الهام بخش ساخت فیلمی به همین عنوان در سال ۲۰۰۷ میلادی شد.

* در فیلم «Sliding Doors» محصول سال ۱۹۹۸ میلادی، دو جهان موازی معرفی می شه که شخصیت اول ماجرا در یکی از اونا به قطار می رسه و در دیگری خیر. همین دو نقطه شروع متفاوت، سرنوشتی دیدنی واسه کاراکتر در دو دنیا میسازه. این فیلم با هنرنمایی جون هانا و گوئینت پالترو تونسته در ژانر کمدی اثری قابل تحمل باشه. هر چند منتقدین این اثر رو به باد انتقاد گرفتن.

* مایکل کریکتون در سال ۱۹۹۹ میلادی رمانی رو با عنوان «Timeline» خلق می کنه که نشون دهنده ماجرای تاریخ شناسانیه که به گذشته و قرون وسطی برمی گردن. فیلمی به همین نام در سال ۲۰۰۳ اکران شد و نقش اصلی قهرمون قصه رو دوش پائول واکر، شخصیت دوست داشتنی سری فیلمای «سریع و خشن» بود.

* فیلم «Donnie Darko» محصول سال ۲۰۰۱ هم به بحث جهانای چندگانه می پردازه. جیک جیلنهال درگیر سلسله اتفاقات هولناکی می شه که بسیار دیدنیه. فیلم سینمایی دانی دارکو یکی از فیلمای سینمایی مهم در ژانر علمی-تخیلیه که حتما قبل از مرگ باید اونو تماشا کرد.

* سریال Stranger Things جزو آثار جدیدیه که پخشش از دو سال قبل از شبکه نتفلیکس شروع شده و تونسته با نظر مثبت منتقدین به راه خود ادامه بده. پنهون شدن یه پسربچه جوون، حوادث جذابی رو به دنبال داره که شدیدا پیشنهاد می کنیم اگه دنبال یه سریال معمایی می گردید، از دستش ندین.