– پژوهش های داخل کشور:

فاتحی زاده و همکاران(1384)، در پژوهشی مهارت های اجتماعی دانش آموزان با روش کیفی مورد بررسی قرار دادند. آنها ابتدا چک لیستی مشتمل بر 369 مهارت اجتماعی در 9 گروه اصلی تهیه و روایی محتوایی آن توسط متخصصین تایید کرده اند.سپس چهار نفر از کارشناسان پس از گذراندن دوره­ی آموزشی و آشنایی با مهارت های اجتماعی و روش تحقیق کیفی، به مدت سه هفته به اجرای آزمایشی طرح پرداخته و در این مدت کاملا با مدرسه و کادر آن آشنا شدند. سپس به مشاهده رفتارهای چهارگانه شامل دبیران کلیه­ی دروس و کلیه ی پایه ها، مشاوران، دبیران پرورشی و کادر دفتری (شامل مدیر، معاونین آموزشی و پرورشی) مشغول شدند. مشاهده و ثبت فراوانی مهارت‌های اجتماعی به صورت کمی و کیفی انجام گرفت. علاوه بر آن، شیوه‌ی تدریس دبیران، وجود یا عدم وجود فعالیت‌های گروهی در کلاس و مدرسه و چگونگی اجرای آن نیز به مدت چهار ماه مشاهده و ثبت گردید. در این مدت در مجموع، 72207 مهارت مشاهده و ثبت گردید. درصد فراوانی مهارت‌های اجتماعی مشاهده شده و به ترتیب عبارت بود از: مهارت‌های ارتباطی 46/55، مسئولیت پذیری 57/6، خودگردانی 07/4، مقابله ای 62/3، پرکردن اوقات فراغت 58/2، درک ارزش‌های اجتماعی 84/1 و آشنایی با قوانین اجتماعی44/0 درصد. نتیجه‌ی بدست آمده بیانگر آن است که اگر مدرسه عملکرد واقعی و موثری در انتقال کلیه ی مهارت‌های ضروری اجتماعی به دانش آموزان داشته باشد، باید فرصت های عمدی، برنامه های مدون و طرح های قابل اجرا در این زمینه عملکرد دوره ی متوسطه را در ایجاد و پرورش داشته باشد و وضعیت موجود پاسخگویی تامین همه ی نیازهای اجتماعی دانش آموزان نیست.

امیری (1386)، در پژوهشی مهارت های اجتماعی در گروه های منزلت اجتماعی از زاویه ی روابط با همگنان را شناسایی کرده است. به این منظور از مناطق مختلف آموزش و پرورش شهر اصفهان بصورت تصادفی تعداد 24 کلاس (دخترانه و پسرانه ) که در برگیرنده 826 نفر دانش آموز در مقاطع مختلف دوم ابتدایی، پنجم ابتدایی و دوم راهنمایی بودند انتخاب شده. جهت تعیین منزلت اجتماعی آزمودنی ها در بین همگنان از روش جامعه سنجی استفاده شد. پس از اجرای جامعه سنجی بر روی همه­ی دانش آموزان و تنظیم جامعه نما 288 نفر در چهار گروه منزلت اجتماعی پذیرفته شده، به خود رها شده، متوسط و طرد شده برگزیده شدند. برای سنجش مهارت اجتماعی در گروه های مختلف منزلت اجتماعی از فرم ایرانی  مقیاس مهارت اجتماعی ماتسون که در برگیرنده ی پنج عامل (مهارت اجتماعی مناسب، جرات نامناسب، برانگیخته/ متمرد، اعتماد بنفس بیش از حد و حسادت/ گوشه گیری) است استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه پذیرفته شده و طرد شده در هر پنج مهارت وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد مهارت 1 در گروه پذیرفته شده و مهارت 5، 4، 3، 2 در گروه طرد شده میانگین بالاتری را نشان دادند. در مهارت 2 بین گروه پذیرفته شده و به خود رها شده و متوسط، در مهارت 3 بین گروه متوسط و پذیرفته شده، در مهارت 4 بین گروه طرد شده و به خود رها شده و بین گروه  متوسط و پذیرفته شده، در مهارت 5 بین گروه پذیرفته شده و به خود رها شده و متوسط تفاوت معنی­داری وجود دارد.

صدری و همکاران(1387) در تحقیقی به بررسی تأثیر برنامه آموزش مهارت های اجتماعی– هیجانی بر هوش هیجانی دانش آموزان پرداختند. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت­های اجتماعی- هیجانی در افزایش مؤلفه های اصلی هوش هیجانی دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است.

یزدانی پور و یزد خواستی(1391)، در پژوهشی که روی دختران 6تا7 ساله انجام دادند، مشاهده کردند که بازی های گروهی می تواند به گونه ای مؤثر، مهارت های اجتماعی کودکان دختر پیش دبستانی را افزایش دهد.

– پژوهش های خارج از کشور:

سیگلمن و شفر(1995)، در تحقیقی به این نتیجه رسیدند برخی از کودکان قادر به بدست آوردن پذیرش همگنان نیستند بخاطر اینکه مهارت های اجتماعی ناکافی دارند.

آندریاس و همکاران(2006)، در پژوهشی آموزش مهارت های اجتماعی کودکان در پیشگیری از بحران بزهکاری: تأثیرات رفتارهای ضد اجتماعی و صلاحیت اجتماعی: نتایج حاصل تأثیر مثبت کلی معنی دار 39 درصد را پس از مداخله و 28 درصد در مطالعه تکمیلی (سه ماه و بیشتر)نشان داد. ارزیابی­های فشار ضد اجتماعی بویژه زمانی که بزهکاری مورده ارزیابی قرار گرفت بیشتر بود.

وان هاسلت(2007)، در تحقیقی در زمینه ی تاثیر مهارت های اجتماعی بر تطابق، سازگاری، موفقیت تحصیلی کودک معلول، و ایجاد رابطه با همسالان انجام داده است، نتایج این تحقیق نشان داده که آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان معلول حائز اهمیت بوده و همچنین ایشان تأثیر آموزش بر مهارت اجتماعی کودکان نابینا را مثبت گزارش کرده اند.

در بررسی های انجام شده روی دختران و پسران با میانگین سن19/14 که مشکل پرخاشگری و خشونت داشته اند، آموزش مهارت های اجتماعی با تمرکز این آموز ش ها روی خشونت وپرخاشگری، به نحو قابل توجه این علائم ر اکاهش داده است. گرچه خشونت و پرخاشگری درپسران بیشتر از دختران بوده است ولی این آموزش‌ها تأثیر بیشتری روی دختران داشته است. داشته است(وینستوک،2009).

در پژوهش دیگری که در دانشگاه کلمسون روی دانشجویانی که مشکل تحصیلی و آموزشی و یادگیری داشته اند انجام شده است و آنها را تحت درمان با آموزش مهارت های اجتماعی قرار داد ه اند، این گونه آموزش­ها روی مشکلات آنها تأثیرات به سزایی داشته است وحتی باعث افزایش علاقه آنها به درس و تحصیل و لذت بردن از آن شده نیز است (میلسوم و ، جیانویله، 2010)، دوبینز و   همکاران(2010) در تحقیقی که روی دانشجویان یک دانشگاه انجام دادند، دانشجویان را به دو گروه تقسیم کردند، گروهی که آموزش مهارت های اجتماعی دریافت می کردند و گروهی که از آموزش مهارت­های اجتماعی محروم بودند، پس از پایان بررسی مشخص شد که دانشجویانی که تحت آموزش مهارت های اجتماعی بودند از نظر، رفتاری و تحصیلی در وضعیت بهتری قرار داشتند.

ین وو، و همکاران(2010) در پژوهشی که بر روی دانشجویان تایوانی انجام دادند مشاهده کردند که آموزش مهارت­های زندگی، باعث پیشرفت در رفتارهای اجتماعی و همچنین بهبود وضعیت اجتماعی آنها در آینده شده است.

لاچمن و همکاران(2010) در تحقیقی که روی 891 نفر دانش آموزانی که مشکل بیش فعالی و رفتارهای قانون شکنانه داشتند مشخص کردند که آموزش مهار ت های زندگی روی علائم یاد شده تأثیرات به سزایی داشته است و کودکانی که تحت این گو نه آموزش هاقرار نداشتند رفتارهای خود را ادامه داده بودند.

ماتسون و همکاران(2010) نشان دادند که آموزش مهارت های زندگی بخش مهمی از فرایند رشد می باشد و عدم دریافت این آموز شها باعث بروز مشکلاتی در زندگی آتی خواهدشد.

بیکر و همکاران (2010)، در تحقیقی که روی دختران و پسران در سنین 11 سالگی انجام دادند، مشاهده کردند که اگر کودکان تحت آموزش مهار ت های زندگی قرار نگیرند، بعدهادر زندگی در رابطه با مدیریت استرس و مهارت­های خود کنترلی و پختگی فیزیکی و رفتاری و مهارت های حل مسأله دچار مشکل خواهند شد، لذا بر آموزش این گونه مهارت ها از دوران کودکی تأکید فراوان دارند.

-sigleman & Sheffer

– Andreas

-Van Hasselt

-vinectooc

– Milsom & Jianvileh

– Yean voo

– Lachmen

– Matson

– Beaker