
میتوانند تحت پوشش نیز قرار میگیرند. دستهی دوم- دورههای توسعه تاسیس بنگاهها: برنامههای آموزشی این دسته به اقتضای شرایط خاص هر کشور طراحی شدهاند. در این زمینه مراکز ویژهای در کشورهایی همچون آمریکا، استرالیا، هند، هلند، فیلیپین، مالزی، سنگاپور، انگلستان و فنلاند ایجاد شدهاند. اهداف عمده این مراکز ارائه آموزشهای ویژه جهت توسعه تواناییها و انگیزش افراد، توسعه مناطق شهری و آموزشهای عملی کارآفرینان است.
دستهی سوم- دورههای رشد و بقای کارآفرینان و بنگاههای کوچک: این دورهها که شرکتهای کوچک را در بر میگیرد، نیازهای آموزشی بسیار متنوعی را تحت پوشش قرار میدهند. شرکتهای کوچک در هر کشوری باید مورد توجه قرار بگیرند. دستهی چهارم- دورههای توسعه آموزش کارآفرینی: برنامههای این دسته که شامل شیوههای جدید آموزشی و تعیین نقشهای تازه استاد دانشجو در فرآیند آموزش کار آفرینی است. هدف عمدهی این برنامههای آموزش و گسترش کمی استادان و مربیان جدید از میان دست اندر کاران فعالیتهای اقتصادی و صنعتگران برای آموزش کارآفرینی است(مهدوی عادلی و رافعی،1385).
2-23- نکات مهم در ارائه آموزشهای کارآفرینی
برای آنکه دورههای آموزشی کارآفرینی با موفقیت همراه باشد، باید نکاتی چند مورد توجه و احترام قرار گیرد که عبارتند از:
الف) ترکیب شرکت کنندگان در کلاسهای آموزش کار آفرینی متنوع باشد
ب) کلاسهای در بر دارنده باز خوردهای مستمر و حتی از قبل پیش بینی نشده باشد
ج) علاوه بر راه اندازی کسب و کار جدید بر انواع ابتکارات و خلاقیتهای کارآفرینانه هم تاکید نماید
د) جهت هر یک از بحثها و مسائل کلاس، راه حل و جواب مشخص و معینی ذکر گردد
هـ) امکان تغییر و اصلاح برنامههای آموزشی توسط معلم و یا استاد به آسانی میسر و مقدور باشد
و) از سبکها و روشهای مختلف تدریس استفاده گردد تا باعث ایجاد هیجان و جذابیت شود ز)معلمان و یا استادانی که کارآفرینی را تدریس میکنند، خودشان کارآفرین باشند(ذبیحی و مقدسی، 1385).
2-25- خود کارآمدی
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
در سالهای اخیر شاهد توجه مجدد به پدیده خود ارجاعی بودهایم. یکی از دلایل گسترش فرآیندهای خود به بسیاری از حوزههای روان شناسی این است که فعالیتهای خود- تولیدی در مرکز فرآیندهای علی قرار دارند. فرآیندهای خود نه تنها در معنی دادن به تأثیرات بیرونی سهیم هستند بلکه به عنوان تعیین کنندههای بلا واسطه انگیزش و رفتار انسان عمل میکنند. توانایی اعمال کنترل بر فرآیندهای فکری، انگیزش و رفتار خود یکی از ویژگیهای ممتاز انسان است(جعفربیگی کندری، 1387).
در میان مکانیسمهای کارگزاری هیچ کدام پرنفوذتر از باورهای خود کارآمدی افراد در مورد ظرفیتهایشان برای اعمال کنترل بر سطح عملکرد رویدادهای مؤثر بر زندگی نیست. باورهای خود کارآمدی بر این که چگونه افراد احساس میکنند، و چگونه خود را بر انگیخته میکنند اثر میگذارد(همان). در واقع بندورا خود کارآمدی را به احساس عزت نفس و ارزش خود، احساس کفایت و کار آیی او در برخورد با زندگی تعریف میکند، او خود کارآمدی را ادراک ما از توانایی خود «در تولید و تنظیم رویدادها در زندگی» میداند. طبق نظر او، سطوح ادراک خود کارآمدی افراد تعیین کنندهی احتمال شروع به انجام کار و میزان تلاش و پافشاری در انجام کار میباشد(زمینی،1386).
برداشت انسان در کارآمدی خود از طریق انتخاب فعالیتها، میزان تلاشی که برای یک موقعیت صرف میکند، الگوی فکری و واکنشهای هیجانی افراد هنگام انجام یک فعالیت بر عملکرد فرد تأثیر دارد. پژوهشها نشان داده است که افرادی که خود کارآمدی ضعیفی دارند تفکر و احساساتی دارند که از تفکر و احساسات افرادی که خود را خود کارآمد میدانند بسیار متفاوت است(همان). افراد دارای احساس خود کارآمدی ضعیف، احساس خود کارآمدی ضعیف، احساس درماندگی دارند و در اعمال هرگونه نفوذ و تأثیر روی رویدادها و شرایطی که آنان را تحت تأثیر قرار میدهد، ناتوان هستند. در نتیجه آنها معتقدند که هر کوششی هم که انجام دهند بی فایده و بی نتیجه است. از این رو وقتی با مانع یا مسئلهای روبه رو میشوند، اگر کوششهای اولیه آنان با ناکامی مواجه شود، به سرعت تسلیم میشوند و وامی دهند. این افراد دارای حتی کوشش نخواهند کرد که از عهدهی مسایل برآیند، زیرا اعتقاد عمیقی دارند که هر کاری نکنند، تفاوتی ایجاد نخواهند کرد(زمینی،1386).
در مقابل افرادی که از نظر احساس خود کارآمدی قوی هستند، معتقدند که قادرند به طور مؤثری از عهده رویدادهای زندگی خود برآیند، این افراد در غلبه بر مشکلات، انتظار موفقیت دارند، و در کوششهای خود به مراتب ثابت قدم ترند و به تواناییهای خود اعتماد داشته و در تردیدهای خود غرق نمیشوند. در انجام تکالیف خود با پشتکارند و در نتیجه غالباً عملکرد آنان در سطح بالایی است، به علاوه آنها تکالیف دشوار را به عنوان چالش میبینند تا تهدید و فعالانه چالش میجویند و سخت میکوشند تا بر آنها غلبه کنند، بنابراین خود کارآمدی از جمله قویترین عوامل پیش بینی کننده رفتار افراد محسوب شده و همه جنبههای زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد(همان).
2-26- ابعاد خود کارآمدی
بندورا باورهای خود کارآمدی را دارای سه بعد سطح، عمومیت و نیرومندی میداند که در زیر هر یک از آنها مورد بحث قرار میگیرد:
الف) سطح
سطح اولین بعد خود کارآمدی میباشد. کارآمدی یک فرد در یک قلمرو ممکن است در حد کارهای ساده، متوسط، یا شامل سطوح مشکل گردد. اگر هیچ مانعی وجود نداشته باشد انجام کار ساده بوده و هر کس ممکن است خود کارآمدی بالایی در مورد آن داشته باشد(ناصر نعیمی، 1386).
ب) عمومیت
دومین تفاوت باورهای خود کارآمدی در بعد تعمیم پذیری است، برخی از تجارب باورهای خود کارآمدی محدودیت ایجاد میکنند و برخی دیگر از تجارب خود کارآمدی تعمیم یافته تری را به دنبال دارند. افراد ممکن است در یک قلمرو و یا بخش کوچکی از آن خود را کارآمد بدانند. بعد عمومیت در خود کارآمدی از عواملی مانند شباهت فعالیتها، حیطه بروز آنها، کیفیت، شرایط و خصوصیات اشخاصی که فعالیت به آنها مربوط است تأثیر میپذیرد(همان).
ج) نیرومندی
باورهای خود کارآمدی ضعیف در اثر تجارب ناموفق به آسانی بی اعتبار میشوند، اما کسانی که باورهای خود کارآمدی نیرومند دارند در برابر تجارب تضعیف کننده، آن را حفظ میکنند، باورهای خود کارآمدی هر قدر نیرومندتر باشند، دوام بیشتری پیدا میکنند و با رفتار، بیشتر ارتباط مییابند(ناصرنعیمی،1386).
2-27- منابع خود کارآمدی
بندورا معتقد است که داوریهای ما درباره سطح خود کارآمدی مبتنی بر چهار منبع اطلاعاتی است که در ذیل به آنها اشاره میگردد:
1)دستیابی به عملکرد
2) تجربههای جانشینی
3) قانع سازی کلامی
4) انگیختگی فیزیولوژیکی
1)دستیابی به عملکرد
با نفوذترین منبع داوری احساس خود کارآمدی، دستیابی به عملکرد است. تجربههای موفقیت آمیز پیشین در تکالیف مختلف، نشانههای مستقیمی از سطح و قابلیتهای ماست. پیشرفتهای پیشین نشانگر قابلیتهای ماست و این فرآیند احساسهای خود کارآمدی ما را نیرومند میسازد. شکستهای پیشین، به ویژه شکستهای مکرر، احساس خود کارآمدی ما را کاهش میدهد(زمینی،1386).
2) تجارب جانشینی
دومین منبع برای ایجاد نیرومندسازی باورهای خود کارآمدی تجربه جانشینی میباشد که به واسطه الگوهای اجتماعی فراهم میگردد و باورهای خود کارآمدی تحت تأثیر مشاهده رفتار و پیامدهای رفتار دیگران قرار دارد، به خصوص افرادی که به عنوان الگو پذیرفته میشوند. افراد از این اطلاعات برای شکل دهی باورهایشان در رفتارها و پیامدهای رفتارهایشان بهره میگیرند و این امر کاملاً وابسته به این است که افراد چقدر خودشان را شبیه فردی بدانند که آن را مشاهده میکنند(صفری، 1388 ).
3) قانع سازی
قانع سازی کلامی سومین منبع اطلاعاتی در خصوص قضاوت در مورد خود کارآمدی است. قانع سازی کلامی به منظور متقاعد کردن مردم در مورد این که توانایی خاصی را دارند که آنها را قادر میسازد آن چه را که به دنبالش هستند به دست بیاورند، مورد استفاده قرار میگیرد. تشویق و ترغیب اجتماعی به تنهایی تأثیر محدودی در ایجاد و افزایش خود کارآمدی پایدار و مداوم دارد ولی میتواند روی عملکرد مؤثر باشد به شرط آنکه واقع بینا نه باشد. افرادی که از طریق قانع سازی کلامی متقاعد شدهاند که دارای تواناییهای لازم هستند، تلاشهای پیگیر و مداومتری از خودشان نشان میدهند. بر عکس کسانی که به تواناییهای خود شک دارند در مقابله با شکست کمبودهای شخصی خود را در نظر میگیرند، کمترین تأثیر را از قانع سازی کلامی دریافت خواهند کرد(به نقل از راثی، 1382).
4) انگیختگی فیزیولوژیکی
منبع چهارم اطلاعات در مورد خود کارآمدی، سطح انگیختگی فیزیولوژیکی است. افراد غالباً اطلاعاتی از قبیل سطح ترس یا آرامش را در یک موقعیت فشار زا به عنوان پایهای برای توانایی خود در سازگاری مورد استفاده قرار میدهند.
بندورا اشاره میکند که مردم وقتی بیشتر مستعد داشتن انتظار موفقیت هستند که به وسیلهی انگیختگی آزار نده احاطه شده باشند تا وقتی که دارای تنش بوده و از نظر احشایی آشفته باشند. در فعالیتهایی که مستلزم قوت و استقامت هستند، مردم خستگی و دردهای خود را به صورت شاخصهایی از کار آیی بدنی میبینند(زمینی،1386).
با به کار بردن این چهار منبع اطلاعاتی، بندورا دریافته است که امکان دارد بتوان سطح خود کارآمدی یک فرد را به راههای ویژهای بالا برد:
1) با قرار دادن او در معرض تجربههای موفق از طریق ترتیب دادن هدفهای قابل دسترس و بدان وسیله افزایش دادن امکان حصول عملکرد او.
2) با قرار دادن شخص در معرض الگوهای مناسبی که در عمل موفق هستند و بدان وسیله افزودن به تجربههای جانشین موفق او.
3) با فراهم کردن متقاعد سازی و تشویقهای کلامی، از قبیل گفتن به او که توانایی عملکرد موفق را دارد
4) با تقویت برانگیختگی فیزیولوژیکی از طریق مثلاً، رژیم غذایی یا برنامههای ورزشی و بدان وسیله افزایش دادن نیرومندی و انرژی حیاتی(همان).
2-28- فرآیندهای فعال شونده مرتبط با خود کارآمدی
بنا به نظر بندورا باورهای خود کارآمدی عملکردهای آدمی را به واسطه فرآیندهای چهارگانه شناختی،انگیزشی، عاطفی و گزینش(تصمیم گیری) تنظیم میکند، این فرآیندهای متفاوت، در جریان و روند تنظیم عملکردهای آدمی به صورت وحدت یافته و یکپارچه و هماهنگ عمل میکنند.
الف) فرآیندهای شناختی
باورهای خود کارآمدی شخص که بر الگوهای فکری که ممکن است خود کمک کننده یا خود تأثیر ساز باشد اثر میگذارند. یکی از راههای این تأثیرات شناختی- تنظیم رفتار به وسیله اهداف از پیش تعیین شده و آگاهانه میباشد و این تعیین هدف شخصی تحت نفوذ خود ارزیابیهای ظرفیتهای فردی قرار دارد. نیرومندی کارآمدی ادراک شده به افزایش سطح اهدافی که اشخاص برای خود برمی گزینند و تحکیم تعهدشان به آن اهداف منجر میشود. در چنین مواردی برای غلبه بر پیچیدگیهای فرآیند پردازش شناختی اطلاعات چند بعدی که حاصل ابهامات و تردیدها و فرآیند حل مسأله میباشد افراد باید از حس خود کارآمدی بالایی برخوردار باشند تا در موقعیتهای تصمیم گیری پیچیده در تفکر تحلیلی خود کارآمد باشند. هر قدر کارآمدی ادراک شده آنها بالاتر باشد کوشش بیشتری برای پردازش شناختی تکالیف و تفکر تحلیلی اختصاص میدهند(جعفربیگی، 1387).
به اعتقاد بندورا یکی از کارکردهای عمده تفکر این است که افراد را قادر میسازد تا رخداد حوادث را پیش بینی کنند و ابزار یا روشی را برای اعمال کنترل روی این حوادث مؤثر بر زندگی خلق نمایند. باورهای خود کارآمدی در پیش بینی حوادث و خلق ابزار مناسب جهت کنترل این حوادث نقش مهمی ایفا میکند(همان).
ب ) فرآیندهای انگیزشی
باورهای خود کارآمدی نقش کلیدی در خود نظم جویی انگیزشی دارند، بیشتر انگیزههای انسانی زائیده شناخت میباشند. افراد اهداف خود را بر میگزینند و اعمال مورد انتظار خود را از طریق اندیشیدن هدایت میکنند. آنها باورهای خود را مطابق با آن چه که میتوانند انجام دهند شکل داده و اعمال بعدی خود را پیش بینی کرده و هدف برمی گزینند و برای تحقیق بخشیدن به اهداف، رشته اعمالی را طراحی میکنند(زمینی،1386).
به نظر بندورا سه نوع انگیزاننده شناختی وجود دارند که عبارتند از :
اسنادهای علی، اهداف ادراک شده، انتظارات پیامد، و باورهای شناختی بر هر سه نوع انگیزش شناختی تأثیر میگذارد. در رابطه با اسنادهای علی افرادی که خود را کارآمد تلقی میکنند، شکست هایشان را به توانایی کم خود نسبت میدهند، در رابطه با اهداف، افراد با باورهای خود کارآمدی بالا، اهداف بزرگتر را انتخاب کرده و برای رسیدن به آن تلاش و پافشاری بیشتری نشان میدهند، در مقابل افرادی با باورهای خود کارآمدی ضعیف، اهداف سطح پایینتری را انتخاب کرده و در مواجه با مشکلات فوراً دست از تلاش برمی دارند. در نظریه ارزش انتظار، افراد هم بر اساس باورهای خود درباره آنچه که قادرند انجام دهند و هم بر اساس باورهای خود درباره پیامدهای اجتماعی مناسب عملکرد، رفتار میکنند. به نظر بندورا انگیزش پیامد، تحت تأثیر باورهای فرد از تواناییهایش قرار دارد(ناصر نعیمی،1386).
ج) فرآیندهای عاطفی
باورهای افراد درباره قابلیتهای کنار آمدنشان بر این که آنها در موقعیت مشکل و تهدید کننده چه مقدار تنیدگی و افسردگی را تجربه میکنند، تأثیر بسزایی دارد. کارآمدی ادراک شده در تمرین مهار تنیدگی زاها و در برانگیختگی اضطراب نقش مهمی دارد. افرادی که باور دارند تهدیدهای بالقوه غیر قابل کنترل هستند، اکثر جنبههای محیطشان را خطرناک و مخاطره آمیز تلقی میکنند و کارآمدی و توانایی کنار آمدنشان را ناچیز میپندارند، به واسطه چنین تفکرات ناکارآمدی افراد خودشان را درمانده میبینند و سطح عملکردشان پایین میآید و برعکس افرادی که باور دارند میتوانند تهدیدهای بالقوه را تحت کنترل در آوردند، به خوبی با شرایط سازش یافتگی پیدا میکنند. پیشرفتها و سلامت روانی مثبت آدمی نیازمند باورهای کارآمدی شخصی خوشبینانه میباشد(جعفربیگی،1387).
بندورا خود کارآمدی را به عنوان اطمینان فرد به توانایی شخص برای سازمان دهی و انجام کارها به منظور رسیدن به اهداف شخصی تعریف کرده است. این تعریف بر عقاید فراشناختی تأکید میکند که از اواسط کودکی پدیدار میشوند در نظریه بندورا عاطفه نقش مرکزی را در ارتباط دادن فرا شناخت و رفتار ایفا میکند، همچنین عاطفه مثبت مانند؛ غرور و رضایت بین شخصی نیز یک مؤلفه مرکزی در خود کارآمدی بالاست، بالعکس احساسات منفی از قبیل غم و بیحوصلگی به عنوان مؤلفههای مرکزی خود کارآمدی پایین هستند، خود کارآمدی پایین با افسردگی- اضطراب و کاهش تلاش در مواجه با مشکلات در زندگی همراه میشود(همان).
د ) فرآیندهای احتمالی
فرآیندهای فعال خود کارآمدی، افراد را به ایجاد محیطی سودمند قادر ساخته و به مهار آن کمک میکند. باورهای خود کارآمدی زندگی افراد را شکل میدهد. افراد از طریق فرآیندهای انتخابی، کفایتهای شخصی را در خود پرورش داده و با تعیین علائق و شبکههای ارتباطی و هر عاملی که بر انتخاب رفتار مؤثر است، به طور عمیقی جهت تحول فردی را مشخص میسازد. از طرفی اجتماع در انتخاب محیط برای افزایش کفایتها و علائق نقش مهمی دارد. از انواع فرآیندهای انتخابی میتوان به انتخاب شغل اشاره کرد که باورهای خود کارآمدی از طریق آن، مسیر زندگی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. هر چه احساس خود کارآمدی بیشتر باشد، انتخابهای شغلی دامنه وسیعتری را به خود اختصاص داده و رغبت زیادی را در فرد ایجاد میکند، افراد از طریق آماده سازی خود با آموزش بهتر، حرفه بهتری برای خود انتخاب کرده و موفقیت بیشتری در آن کسب میکنند(زمینی،1386).
2-29- دیگر منابع باورهای خود کارآمدی
پژوهشها نشان دادهاند که