صورت، تحرکات مزبور چه بحرانی تلقی بشود یا نشود ، در این دوره ، با اتکاء به روش های مصالحه جویانه آمیخته با خشونت ، از سوی حکومت مرکزی حل و فصل گردید.
در سلسله مباحث این پژوهش ، سطح تحلیل خود را عمدتاً در سطح تحلیل درونی (ملی) محدود می نماییم و اگر چه نمی توان مرز شفافی برای لایه های درون و برون یک بحران ترسیم نمود ، بویژه در مورد بحران های مورد بررسی در این پژوهش ،که عمدتاً مرزهای ملی را در نوردیده و در ترکیب بحران های فراملی (بین المللی) قرار می گیرد.
در بحران های عزل بنی صدر، تسخیر سفارت آمریکا و جنگ عراق و ایران ، هر چند که، رفتار بازیگران بحران (در سطح فراملی) ،به گونه ای تعاملی و کنش ـ واکنشی است و نمی توان یک طرف بحران را نادیده گرفت، اما تحلیل فرایند تدبیر این بحران ها، بدون توجه به نحوه رفتار طرف های دیگر بحران ، صرفاً در سطح درون نظام سیاسی جمهوری اسلامی، صورت می گیرد. در این بررسی و تحلیل فقط به تبعات و اثرات بحران های مزبور و نحوه تدبیرگری آنها از سوی رهبر کبیر انقلاب در سطح داخلی پرداخته می شود، که در آن به بارزترین وجه می توان تعامل دوسویه رهبر تدبیرگر و توده های مردم را به عنوان دو سطح اول و دوم تحلیل ملی شاهد بود.رهبر کاریزما-الهی، با گفتار دلنشین خود ، وبا شناخت صحیح مردم ،اعتماد بسیار بالایی به آنها داشته وانرژی انقلابی را به مردم تزریق می نمود. امام (ره) به دلیل تسلط بر هوای نفس و دوری از حب دنیا دیگر به خود نمی اندیشید و آنچه برایش مهم بود خدمتگزاری به مردم به عنوان خلق خدا بود در مقابل ، توده های مردم نیز بر مقاومت خود در برابر تنش ها و بحران ها می افزورند.امام (ره) علاوه بر برخوردار بودن از منابع پنجگانه قدرت رهبری که قبلا ذکر گردید دارای توکل بخدا ،ایمان به هدف ، ایمان بخدا وایمان به مردم بود که در همه مراحل مدیریت بحران متبلور بود.
به لحاظ موضوعی ، بحران اختلاف حزب ا… و لیبرال ها و عزل بنی صدر را می توان نوعاً در گونه های بی ثباتی سیاسی (بحران) ایستون، جای داد. بحرانی نشأت گرفته از تغییر در قدرت اجرایی کشور (رییس جمهور)که با چالش خشونت آمیز برخی گروه های سیاسی مخالف رژیم (منافقین کور دل) در اشکال ترورهای سیاسی و خشونت سیاسی و شورش های خیابانی، بروز کرد. بحران تسخیر سفارت آمریکا (گروگانگیری)، به لحاظ تبعات و پیامدهای آنی و دراز مدت آن (حمله نظامی به طبس ، کودتای نوژه، محاصره اقتصادی و … ) و بحران جنگ عراق و ایران در قلمرو گونه شناسی بحران های نظامی ، قرار می گیرند.
۲-۳-۴-شاخصه ها و شناسه های بحران :
شاخصه ها و معیارهای تشخیص بحران ، یکی از ابعاد مهم بحران شناسی محسوب می گردد، که در دو وجه مختلف ، قابل تفکیک و شناسایی است:
۱- شاخصه ها و قرینه های عمومی و قابل تعمیم بحران که ، تمایز میان پدیده های بحرانی و حوادث اتفاقیه عادی را می نمایاند. از این منظر ، تدبیرگران و بحران شناسان، فارغ از هر گونه تلاش برای کنکاش در ابعاد و وجوه مختلف بحران ها ،صرفاً در پی شناخت شاخصه های کلی و اساسی بحران در مقابل پدیده های عادی می باشند.
۲- شاخصه ها و خصوصیات ویژه و منحصر به فرد هر بحران ، که از طریق آن تدبیرگونه های مختلف بحران میسر می گردد. از این منظر ، تدبیرگران بحران با پذیرش اینکه در تدبیر بحران ها نمی توان صرفاً به شناخت شاخصه های عمومی و تعمیم پذیر بحران امید بست. با کنکاش در ابعاد و زوایای پنهان هر بحران و کالبد شکافی دقیق آن ،با شناخت ویژگی های منحصر به فرد انواع مختلف بحران ، در پی تدبیر آن برمی آیند.
هدف اصلی شناخت جوانب متعدد بحران (مفهوم شناسی، گونه شناسی، شاخص شناسی) را می توان تلاش در جهت تدبیر موفقیت آمیز بحران ها دانست .در برخی از تعاریف ارایه شده از مدیریت بحران ، که بر پیش بینی و پیشگیری آثار ناشی از بحران ها، از طریق تحقیق و تتبع در مشخصات مشترک و وجوه تشابه بحران تاکید شده است،( سنجابی ،۱۳۷۵: ۵۷ ) می توان به نقش فزاینده شناخت خصوصیات و شاخصه های بحران پی برد.از این منظر ،می توانیم این باور دیودونیه تن برگ‡*را یادآور شویم که : «هیچ بحرانی دقیقاً مشابه بحران های دیگر نیست. با این وجود، تشابهات قابل توجهی بین آنها وجود دارد که کشف و درک این تشابهات کلیدی، جهت برنامه ریزی برای بحران و تخفیف اثرات سوءآن ضروری است.»( تنبرگ،۱۳۷۳ : ۲۵ ) بدین منظور، باید از خلال حوادث و رخدادهای مختلف و پراکنده ،با شناسایی و دسته بندی وجوه تشابه و اختلاف آنها به سرنخ هایی دست یافت. مثلاً با تشخیص نشانه ها و متغیرهای تأثیرگذار بر سلسله رخدادهای خاص غیر معمول، بتوان احتمال وقوع یک بحران را پیش بینی کرد. تنها درآن صورت است که می توانیم ادعا کنیم که در یک قلمرو علمی وارد شده ایم.( کاظمی ،۱۳۷۰ : ۲۵ )
تحلیل و بررسی شاخصه های بحران در محیط ایران،ازهر دو بعد خصوصیات عمومی وتعمیم پذیر بحران ها و خصوصیات ویژه و منحصر به فرد حاصل شده شان امکان پذیراست.محیط پویا و متحول و تنش های حاصله از فعل و انفعالات بین المللی در ایران که به لحاظ موقعیت ژئوپولتیک بین المللی، حاصل شده است ، باعث شده که نخبگان تصمیم ساز نظام سیاسی حاکم (دوره پهلوی و جمهوری اسلامی) ،بحران های متفاوتی را تجربه نمایند.
در رابطه با شاخصه های بحران در دوره پهلوی شاید بتوان، عنصر غافلگیری را به عنوان یک عامل تکرارپذیر و دائمی در بحران های مختلف رویاروی این رژیم ،تلقی کرد . بویژه در بحران سیاسی سالهای پایانی عمر پهلوی که به بحرانی شالوده شکن تبدیل شد،این عامل برجسته می نماید. آثار وضعیت در دو بعد متفاوت تدبیر بحران ها قابل بررسی است: نخست اینکه درک نشانه ها و علائم بحران ها منتج و معطوف به نوعی آمادگی قبلی نگردید. دوم، اینکه با بروز وقوع بحران ،نخبگان تدبیر ساز و تصمیم گیر(شاه و احتمالاً نهادهای ذیربط)، در اتخاذ و اجرای تصمیمات دچار نوعی سردرگمی گردیده، به نحوی که غالباً به گسترش و تعمیق بحران یاری می رساندند.
دیگر شاخصه های عمومی بحران ها در دوره پهلوی ، تهدید و هجمه به اهداف ارزش های اساسی و بنیادین رژیم پهلوی بود. دربحران های خرداد۱۳۴۲و بویژه در بحران سیاسی سال، بقای سلطنت و نظام پادشاهی، به عنوان یکی از ارزش های اساسی پهلویسم، به چالش طلبیده شد و شاهنشاه در کانون حمله و هجمه بحران ها قرار گرفت.
با گسترش بحران سیاسی سال ۵۷ و نهایتاً سقوط پهلویسم، نظام سیاسی جدید که خود مخلوق بحران انقلاب بود، سر برآورد. تداوم انقلاب ایدئولوژیک در سطح گوناگون فرهنگی – اجتماعی ،اقتصادی و .. در سال های نخستین پس از پیروزی ،بحران ها و تنش های متعددی را در سطح ملی و فراملی تزریق نمود. هر یک از بحران های دهه نخستین انقلاب اسلامی اغلب ویژگی های عمومی بحران ها را دارا بود. در این میان اساسی ترین شاخصه بحران های این دهه را می توان وجود عناصر خطر و فرصت به عنوان عناصر ذاتی اغلب آن بحران ها، قلمداد کرد. هر چند که خطرات آن ملموس تر بوده و ضرورت اتخاذ تصمیم مدبرانه را می طلبید، اما فرصت های نهفته در آن به مراتب برتر و مهمتر بود. فرصت هایی که در نتیجه این بحران ها، در دو سطح ملی و بین المللی (فراملی)، بوجود آمد. تا جایی که رهبر نظام انقلابی، بحران جنگ عراق و ایران را، «خیر»نامید. ( خمینی ،۱۳۶۲، ج ۱۳ : ۱۰۶ )
در مورد دیگر خصایص عمومی بحران ها در این دوره، با یادآوری ماهیت ایدئولوژیک وبحران زای نظام سیاسی جدید که کانون اشاعه بحران در منطقه تصور می شد، باید تصدیق کرد، که اغلب بحران های حادث شده در این دهه بقای جمهوری اسلامی را به عنوان بنیادی ترین ارزش و هدف این نظام مورد هجمه و تهدید قرار دادند. اما نظام انقلابی همواره انتظار وقوع بحران های مختلف را داشت و به عبارت دقیق تر به استقبال بحران ها می رفت. از این رو نهادهای مختلف نظام ،بویژه رهبری کاریزمای انقلاب، همواره آمادگی بهره برداری از فرصت ها و موقعیت های ممتاز بحران را داشتند.
آنچه همواره از سوی پژوهشگران بحران، مورد تاکید واقع می شود. این است که بحرانها به جهت حدوث، اشاعه و تخریب سریع و ناگهانی خود، اعضای نهاد تصمیم گیرنده را با محدودیت زمان پاسخ در قبال تهدیدات شناخته شده که طی آن بتوانند از فرصت ها بهترین بهره را بگیرند، مواجه می سازد. اما در بحران های مورد بررسی این پژوهش ،یکی از مهمترین شاخصه هایی که می توان برای آن برشمرد، افزایش طول مدت دوام این بحران ها است. این خصیصه تداوم بحران ها باعث شد که زمان لازم برای بهره گیری از فرصت های بحران ها فراهم گردد. (بحران اختلاف حزب ا… و لیبرال ها و تسخیر سفارت آمریکا هر کدام حدود یک سال و جنگ عراق و ایران، ۸سال تداوم یافت.)
علاوه بر شناسایی شاخصه های عمومی بحرانهای این پژوهش، می توان در گامی فراتر با کالبد شکافی هر یک از بحران های مورد بررسی، به شناخت خصوصیات، ساختار و پویایی ویژه هر یک نیز پرداخت .
برخی از مهمترین مشخصات بحران تسخیر سفارت آمریکا(بحران گروگانگیری) را می توان در ابعاد ذیل شناسایی کرد:
۱. در بدو امر و با توجه به شاخصه های عمومی بحران شناسی(تهدید ارزش های بنیادین، محدودیت زمان پاسخ ،غافلگیری) ، تسخیر سفارت در نزد نهادهای تصمیم گیرنده ایالات متحده آمریکا، به عنوان یک وضعیت بحرانی تلقی می شد، نه ایران. چرا که اولاً :اهداف ارزشمند آمریکا (گروگان ها) با خطر مواجه شده بودند. ثانیاً: زمان پاسخ از سوی تصمیم گیران آمریکا محدود بود و هر لحظه احتمال به خطر افتادن جان گروگان ها وجود داشت. ثالثاً : اطلاعات دریافتی تصمیم گیران آمریکایی از جوانب مختلف بحران ،محرکه های سیاسی و رهبران جدید کشور،محدود وناقص بود.
۲. این بحران ،برخلاف نظریاتی که خشونت را از عناصر بحران می دانند،بدون خشونت به وقوع پیوست و نهایتاً نیز از طریق مسمالت آمیز ،حل وفصل شد.
۳. حمله به سفارت و تهدید دیپلمات ها در این بحران از سوی دو طرف ،قابل پیش بینی بوده چرا که با پذیرش شاه در آمریکا،مقامات جمهوری اسلامی و همچنین سفارت آمریکادر این خصوص هشدار داده بودند(رجوع شود به مبحث تسخیر سفارت آمریکا).
در مورد بحران اختلاف حزب ا… و لیبرال ها و عزل بنی صدر نیز از منظری مشابه،ابعاد امنیتی ذیل به عنوان برخی از مهمترین مشخصات ویژه این بحران قابل شناسایی است:
۱. گسترش دامنه مناقشه و اختلاف مسئولین و نخبگان تصمیم ساز کشور، آن هم در شرایطی که همزمان جمهوری اسلامی با دو بحران دیگر نیز درگیر بود.
۲. توسعه وتعمیق دامنه اختلاف مسئولین کشور به سطوح مختلف جامعه و اقشار مردم و تشدید دسته بندی های سیاسی که بر اثرات و ابعاد مخرب بحران می افزود.
۳. فعالیت گروه های